سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
سروش دل
 
 
چون پاسخها فراوان و پریشان شود، پاسخ درست پنهان ماند . [امام علی علیه السلام] 




»» این شباهتهای عجیب را ببینید ......

این شباهتهای عجیب را ببینید ........
1
هویج حلقه شده شبیه چشم انسان است..مردمک و عنبیه و خط نوری که به چشم میرسد درست مانند چشم انسان میباشد.تحقیقات نشان میدهد که مصرف هویج باعث افزایش جریان خون در  عملکرد چشم میشود.
 
 
http://grou.ps/includes/file.php?group_name=persianers&function=editor&id=175942
 حبه های انگور روی خوشه شبیه قلب هستش و هر دونه اون شبیه سلولهای خونی.امروزه تحقیقات نشون داده که انگور برای حیات قلب بسیار مفیده.
 
 
http://grou.ps/includes/file.php?group_name=persianers&function=editor&id=175948
گردو شبیه مغز انسان میمونه .نیم کره راست و نیم کره چپ.قسمت بالای مغز و پایین مغز.حتی چین خوردگی های و پیچیدگی های اون هم شبیه نئو کورتکس میباشد.در حال حاضر میدانیم که گردو 36 مرتبه نورونهای پیام رسان به مغز را گسترش میدهد.
 
http://grou.ps/includes/file.php?group_name=persianers&function=editor&id=175951
 تا حالا به لوبیا قرمز دقت کردین ..درسته ..شبیه کلیه انسان هستش ..تحقیقات نشون داده که لوبیا قرمز در بهبود عملکرد کلیه نقش بسزایی داره.
 
 
http://grou.ps/includes/file.php?group_name=persianers&function=editor&id=175957
 ساقه کرفس شبیه به استخوان است و این نوع از سبزیجات در استحکام استخوان بسیار موثر میباشد.استخوانها تشکیل شده از 23? سدیم و کرقس هم 23? سدیم داره.چنانچه در رژیم غذایی شما سدیم وجود نداره کرفس میتونه این کمبود رو جبران کنه.
 
http://grou.ps/includes/file.php?group_name=persianers&function=editor&id=175963
آوکادو و گلابی و بادمجان برای سلامت سرویکس و رحم درخانمها بسیار موثر میباشد.امروزه تحقیقات نشان میدهد که اگر خانمها در هفته یک عدد آوکادو مصرف نمایند هورمونهای آنها متعادل میشود و از بروز سرطان رحم جلوگیری میکند.جالبه که بدونید 9 ماه از شکوفه کردن آوکادو تا رسیدن میوه آن طول میکشه..
 
http://grou.ps/includes/file.php?group_name=persianers&function=editor&id=175966
انجیر پر از دونه هستش که وقتی که رشد میکنه بصورت دوتایی رو درخت آویزونه.انجیر باعث افزایش تعداد و حرکت اسپرم مرد و همچنین جلوگیری از عقیم شدن میشود.
 
http://grou.ps/includes/file.php?group_name=persianers&function=editor&id=175969
پیاز شبیه سلولهای بدن میباشد.امروزه تحقیقات نشان داده است که پیاز نقش مهمی در خروج مواد زائد در بدن را داراست و باعث ریزش اشک و شستشوی لایه مخاطی چشم میگردد
.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( یکشنبه 90/11/23 :: ساعت 5:45 عصر )

»» سخنان کوتاه

در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست،
پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ...
.
.
.
درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند

.
.
.
نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم

.
.
.
سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست
بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید

.
.
.
همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که
"ای کاش"
تکیه کلام پیریت نشود

.
.
.
چه داروی تلخی است وفاداری به خائن،
صداقت با دروغگو،
و مهربانی با سنگدل ...

.
.
.
مشکلات امروز تو برای امروز کافی ست،
مشکلات فردا را به امروز اضافه نکن ...

.
.
.
اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست
و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید ...

.
.
.
ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها،
اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم

.
.
.
فریب مشابهت روز و شب‌ها را نخوریم
امروز، دیروز نیست
و فردا امروز نمی‌شود ...

.
.
.
یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود
به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست ...

.
.
.
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان

.
.
.
برای دوست داشتن وقت لازم است،
اما برای نفرت
گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است.

.
.
.
گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسان
باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد.

.
.
.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد
اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: "مگه کوری؟"

.
.
.
مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی،
بدان که زندگی می کنی ...

.
.
.
هیچ انتظاری از کسی ندارم!
و این نشان دهنده ی قدرت من نیست !
مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است

.
.
.
برای زنده ماندن دو خورشید لازم است؛
یکی در آسمان و یکی در قلب ...

.
.
.
در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند
امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...

.
.
.
هیچ وقت رازت رو به کسی نگو؛
وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی،
چطور انتظار داری کس دیگه ای برات راز نگه داره؟

.
.
.
هیچ انسانی دوست نداره بمیره !
اما همه آرزو میکنن برن به بهشت.
اما، یادمون میره که برای رفتن به بهشت اول باید مرد ...

.
.
.
از 3 نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها، مهری‌ها، اسفندی ها
چـون بهتـرین هستند

سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها، تیری ها، دی ـی ها
چـون صادق هستند

سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :
شهریوری‌ ها، آذری‌ ها، آبانی ها
چـون به درد دلت گوش میدهند

سه نفر رو هرگز از دست نده :
مرداد ـی ها، خرداد ـی ها، بهمن ـی ها
چـون دوست ِ واقعی هستند

.
.
.
زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می ‏شوند؛
پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی،
بدان که خدا می‏ خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.

.
.
.
نتیجه زندگی، چیزهایی نیست که جمع میکنیم
بلکه قلبهایی است که جذب میکنیم

.
.
.
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای ...
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم.
او که یگانه است و شایسته ...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( دوشنبه 90/11/10 :: ساعت 12:33 عصر )

»» زیبا ببینیم

زیبا ببینیم

 دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره . روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :

میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یک دفعه کلاس از خنده ترکید ...

بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند . اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند :
اما بر عکس من ، تو بسیار زیبا و جذاب هستی .
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند .
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و ... . به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود . آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد . مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت . آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود .
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و  بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم .
5 سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش میدانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت :
برای دیدن جذابیت یک چیز ، باید قبل از آن جذاب بود !
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند

روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
همسرم جواب داد :

من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم
.
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید
. شاد بودن، تنها انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت
 
آیا می دانید این داستان از کیست ؟


ارنستو چه گوارا



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( پنج شنبه 90/11/6 :: ساعت 1:44 عصر )

»» داستانی واقعی، کوتاه و آموزنده

 

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس
شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها
را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می
گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى
کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان
دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه
لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی
رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار
ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت
به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس
نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.

معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و
با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد.
"
رضایت کامل".

معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى
است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش
که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.

معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران
تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس
و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به
زودى با مشکل روبرو خواهد شد.

معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها
کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در
کلاس خوابش می برد.

خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که
دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز
معلّم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه
در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که
داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون
هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که
چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل
آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده
بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را
همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد
از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از
مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى
مادرم را می دادید.


خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى
طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس
خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش "زندگی" و "عشق به همنوع" به
بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.

پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر
تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین
بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را
به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.

یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود
شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که
دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما
همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى
نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده
و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید
کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده
بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را
کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش
خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده
بود: دکتر تئودور استودارد.



ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه
گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح
داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود
اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن
مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت
و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها
به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود
خرید و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در
آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از
شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از
شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می
توانم تغییر کنم از شما متشکرم.

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می
کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن
روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.



بد نیست بدانید که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا یک استاد
برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى این دانشگاه نیز به نام او
نامگذارى شده است !


همین امروز گرمابخش قلب یک نفر شوید... وجود فرشته ها را باور داشته باشید

و مطمئن باشید که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( پنج شنبه 90/11/6 :: ساعت 1:25 عصر )

»» رمضان آمد...

باذن الله


کاش در این رمضان لایق دیدار شویم
سحری با نظر لطف تو بیدارشویم


آمد رمضان هست دعا را اثری
دارد دل من شور و نوای دگری
ما بنده عاصی و گنهکار توییم
ای داور بخشنده بما کن نظری

ای ماه خدا، رمضان! وقتی که می آیی، همه چیز بوی خدا می گیرد؛ بوی بهشت، بوی عرش.


وقتی که می آیی، سرانجام همه کارها به نشستن بر سر سُفره خدا ختم می شود.


وقتی که می آیی، سلام ها ساده می شوند و نگاه ها، بی آلایش.


وقتی که می آیی، ثانیه ها در گرسنگی و تشنگی آدم ها، با حس قشنگی می گذرند.


با آمدن تو، روزنه امیدی بر عصیان آدم ها گشوده می شود و غنچه بندگی ها، گُل می کند.


مَفَرّی از هیاهوها و سیاهی ها به سوی نور پیدا می شود؛ گریزی به سوی کهکشان عرش؛ گریزی به سوی خدا.


با آمدن تو، همه جا سبز می شود، همه آسمانی می شوند و همه چیز بوی خدا می گیرد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( دوشنبه 90/5/10 :: ساعت 9:8 صبح )

»» به هرزبانی می توان گفت خدایا دوستت دارم حتی ....

به هرزبانی می توان گفت خدایا دوستت دارم حتی ....


 


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username
که باشم، من را connect می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند

 


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( یکشنبه 90/5/9 :: ساعت 10:35 صبح )

»» سیاه

 

معلم گفت: بنویس "سیاه" و پسرک ننوشت
معلم گفت: هر چه می دانی بنویس
و پسرک گچ را در ...دست فشرد
معلم گفت:(( املای آن را نمی دانی؟))و معلم عصبانی بود
سیاه آسان بود و پسرک چشمانش را به سطل قرمز رنگ کلاس دوخته بود
معلم سر او داد کشید
و پسرک نگاهش را به دهان قرمز رنگ معلم دوخت
و باز جوابی نداد.معلم به تخته کوبید
و پسرک نگاه خود را به سمت انگشتان مشت شده معلم چرخاند
و سکوت کرد
معلم بار دیگر فریاد زد: بنویس
گفتم هر چه می دانی بنویس
و پسرک شروع به نوشتن کرد :
((کلاغها سیاهند ، پیراهن مادرم همیشه سیاه است، جلد دفترچه خاطراتم سیاه رنگ است. کیف پدر سیاه بود، قاب عکس پدر یک نوار سیاه دارد. مادرم همیشه می گوید :پدرت وقتی مرد
موهایش هنوز سیاه بود چشمهای من سیاه است و شب سیاهتر. یکی از ناخن های مادر
بزرگ سیاه شده است و قفل در خانمان سیاه است.))
بعد اندکی ایستاد رو به تخته سیاه و پشت به کلاس
و سکوت آنقدر سیاه بود که پسرک
دوباره گچ را به دست گرفت و نوشت
((تخته مدرسه هم سیاه است و خود نویس من با جوهر سیاه می نویسد.))
گچ را کنار تخته سیاه گذاشت و بر گشت
معلم هنوز سرگرم خواندن کلمات بود
و پسرک نگاه خود را به بند کفشهای سیاه رنگ خود دوخته بود
معلم گفت ((بنشین.))
پسرک به سمت نیمکت خود رفت و آرام نشست
معلم کلمات درس جدید را روی تخته می نوشت
و تمام شاگردان با مداد سیاه
در دفتر چه مشقشان رو نویسی می کردند
اما پسرک مداد قرمزی برداشت
و از آن روزمشقهایش را
با مداد قرمز نوشت
معلم دیگر هیچگاه او را به نوشتن کلمه سیاه مجبور نکرد و هرگز از مشق نوشتنش با مداد
قرمز ایراد نگرفت.و پسرک می دانست که
قلب معلم هرگز سیاه نیست


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( یکشنبه 90/5/9 :: ساعت 9:57 صبح )

»» بهار و تولد

سلام خدمت همه دوستان گل

منم به نوبه خودم این عید باستانی رو خدمت همه دوستان تبریک عرض میکنم و از خدا برایتان ارزو میکنم که همیشه

ستاره بختتان بالا

سپید صبحتان تابناک

سایه عمرتان بلند

ساز زندگیتان کوک

سرزمین دلتان سبز باشد

سال نو همگی مبارک

راستی این شعرم تقدیم به خانم دکتر سایت به مناسبت روز تولدشون

نگار من
بهار تو
بهار رنگ باز تو ،
خلوص طعم های خوب .
نوازش نگاه تو
ندای سینة نسیم .
تو
انتهای آه های خوب
تو جاودان سبز و سبزخانه ای
تو با بهار خانواده ای شدی
تو سبزرنگ و سبزخو
تو باغ بی کرانه ای
که در نگار عمر واژگون من
بهار را ترانه ای
بهار را نشانه ای
شرنگ ذوق در تنم
وجود مهربان تو است
رهی به گوشه دلم نما
که با بهار تو
بیارمش ...

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( یکشنبه 89/12/29 :: ساعت 11:2 صبح )

»» شعری در وصف خدا

شعری در وصف خدا
 از «قیصر امین پور»

 

پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان
رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
دکمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود می گفتند: این کار خداست
پرس وجو از کار او کاری خطاست
هرچه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، کورت می کند
تا شدی نزدیک، دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای، لنگت می کند
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو و غول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان اژدهای سرکشم
در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...
نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم، همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
...

  ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( شنبه 89/11/30 :: ساعت 1:34 عصر )


»» نمی خواهم...

من نمی خوابم امشب
شاید پنجره ای چشم براه نگاهم باشد
تا از این پلک خمارش به خیال تو بنگرم و باقی بمانم
پنجره گاه گاهی گریه اش می گیرد
شاید امشب پنجره تعبیر تو را فریاد کند
شاید امشب نقش دیدنت را قاب کند
شاید امشب لالایی لولاهایش دهکده را خواب کند
شاید امشب پس این پنجره تاریخم
پیچکی رشد کند تا خورشید
تشنه های شاید بی اب
پشت این پنجره را چاه زند
من و این پنجره و ان خورشید
همه از رنج علف اگاهیم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( شنبه 89/11/30 :: ساعت 1:32 عصر )

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سال جدید
سال نو مبارک
روز پزشک گرامیباد
رمضان...
میلاد نور مبارک.......
اس ام اس ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز
27رجب عید مبعث پیامبر اکرم (ص)بر تمامی مسلمانان مبارک
اشیایی پرکاربرد که کثیفتر از کاسه توالت هستند!
7 نکته درباره آلرژی
4 قانون در مصرف دارو
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 727
>> بازدید دیروز: 304
>> مجموع بازدیدها: 3362545
» درباره من «

سروش دل
مدیر وبلاگ : دکتر سارا[1786]
نویسندگان وبلاگ :
dr shohre  khanom
dr shohre khanom[154]
mastane_j[492]
iman_karami
iman_karami[197]
ehsan[50]
بی نام ونشون ...[263]
mohsen_f[201]
دکتر بیگدلی[404]
دکتر سلیمی راد
دکتر سلیمی راد[350]

پزشک هستم که آرزو دارم بتوانم از تخصصم در جهت کمک به همنوعم به نحو احسن استفاده کنم و بیاری خدا دردی از دردهای بیماران دردکشیده را از تن رنج کشیده اشان کم کنم ....

» پیوندهای روزانه «

دستورات دارویی [73]
استار دانلود [88]
سراب بهاییت [48]
همنشین [24]
سایت امام علی (ع) [65]
سایت امام علی (ع) [29]
تالارهای گفتمان کشف الیقین [31]
وب سایت ختم قرآن مجید [24]
سایت پاسخ به سوالات و شبهات(ایت الله انصاریان) [56]
سایت امام رضا(ع) [94]
پزشکان بدون مرز [78]
احادیث وروایات [174]
لبیک [30]
وب سایت شهید اوینی [83]
وب سایت تبیان [124]
[آرشیو(18)]

» آرشیو مطالب «
نوشته های روزانه
اخبار
ایام شهادت مولای دوجهان
مناجات
ضرب المثل
حدیث
حکایت
اس ام اس
مطالب علمی_پزشکی
امام عصر جانم بفدایت
نوشته های مذهبی
دلنوشته ها
متفرقه
اشعار
دانستنیها
نکته ها
بسیج
طنز وشوخی
هنر
تابستان 1387
زمستان 1386
مهر 1387
پاییز 1386
دی 1387
بهمن 1387
زمستان 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
شهریور 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 89
مرداد 1389
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
دی 90
آذر 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
مرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
تیر 92
خرداد 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
کانون فرهنگی شهدا
بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا
EMOZIONANTE
عاشق آسمونی
خورشید تابنده عشق
لحظه های آبی
لــبــخــنــد قـــلـــم
در انتظار آفتاب
لنگه کفش
شین مثل شعور
upturn یعنی تغییر مطلوب
من وآینده من
عاشقان
عشق و شکوفه های زندگی
ترنم یاس
اگه باحالی بیاتو
فرزانگان امیدوار
آیینه های ناگهان
***جزین***
همنشین
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
دختر بهار
موضوعات اقتصادی
آخرالزمان و منتظران ظهور
لیلای بی مجنون
سید علی خامنه ای
عشق سرخ من
قل هوالله احد
نگاهی به اسم او
نگاهی به اسم او
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
نظرمن
افســـــــــــونگــــر
یکتاز
جاده های مه آلود
hamidsportcars
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
منتظرظهور
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
بندیر
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Darab University

سجاده ای پر از یاس
سرباز ولایت
شقایقهای کالپوش
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
فتوبلاگ حسین کارگر
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
کلبه درویشی
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خندون
هم نفس
صندلی داغ پارسی بلاگ
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
پر پرواز
آخرین روز دنیا
ورود ممنوع
.:: مرکز بهترین ها ::.
KING OF BLACK
در دوران بـــرزخی ...
►▌ استان قدس ▌ ◄
حنا، دختری با مقنعه
پرپر
نگارستان خیال
جبهه وبلاگی غدیر
مهر بر لب زده
SELENA MARIE GOMEZ
نغمه ی عاشقی
MNK Blog
هفت خط
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
.:: رایحه ::.
PARANDEYE 3 PA
فانوسهای خاموش
پژواک
نزار تنها بمانم
شهرستان بجنورد
یک کلمه حرف حساب
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
بی سر و سامان
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
هیات محبان بقیه الله عجل الله تعالی (شهرک آب ساری)
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
آقاشیر
بازی موبایل،بازی جاوا،بازی سیمبین،دانلود بازی موبایل های جدید
اتشنشانی بنادر کشور
web4life
صراط مستقیم
برترین عاشقانه ها و عکس ها
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
روانشناسی آیناز
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
خلوت من
نمایندگی دوربین های مداربسته
محب علی
۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩
کلبه عشق
نیمکت آخر
بانک اطلاعات ترفند های موبایل وکامپیوتر
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
شادیهای کوچک یک خانم خانه دار
تکنولوژی کامپیوتر
یادداشتها و برداشتها
اطلاعات عمومی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جاده خاطره ها
هستی تنهاااااا.....
سارا احمدی
معیار
امام زمان
ایساکو -فروشگاه برتر-مسیبیان
سکوتی پرازصدا
xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
مــــــ هـــــ ر بـــا ن
تراوشات یک ذهن زیبا
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
بادصبا
زنبور درمانی در جهان
جاده مه گرفته
فرق بین عشق و دوست داشتن
ایران اسلامی

تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
وب سایت روستای چشام (Chesham.ir)
جـــــــــــــــــــــــــذاب
.:: رمز موفقیت ::.
نرگس 1
اس ام اس جوک SMS jok
عکس سرا + جام جهانی 2010
O2H-SMS
منتظر مفرد مذکر غایب
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
محقق دانشگاه
فقط عاشق ها وارید شوند.................منامن
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
دوستدار علمدار
❤ღنیلوفرهای آبیღ❤
به امید او
هگمتانه
محمدمبین احسانی نیا
انسان جاری
زمزمه های تنهایی من...
برای اولین بار ...
حلقه منتظران
نمکستان
واقعه
اصل 110، اصل ولایت فقیه (ولایت نیوز)
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
خون شهدا
دلداده
ایهاالناس بدانید گدای حسنم
رازهای موفقیت زندگی
«نجوای شبانه»
عشق آباد شهرمن
تازه ترین ها
بچه های خدایی
تولید ورمی کمپوست//شرکت نوآوران جوان آوان پارس دزفول
شبستان
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
تفریحی
welcome to my profile
یامهدی
دل نوشته
har an che az del barayad
آدمکها
خدا، یه کاری کن ...
اسطوره عشق مادر
دانلود هر چی بخوایی...
نور
S&N 0511
**عاشقانه ها**
اتاق آبی
پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب
الهگان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
یادداشت های من
توشه آخرت
✘ Heart Blaugrana
در غزل فلسفه ی چشم تو در زیر سوالم
ترخون
عشق پنهان
Manna
دریایی از غم
Deltangi
ساحل نشین اشک
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
گل یا پوچ؟2
کبوتر نامه بر
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
یه دختره تنها
غدیریه
ورزشهای رزمی
رونوشت /سرنوشت.زارچ/سرچشمه فضیلت ها/یادداشت های احمد ترابی زارچی
خنده بازار
گل همیشه نازم
گل خشک
گلهای یاس
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
بچه های باخرز
نت سرای الماس
ستاره طلایی
السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
مردود
عمو همه چی دان
جایی برای خنده وشادی و تفریح
دهکده کوچک ما

جام جهان نما
خاطرات من و دکترم
نه/ دی/ هشتاد و هشت
behtarinamkhoda
فقط خدا
COMPUTER&NETWORK
سیرت پیشگان
دختر و پسرای ایرونی
.: هواداران دو آتیشه ی استقلال :.
شاه تور
متین
هر چی تو فکرته
Note Heart
ستاره سهیل
غزلیات محسن نصیری(هامون)
ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ
خط سوم
کلبه حقیرانه من
پاتوق دخترها
wanted
بهونه های بارونی
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
همه چیز از همه جا
یه کم فکر کنیم...!
اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
آتیه سازان اهواز
نور غدیر
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
این نیز بگذرد
دانلود کتاب
جواد قدرتی javadghodrati
شادِ شاد
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
ژئوماتیک
رویابین
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
نجوای عاشقانه
وفا
کیمیا
اخراجیها
کشکول
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
شعر و شکر ...
عشق پاک
نوری چایی_بیجار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
دوستانه
xXx عکسدونی xXx
دل نوشته های مائده
روزهای عاشقی یک سیب
نمی دونم بخدا موندم
نیلوفر مرداب
حباب زندگی

» صفحات اختصاصی «
گاهی به نگاهت نگاه کن !
هیچ میدونی یکی هست که مراقبمونه ؟؟
خوشبختی یک سفر است
اس ام اس تبریک عید فطر
بهترین مفهوم زندگی = زیستن
تاثیر بچه دار شدن بر مردان
چطور چربی بیشتری بسوزانید ؟
فنون آرایش صحیح بابی بروان
۱۴ میان وعده ای که چاق کننده نیست
چگونه پوستمان را جوان نگه داریم ؟
راز شخصیت شما در چهره تان نهفته است :
روش برخورد با کسانی که خود را عقل کل می دانند !
خیر بیبینی این شب چله مادر !
بیست و یک جمله انرژی زا از آنتونی رابینز
با آگاهی زندگی کنید
خیر بیبینی این شب چله مادر !
روز مادر مبارک
دعای هر روز ماه مضان
22 بهمن مظهر ایستادگی وحضور همیشگی ملت ایران است

» لوگوی لینک دوستان «







» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» طراح قالب «

Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.