ضرب المثل "یک سیب در روز شما را از
دکتر بی نیاز می کند" را به "یک لیوان آب سیب در روز شما را از مراجعه
به متخصص قلب، بی نیاز می کند"، تغییر دهید.
چرا
که گروهی از محققان دانشکده پزشکی "یو سی" در ایالات متحده آمریکا
دریافته اند که نوشیدن آب سیب، از ابتلا به بیماری های قلبی عروقی و
نهایتا سکته
های قلبی، پیشگیری می کند.
به
گزارش خبرگزاری بی بی سی، دانشمندان، این اثرات مثبت را ناشی از وجود "فیتو
نوترینت ها" می دانند.
بررسی
های متعدد دانشمندان، حاکی از آن است که "فیتونوترینت ها" در کاهش LDL (کلسترول بد) بسیار کارآمد هستند و از
اکسید شدن آن جلوگیری می کنند و در واقع خاصیت
آنتی اکسیدانی دارند.
چرا
که زمانی که LDL اکسید می شود، موادی به
نام "پلاک" را به وجود می آورد که پلاک ها با چسبیدن به دیواره عروق،
باعث تنگ شدن دیواره رگ ها شده، تصلب
شرائین و سکتههای قلبی را موجب می شوند.
فیتونوترینت
ها در کاهش LDL (کلسترول بد) بسیار
کارآمد هستند و از اکسید شدن آن جلوگیری می کنند و در واقع خاصیت آنتی اکسیدانی
دارند.
"دایان
هیسون" متخصص تغذیه و رئیس تیم تحقیق می گوید:
"
" تحقیقات قبلی نیز نشانگر آن بود که مصرف میوه و سبزی از خطر ابتلا به بیماری
های قلبی و عروقی می کاهد، اما این اولین تحقیق کلینیکی است که به بررسی ترکیبات
فعال و سودمند در آب سیب و میوه سیب می پردازد."
جالب
است بدانید که این بررسی ها نشان داد که تنها پس از شش هفته نوشیدن آب سیب، اثرات
سودمند آن ظاهر می شود.
خانم
هیسون، معتقد است که "تنها با ایجاد این تغییر کوچک در رژیم غذایی و گنجاندن
میزان متوسطی از آب سیب(1 لیوان آب سیب خالص یا دو عدد سیب کامل) در برنامه غذایی
روزانه قادر به کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی به طرز چشمگیری
خواهیم بود.
خدا نیست پس چرا فقط خدا هست؟!
اگر زندگی شعر نیست پس چرا هوهوی بادش یاهوی رند خرابات است؟!
اگر زندگی مهر نیست پس چرا کبوتر با کبوتر باز با باز کند پرواز؟!
اگر زندگی عشق نیست پس چرا ستاره ها باز چشمک می زنند؟!
اگر زندگی بوسه نیست پس چرا زاغان مرغان عشق نشدند؟!
اگر زندگی آغوش نیست پس چرا نسیم در تن برگ این گونه می پیچد؟!
اگر زندگی آهنگ نیست پس چرا صدای جغد و کلاغش نوای پائیز و خرابه دارد؟!
اگر زندگی شور نیست پس چرا شبهایش اینقدر پر درد و حال است؟!
اگر زندگی سوز نیست پس چرا شمع باید بسوز و بسازد و بگرید و بخندد؟!
اگر زندگی ناز نیست پس چرا مَهْوشانی که هَوی مهتابند اینقدر کرشمه دارند؟!
اگر زندگی ساز نیست پس چرا همه آهنگ ماندن را خوب می نوازند؟!
اگر زندگی بهار نیست پس چرا صدای پرندگان را در برگ ریز خزان هم می شود شنید؟!
اگر زندگی آبی نیست پس چرا چشم ماه رخان، رنگ دریا و آسمان دارد؟!
اگر زندگی ساده نیست پس چرا همه در خواب اینقدر بی نقشند؟!
اگر زندگی رقص نیست پس چرا پروانه ها تنها فصل عمر را می رقصند؟!
اگر زندگی صبح نیست پس چرا هر طلوع زندگی آغاز می شود؟!
اگر زندگی چشم نیست پس چرا نور اینقدر می رقصد؟!
اگر زندگی کام نیست پس چرا عسل اینقدر شیرین است؟!
اگر زندگی حال نیست پس چرا غروب اصلا خواستنی نیست؟!
اگر زندگی رود نیست پس چرا فصلِ خشک، بهار کرکس است؟!
اگر زندگی جوی نیست پس چرا زمزمه اش اینقدر شنیدنی است؟!
اگر زندگی گل نیست پس چرا اشکِ گل، آئین عزا است؟!
اگر زندگی رنگ نیست پس چرا خاکستری، تنها، رنگ خاکستر است؟!
اگر زندگی مست نیست پس چرا اینقدر پاسبان بر هر کوی و برزن است؟!
اگر زندگی اشک نیست پس چرا آسمان که می گرید زمین می خندد؟!
اگر زندگی صفا نیست پس چرا بی صفا زندگی نیست؟!
اگر زندگی لرز نیست پس چرا اینقدر ماه در برکه می لرزد؟!
اگر زندگی خوب نیست پس چرا خفاشها تنها در غارند؟!
اگر زندگی زنده نیست پس چرا بوته رز همیشه گل می کند؟!
اگر زندگی صاف نیست پس چرا گورستانش مه آلود است؟!
اگر زندگی شراب نیست پس چرا این همه مست، زنده اند؟!
اگر زندگی خواب نیست پس چرا مرگ، مردمان را بیدار می کند؟!
اگر زندگی نوش نیست پس چرا نیش اینقدر سوز دارد؟!
اگر زندگی شاد نیست پس چرا حیوان نمی خندد؟!
اگر زندگی گنج نیست پس چرا مردن اینقدر سخت است؟!
اگر زندگی نیایش نیست پس چرا بی نیایش کسی زنده نیست؟!
اگر زندگی جاده نیست پس چرا مرده ها در حاشیه دفنند؟!
اگر زندگی ماه نیست پس چرا بی ماه، ماه و سالی نیست؟!
اگر زندگی روز نیست پس چرا هر روز زندگی نو می شود؟!
اگر زندگی وفا نیست پس چرا هیچ کس بی وفا شِکَّرین نیست؟!
اگر زندگی سخا نیست پس چرا آسمان که می بارد زمین می روید؟!
اگر زندگی لطیف نیست پس چرا خار، سبز و خشکش یکی است؟!
اگر زندگی دل آویز نیست پس چرا دل، به غیر او آویز نیست؟!
اگر زندگی طروات نیست پس چرا مگسان، تخم، بر مردار می نهند؟!
اگر زندگی زیبا نیست پس چرا مرده ها اینقدر زشتند؟!
اگر زندگی لبخند نیست پس چرا به وقت مرگ لبخند نیست؟!
اگر زندگی نور نیست پس چرا شبهای سیاهش انگار زندگی نیست؟!
اگر زندگی جور نیست پس چرا "هر روز دریغ از دیروز" دروغ نیست؟!
اگر زندگی زندگی نیست پس چرا هیچ چیز در توصیف زندگی بهتر از زندگی نیست؟!
آری، زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و کام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشک و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و نور و جور و در آخر زندگی زندگی است.
ولادت حضرت
زینب این اسوه ی مقاومت و روز پرستار این خادمان بیمنت و فرشتگان سپیدپوش
جامعه که لباس خدایی بر تن دارند، را به تمامی دوستان تبریک و تهنیت عرض
مینمایم.
روزتان گرامی باد