این دسته گل با یه دنیا عشق و محبت تقدیم به همه پدران
عزیز درپارسی بلاگ و تمومه دنیا....خصوصا پدر خودم که همه دنیای منه
وقتی تو آمدی دل ما پیش چاه بود
از فاطمه بزادی و زهرا گواه بود
وقتی تو آمدی همه نخلهای تو
از پیش آمدند به بزمی که آه بود
وقتی تو آمدی همه آسمان شنید
فریاد دیو را که سرا پا سیاه بود
یک کعبه در شکاف تمنای دوست بود
یک قبله در سکوت سجود اله بود
وقتی تو آمدی همه کودکان شهر
دیدند ماه بهر یتیمان پناه بود
فرقت شکافت تا که دل کعبه نشکند
آری که سجدهگاه تو چون قبلهگاه بود
"سید جعفر علوی"
پیام های تبریک، روز پدر
???
میدونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟ روز مادر طلافروشی ها شلوغ میشه اما روز
پدر جوراب فروشی ها . . . میدونی شباهتشون چیه ؟ پول هر دو از جیب بابا میره
???
- دست های پر توانت ، همیشه بزرگ ترین حامی زندگی ام بوده . روزت مبارک.
???
- پدرم راه تمام زندگیست ، پدرم دلخوشی همیشگیست . روزت مبارک باباجون.
???
بابای من بهترین بابای دنیاست .اون گل سر سبد همه ی باباهاست.
???
- پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت
دارم . .
???
میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، علی بن
ابیطالب،مبارک باد
???
- پدرم
به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد سرم به
خاک رهت ارجمند خواهد شد
لبی که زمزمه درد می کند شب و روز به یمن روی
تو پر نوشخند خواهد شد
روزت مبارک
آفتاب مهربانی ،سایه ی تو بر سر من ،ای که در پای تو پیچید ،ساقه ی نیلوفر من.
پدرم تو آفتاب زندگی ام هستی . آفتابی که امید وارم هیچگاه غروب نکند.
ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین حیدر کرار شیر خدا مولود کعبه و فرا رسیدن روز
پدر را
ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان / ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم / خدمت به تو در همه حال، هست افتخارم . . .
???
عشق را به گونه ای دیگر و به زبانی متفاوت از تو آموختم. دیواره ای آهنین که در
اندرون آن قلبی سرخ می تپد.
???
چه کسی میداند در پس این چهره مهربان خستگیت را. پدرم برای تمام تلاش
هایت،متشکرم
???
- بابا دوستت دارم و بابت تمام زحماتی که کشیدی دستانت را می بوسم و ممنونتم
.
پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون
با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده
مثل زندون
هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم
از پا .
???
-نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد ، جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر
گردد .
???
-تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی
و… بسیار سخت است
پدرم روزت مبارک.
???
-پدر ، نام تو تکیه گاه من است . روز پدر رو خدمت شما پدر عزیزم تبریک عرض
میکنم .
???
به یاد تمام پدر هایی که امروز در بین ما نیستند اما خاطره
ی روز های حضورشان هرگز فراموش نخواهد شد و امروز خوب است که به یاد آن ها هم
باشیم:پدرم :خوب می دانی که همیشه تکیه گاهم بودی و در سایه ات با افتخار به آسمان
نگاه می کردم .و طنین صدای دلنشینت در تا ابد گوشم زنگ می زند.
درد و دلی با قرآن
قرآن! ای همیشه ترین کتاب! من از تو شرمنده ام!
با اینکه تو را از ابتدا برای حیات بخشیدن به دلهای مرده فرود آورده اند اما ما
از تو آواز مرگی ساخته ایم برای ترحیم مردگان.
شرمنده ام از تو که جز برای بدرقه مسافر از طاقچه عزلت بیرونت نیاوردیم!
ما مقام و منزلت تو را در حد یک فالگیر مقدس پایین آوردیم.
براستی اگر طالب راه نجات و استخاره صواب بودیم آیا کلام راهگشای تو کافی
نبود؟
چه شد که چشم ظاهر بین ما، حقیقت کلام تو را ندید و گوش ناشنوایمان کلام حقیقی
ات را نشنید؟
ای ناجی امت! ای قرآن!
برخی تو را از پیش و پس خواندند تا بر حافظه شان فخر فروشند!
عده ای تو را بر دانه برنجی نگاشتند تا چیره دستی و هنرنماییشان را به رخ
کشند.
یکی تو را با آب طلا قاب گرفته تا خانه اش را زینت بخشد!
آن دیگری تو را دستمایه هنرنمایی ساخته و از تو فرشی آراسته تا به قیمتی هر چه
گزافتر بفروشد!
اما آیا کسی برای درمان قلب نیم مرده اش، هیچ به شفاخانه تو سر زد؟
جه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای هنرنمایی و موزه سازی فرود آورده
است.
ما حتی تو را در مسلخ "تلاوت"، ذبح شرعی کرده ایم که تلاوت بدون"تدبر"
در معنا، معنا ندارد.
آن زمان که در محافل انس، برای خواندن یا استماع تو حضور می یافتیم، البته به
وجد می آمدیم اما نه از شگفتی معانی بلند تو که از طول نفسهای قاری و از شگردهای
موسیقیایی در قرائت نمایشی او.
اگر چه از این ظاهر می توان راهی به آن باطن گشود اما ما آن هدف والا را گم
کردیم و این وسیله را هدف انگاشتیم.
به حفظ آیات معرفت آموز تو روی آوردیم اما نه برای کسب معرفت و توفیق عمل، بلکه
برای رکوردگیری در یک فستیوال تمام عیار، که ملاک امتیاز دهی آن، خواندن شمارگان
صفحات بود، گاه به شیوه معکوس، گاه از پیش و پس و گاه از بالا به پایین و
همینطور.
کریمه "والسابقون السابقون" تو را شنیدیم و تو را بازیچه مسابقات
هوس کردیم.
از آیات روشنگر تو، پرتویی بر نگرفتیم و در عوض به مدد تو، شغل تازه ای یافتیم،
دکانی برای درآمدزایی بیشتر.
قرآن! ای روشنای هر تاریکی!
ما گمشدگان وادی جهالت، راه را گم کرده ایم، و اکنون به دستگیری تو
محتاجیم بیش از همه وقت.
ما را از این خواب غفلت بیدار کن! بیدار!
واقعی یا …،.
خودتان قضاوت کنید.
رون موئک (Ron Mueck) استرالیایی تبار، خالق پیکره های
رئالیستی، درحال حاضر ساکن لندن است. وی پیش از روی آوردن به خلق این پیکره ها
به حرفه ساخت عروسک برای شوهای تلویزیونی و سریالهای کودکان مشغول بود. وی پس
از آن به لندن مهاجرت کرد و در شرکت تازه تاسیسش به عکاسی حرفه ای برای صنعت
تبلیغات پرداخت. سرانجام به این نتیجه رسید که “عکاسی
تاحد زیادی حضور فیزیکی شیء اولیه را نابود میکند“. بنابراین بار دیگر
به هنرهای زیبا و این بار مجسمه سازی روی آورد. در اوایل دهه نود درحالی که
هنوز در صنعت تبلیغات بود از وی خواسته شد تا اثری فوق العاده طبیعی خلق کند.
رون در این اندیشه بود که چه ماده ای میتواند این منظور را برآورده کند. لاتکس
(لاستیک خام) پاسخ معمول به این پرسش بود، اما رون در پی یافتن ماده اولیه ای
بود که سخت تر بوده وامکان اعمال جزییات بیشتری را میسر سازد. خوشبختانه، وی
جواب خود را بر روی یک مجسمه تزئینی که بر دیوار یک بوتیک آویخته شده بود یافت.
پاسخ رزین فایبرگلاس بود که تا به امروز به عنوان ماده اصلی پیکره های ساخته
شده توسط آقای موئک مورد استفاده قرار میگیرد. بی شک، شما هم با مشاهده تعدادی
از آثار منتخب آقای موئک در زیرلب به تحسین این هنرمند خواهید گشود:
گفتگوهای کودکانه با خدا
خدای عزیز!
به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمیکنی؟
امی
خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمیکشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.
لاری
خدای عزیز!
اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفشهای جدیدم رو بهت نشون میدم.
میگی
خدای عزیز!
شرط
میبندم خیلی برایت سخت است که همه آدمهای روی زمین رو دوست داشته باشی.
فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمیتوانم همچین کاری کنم.
نان
خدای عزیز!
در مدرسه به ما گفتهاند که تو چکار میکنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام میدهد؟
جین
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟
لوسی
خدای عزیز!
این حقیقت داره اگر بابام از همان حرفهای زشتی را که توی بازی بولینگ میزند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمیرود؟
آنیتا
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً میخواستی زرافه اینطوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟
نورما
خدای عزیز!
چه کسی دور کشورها خط میکشد؟
جان
خدای عزیز!
من به عروسی رفتم و آنها توی کلیسا همدیگر را بوسیدند. این از نظر تو اشکالی نداره؟
نیل
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً منظورت این بوده که « نسبت به دیگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار میکنند؟ » اگر این طور باشد، من باید حساب برادرم را برسم.
دارلا
خدای عزیز!
بخاطر برادر کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک توله سگ بود.
جویس
خدای عزیز!
وقتی
تمام تعطیلات باران بارید، پدرم خیلی عصبانی شد. او چیزهایی دربارهات گفت
که از آدمها انتظار نمیرود بگویند. به هر حال، امیدوارم به او صدمهای
نزنی.
دوست تو (اما نمیخواهم اسمم رو بگم)
خدای عزیز!
لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من فبلاً هیچ چیز از تو نخواسته بودم. میتوانی دربارهاش پرس و جو کنی.
بروس
خدای عزیز!
برادر من یک موش صحرایی است. تو باید به اون دم هم میدادیها! ها!
دنی
خدای عزیز!
من میخواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اینهمه مو در تمام بدنش.
تام
خدای عزیز!
فکر میکنم منگنه یکی از بهترین اختراعاتت باشد.
روث
خدای عزیز!
من همیشه در فکر تو هستم حتی وقتی که دعا نمیکنم.
الیوت
خدای عزیز!
از هم? کسانی که برای تو کار میکنند، من نوح و داود را بیشتر دوست دارم.
راب
خدای عزیز!
برادرم یه چیزایی دربار? به دنیا آمدن بچهها گفت، اما اونها درست به نظر نمیرسند. مگر نه؟
مارشا
خدای عزیز!
من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود، 900 سال زندگی کنم.
با عشق کریس
خدای عزیز!
ما
خواندهایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاسهای دینی
یکشنبهها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط میبندم او فکر
تو را دزدیده.
با احترام دونا
خدای عزیز!
آدمهای بد به نوح خندیدند « تو احمقی چون روی زمین خشک کشتی میسازی » اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همین کارو میکردم.
ادی
خدای عزیز!لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه میکنم.دین
خدای عزیز!
فکر نمیکنم هیچ کس میتوانست خدایی بهتر از تو باشد. میخوام اینو بدونی که این حرفو بخاطر اینکه الان تو خدایی، نمیزنم.
چارلز
خدای عزیز!
هیچ فکر نمیکردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سهشنبه ساخته بودی، دیدم، معرکه بود.
اجین
گرمازدگى، مشکل فصل تابستان
از جمله معضلات فصل تابستان، افزایش بروز مشکلاتى در قالب بیمارى است. گرمازدگى هم در این دسته جاى دارد.
در واقع گرمازدگى در دو فرم اصلى پدیدار مى شود:
1- گرمازدگى خفیف که در واقع کم طاقتى هاى ناشى از گرماست و با وجود آنکه علائمى شبیه به بیمارى گرمازدگى شدید دارد، ولى پس از اقدامات درمانى ابتدایى، به سرعت از بین مى رود.
2- گرمازدگى حاد که در صورت عدم مداواى سریع، پیامدهاى خطرناک و گاهى کشنده را به همراه خواهد داشت.
چه خوب است بدانیم مسائل و مشکلات جسمى ناشى از گرما هیچ ارتباطى با میزان قوى بودن بدن فرد ندارد. حتی ورزشکاران نیز ممکن است در معرض این خطر قرار گیرند، زیرا گرمازدگى در هر دو نوع خود حاصل تغییراتى است که در اثر گرما در بدن ایجاد مى شود. به این معنا که هرچه بدن گرماى بیشترى دریافت کند، میزان تعریق آن بالاتر مى رود. در این صورت آب بدن به همراه عرق کاهش مى یابد. در برخى از موارد، تعریق زیاد حتى به کاهش نمک موجود در بدن نیز منجر شده و گرمازدگى حادى را سبب مى شود.
از جمله علائم گرمازدگى در هر دو نوع مى توان به تشنگى مفرط، کاهش اشتها، سردرد، سرگیجه و حالاتى شبیه انفلوانزا به همراه تهوع و استفراغ اشاره کرد که البته در نوع حاد آن غش، افزایش ضربان قلب، عدم تمرکز و شوک نیز به موارد فوق اضافه مى شوند، ولى آنچه همواره توصیه مى شود پیشگیرى است:
- از حضور طولانى مدت در گرما بپرهیزید، به خصوص افرادى که از آستانه تحمل کمترى نسبت به گرما برخوردار بوده و یا پیش از این، به گرمازدگى مبتلا گشته اند.
- آب بنوشید. هنگامى که مجبور هستید ساعاتى را بیرون از خانه سپرى کنید، شیشه آبى به همراه برده و مرتب آب بنوشید.
- میوه وسبزی مصرف کنید. اغلب میوه ها و سبزى ها حاوى کمى نمک و آب فراوان هستند که براى جلوگیرى از گرمازدگى مناسب است. البته قبل از مصرف، باید آنها را به خوبی با آب و مواد ضد عفونی کننده بشویید.
- قهوه و نسکافه مصرف نکنید، زیرا کافئین موجود در این نوشیدنی ها، کاهش مایعات بدن را سرعت بخشیده و میزان تعریق را بالا مى برد.
- سیگار نکشید. سیگار کشیدن سبب انقباض رگ ها شده و بر توانایى بدن شما براى سازش با گرماى محیطی که در آن قرار دارید، تاثیر منفى مى گذارد.
- از آب خنک استفاده کنید. شستن سر و گردن با آب خنک به کاهش دماى بدن کمک مى کند. البته لازم به ذکر است که آب خیلى سرد سبب انقباض رگ هاى خونى زیر پوست شده و در شرایطى که خون به سمت سطوح داخلى تر بدن حرکت مى کند، همزمان دماى منطقه را بالا مى برد. لذا آب سرد توصیه نمى شود.
- همیشه بادبزنى به همراه خود داشته باشید. باد زدن به وسیله بادبزن و یا حتى تکه ای مقوا و ... ، سبب بخار شدن عرق روى پوست و در نتیجه خنک شدن سطح آن شده و از افزایش دماى بدن جلوگیرى مى کند.
- از کلاه یا سایبان استفاده کنید. هر چه از تماس مستقیم پوست با اشعه خورشید کم کنید، تاثیر گرما کمتر خواهد بود. با توجه به آنکه رگ هاى خونى در منطقه ی سر و گردن به سطح پوست بسیار نزدیک هستند، دریافت و یا از دست دادن گرما نیز در آنها با سرعت بیشترى انجام مى گیرد. در نتیجه کلاه و یا هر پوشش دیگرى مانند آن بر روى سر مى تواند مانعى براى دریافت سریع گرما باشد. در برخى از کشورهاى با آفتاب سوزان، استفاده از چتر براى جلوگیرى از تاثیر گرماى خورشید بر بدن بسیار رایج است، ولى در کشور ما متاسفانه کارى عجیب به نظر مى آید.
- در انتخاب پارچه لباسهای خود به لحاظ رنگ و جنس دقت کنید. در پارچه هایى که ترکیبى از مواد پلى استر و کتان هستند، تبادل هوا راحت تر از پارچه هاى 100 درصد کتان صورت مى گیرد، در نتیجه براى تابستان مناسب ترند. انتخاب لباس هایى با رنگ هاى روشن هم همواره براى انعکاس گرما توصیه مى شوند.
حالا اگر با توجه به سهل انگارى در انجام توصیه هاى ارائه شده، مشکل گرمازدگى به وجود آمد، باید دنبال به کارگیرى اقدامات اولیه و راهکارهایى جهت بهبودى و یا کاهش علائم تا مراجعه بیمار به پزشک باشیم.
از آنجا که علائم هر دو نوع گرمازدگى به هم شبیه است، تشخیص آنها از یکدیگر نیاز به گذشت اندکى زمان دارد. به این معنا که اگر پیامدهاى ناشى از گرمازدگى پس از خروج فرد از منطقه گرما و مراقبت هاى اولیه و گذشت نیم ساعت اثربخش نبود، فرد باید به پزشک مراجعه کند. البته در مورد علائمى مانند ضعف و غش ، این مدت زمان 2 تا 5 دقیقه است، زیرا گرمازدگى حاد ممکن است سبب به کما رفتن بیمار شود.
در این مدت زمان شما مى توانید به توصیه هاى زیر عمل کنید:
- به جاى اینکه فرد را در آب سرد فرو برید، بر روى او آب سرد بپاشید. به این ترتیب آب سریع تر از روى پوست تبخیر شده و فرد زودتر خنک مى شود، یا اینکه حوله اى را در آب سرد فرو برده و بر روى بدن بیمار قرار دهید.
- فرد را به مکانى که در آنجا کولر و یا هر خنک کننده دیگرى وجود دارد، منتقل کنید.
- مادامى که فرد در هوشیارى به سر مى برد، او را مجبور به خوردن آب کنید.