با نسیم حزنانگیز محرم |
|
شمیم محرم به مشام رسیده و عالم دگرگون شده است، قلب ما تندتر از هر زمان دیگر میتپد و میل به سوگواری در روح و جانمان زنده شده است. در گوشه گوشه محلههایمان حال و هوای محرم حکمفرماست، چادرهای برپا شده و عشق به امام حسین(ع) دلیل و برهان نمیخواهد، این عشق عقل ظاهر بین را پس بیرنگ و ریا در صفهایی منظم، سر از پا نمیشناسند. همه در پی عاشورایند، در دلهای اهل محلهمان چه میگذرد. محرم آنها را از خود بیخود کرده است. در سخت است باور کنی یکی از سرشناسان محل، ساعتها در صف طولانی غذای روز عاشورا باور کن، اشتباه نمیکنی، اینها هم محلهایهایت هستند، این بار همه را خوب اما باورش برایت کمی دشوار است و به این فکر میکنی که محرم چیست؟ مردم از محرم |
| |||||||||||||||
| |||||||||||||||
|
حضرت علی اکبر علیه السلام(نوحه)
شد روان روح از پیکرم یا رب
می رود میدان اکبرم یا رب
روح و ریحانم، ای علی جانم
ای همه هستم، رفتی از دستم
دیده بر سروِ قامتت بستم
روح و ریحانم، ای علی جانم
جان به کف داری، ترک سر کردی
گوییا دیگر بر نمی گردی
روح و ریحانم، ای علی جانم
میوه ی قلب و جان شیرینم
لحظه ای برگرد تا رخت بینم
روح و ریحانم، ای علی جانم
می شود خاموش محفل لیلا
آه و واویلا از دل لیلا
روح و ریحانم، ای علی جانم
ای زخود رسته، دل به حق بسته
من پدر هستم، قدری آهسته
روح و ریحانم، ای علی جانم
گریه کن ای چشم، ناله کن ای دل
یک تن تنها، این همه قاتل
روح و ریحانم، ای علی جانم
تو رَوی میدان، من به همراهت
گریم از بهر عمر کوتاهت
روح و ریحانم، ای علی جانم
ان الحسین مصباح الهدی و
سفینة النجاة
عباس تو کیستی که هفت آسمان زمزمهگر نام توست و هستی در تفسیر وسعت روحی بی
ساحلت مانده است! ای ماهتاب آسمان کربلا، ای قمر شبهای عشق، ای ساقی دشت سخاوت، تو
کیستی که عظمت بر آستانت سر میساید و فتوت و عشق در قاف وجود تو پر میریزد؟
تو کیستی که پاکبازی و ایثار همزاد تو نیافته است و آب، آبرومندتر و زلالتر و
سخاوتمندتر از تو ندیده است؟ قامت بلند تو، قله عشق است که کوهنوردان فضیلت و شرف
را به خود میخواند. سیمرغ دل هیچ عاشقی، آشیانی فراتر از تو نیافته است.
ای ابوالفضل، تمامی فضلیتها، یکجا در سیمای تو و سویدای قلبت خانه گرفت، مکرمت
و عزت، حریت و غیرت، جوانمردی و حمیت، سخاوت و فتوت وامدار نام والای تواند.
ای عباس، چگونه میتوان تو را ستود که فرزند برادرت- شاهد تبدار کربلا، حضرت
سجاد- فرمود: وقتی عباس عمویم در عرصه محشر حاضر شود همه شهیدان بر او غبطه خواهند
خورد؛ درخشش سیمایش، روشنای قیامت و عظمت و پایگاهش رشک شهدا خواهد بود.
اگر صحرای آتشخیز کربلا، نامی آشناتر از تو نداشت، اگر پناه و آرامشگاهی برای
کودکان تشنهکام حسین جز تو نبود، بیشک در صحرای آتشخیز قیامت نیز، نام تو
آشناترین نامهاست.
تو فرزند کسی بودی که شبانگاه در بستری که بوی مرگ میداد و چهل شمشیر تشنه
تهدیدش میکرد خوابید تا جان پیامبر در امان باشد، تو نیز روز عاشورا پیش روی حسین
گام میزدی تا جان برادر را در صفیر تیرها و پرواز نیزهها سپر باشی. یا اباالفضل!
شرم باد فرات را که عطش تو دید و هنوز پای رفتن داشت. چگونه در دامنت نیاویخت و با
تو تا کنار خیمهها همسفر نشد؟
همه آبها عرق شرمی بر پیشانی زمیناند؛ شرمسار کف آبی که تو ریختی و یاد عطش
کودکان و کام تفتیده برادر از نوشیدن بازت داشت.
موج بلندی که در وجودت برخاست، موج تمنا را فرو شکست و امواج آب وسوسهگر را به
زبازی گرفت. تو آن لحظه با خویش گفتی: یا نفس من بعدالحسین هون... ای نفس آیا
بیحسین آب مینوشی؟
فریادی که تو بر خویشتن زدی، در هفت آسمان پیچید و در امتداد همه قرون طنین
افکند و نهایت سخاوت را در نمایشی عظیم نمایاند. امروز، آنان که بر نفس خویش نهیب
نمیزنند و برادر را بر خویش مقدم نمیدارند، عاشق تو نیستند. امروز هر کس، با
دستهای جدا گشتهات بیعت دارد و بیقرارنه تشنگی و عطشت را میگرید، نمیتواند
بینشان از ایثار تو باشد.
هر کس عطش مکتب ابوالفضل دارد باید ایثار را بشناسد، حمیت را بفهمد و فتوت و
آزادگی را در آینه بیغبار روحش ببیند. هر کس ابوالفضل را عاشق و آشناست، بیحسین
گام برنمیدارد و بیعشق نمیمیرد و بیاسب جوانمردی و فتوت در میدان زندگی جولان
نمیدهد.
هر کس عباس را عاشق است. برای دوست حتی در لحظه شهادت لبخند را فراموش نمیکند
که نظارهگری در کوفه میگوید من به چشم خویش دیدم لبان عباس بر فراز نیزه به
لبخندی آراسته بود و نقش عبادتی طولانی زینت پیشانیش بود. سلام ای عباس، ای
ابوالفضائل، سرها بیشور تو و دستها تهی از ارمغان عظیم کربلایت، مباد. درهایی از
ایثار و پاکبازی و فضیلت برویمان بگشا و به فرات زلال سخاوت و حمیت رهنمونمان
باش.
منبع:
سوگ سرخ، دکتر محمد رضا سنگری
السلام علیک یا قمر بنی هاشم
سلام، این روز بزرگ رو تسلیت
میگم. براتون مداحی هایی از آقای طاهریان گذاشتم. التماس دعا،
یا
علی...
یا ابالفضل یا
ابالفضل یا
ابالفضل یا
ابالفضل یا
ابالفضل یا
ابالفضل یا
ابالفضل
یا
ابالفضل یا
ابالفضل یا
ابالفضل یا
ابالفضل
عزیز فاطمه را قد خمید و..
عاشق اون زخم ابروتم عموعباس
چشمای
خیس و بارونیم، که خیلی حساس ِ
فقط
به فـِک رِ دیدن، ضریح عباس ِ
چی
بگم؟ دیوونشم، دلم منو بیچاره کرده
هوای
کرببلا، دل منو آواره کرده
غم
مخور، ای دل خسته، حالا که کربلا نیستی
یه روزم نوبتِ، تو
میشه کنار شیش گوشه
بایستی
به دل
میگم غصه نخور، ابوفاضل مهربونه
یه
روزی این قدمها رو، به کربلا میرسونه
سـِـیــِدا افتخار
کنین، نسلتون از گل
یاس
جدتون، شیر
خدا، عمو جون حضرت
عباس
ابالفضل، ابالفضل، ابالفضل، ابالفضل
ابالفضل، ابالفضل،
ابالفضل، ابالفضل
شب، همه شب از ع ِ ش ق ِ چشاش،
میمیرم و دیوونه
میشم
به عـِش، ق ِ چش م ِ مـَس تِ
اون، سائل می
خوووونه میشم
ابالفضل، ابالفضل، ابالفضل، ابالفضل
ابالفضل، ابالفضل، ابالفضل، ابالفضل
وقتی
علم میبینم، یاد علمدار میکنم
وقتی
که غم میبینم، یاد غم یار میکنم
آقا
به عشق کربلات، می کشی عاقبت مرا
خونم
حلالت، آقا، خونم حلالت
بعشق
بین الحرمین، میکشی ام چرا حسین،
خونم
حلالت، آقا، خونم حلالت،
جون
نا قابلمو بگیر، اما منو کربلا ببر،
چیزی
ازت، کم نمیشه، آقا تو آبرو بخر،
وقتی
که آب میبینم، یاد لب سقا میکنم
وقتی
که گـُل میبینم، یاد گــُل ِ لیلا میکنم
دلم
کشیده پر، آقا، بسوی شهر کربلا
بعشق
عباس و حسین، بعشق عباس
تو
کربلا جون میگیره، جون میده، اونجا میمیره
بعشق عباس و
حسین، بعشق عباس
دلم
شده اسیر اون، صحن و سرای آقام حسین
میخواد دل من بمونه،همیشه تو بین
الحرمین
حســـــیــــــــــــن، وااااااااااااااای،
حســـــــــــیـــــــــن، واااااااااااای...
مُبتلاتم، خاک پاتم، حسِِِِِِِِِین ارباب بی کـَفن؛
دلدادیه، کربلاتم، حسین ارباب بی کـَفن؛...