مرگ معاویه را 12، 15و22 رجب گفته اند در هر صورت این روز،روز شادی اهل
ایمان و حزن و اندوه طاغیان و نا سپاسان است . در روایت است روزه این روز
به جهت شکر الهی بر هلاکت معاویه مستحب است و تسامح در ادله سنن نیز این را تایید
می نماید.
نسب معاویه
کلبی نسابه و ابن روزبهان که از ثقات نزد علمای اهل سنت هستند نقل کرده اند که
پدر واقعی وی نا معلوم است ولی مشهور آن است که او فرزند ابو سفیان است که دشمنیش
با پیامبر شهره آفاق است .
راغب اصفهانی در محاضرات و أبن أبی الحدید از ربیع الأبرار زمخشری نقل می کنند
که نسب معاویه مبهم است.
آورده اند مادر معاویه هند جگر خوار با صباح که جوانی خوش رو و کارگر أبوسفیان
بود، الفتی تمام داشت! اما به هر حال ؛ او را معاویة بن أبی سفیان بن حرب می
گویند.
أبوسفیان مردی زشت و کوتاه قد بود و یک چشم او در طائف و چشم دیگرش در یرموک کور
شده بود. باطنش کورتر از چشمش بود و نهایت عداوت و دشمنی را با پیامبرص داشت.
أبوسفیان در هر جنگ و فتنه ای که بر علیه پیامبرص به وجود می آمد دخالت داشت و
در سال فتح مکه از ترس اسلام آورد و با نفاق زندگی کرد تا در سن 82 سالگی در سال 30
هـ به درک رفت.
مخفی نماند که حمامه یکی از جدات معاویه است که در بازار المجاز صاحب پرچم و
مشهور بود و از این جا نسب أبوسفیان هم معلوم می شود. مادر معاویه هند جگر خوار است
که از ذوات الأعلام بود و میل فراوانی به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر
معاویه وضع مادر او هند روشن می شود.
محدث قمی می فرماید: چون پیامبرص در فتح مکه ریختن خون معاویه را مباح شمردند،
به اصرار و شفاعت عباس، مدتی پیش از وفات پیامبرص اسلام آورد و از ریخته شدن خونش
جلوگیری شد.
حکومت معاویه در شام
یزید بن أبی سفیان از طرف أبوبکر با لشکر مسلمین به طرف شام رفت، معاویه هم
همراه آنها بود. یزید در شام مرد و أبابکر ولایت شامات را به معاویه واگذار کرد و
به این حال بود تا زمان خلافت أمیرالمؤمنینع که طغیان معاویه علیه آن حضرت شروع
شد.
معاویه در سال 45 هـ برای پسرش یزید بیعت گرفت و بر اساس نقل اهل سنت در صحاح،او
اول کسی بود که دشنام بر امیر المؤمنینع را ترویج کرد و در آخر خطبه نماز جمعه لعن
و جسارت بر علیع می کرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان
عمربن عبدالعزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد.
دشمنی معاویه با امیر المومنین علی علیه
السلام
معاویه به صحابه و تابعین دستور داد تا حدیث در مذمت علیع جعل کنند و عده زیادی
از محبین و ارادتمندان آن حضرت را به شهادت رساندند. مانند جناب مالک اشتر نخعی که
در قلزم مصر به سم شهید شد. امام مجبتیع را به دست جعده عیال آن حضرت مسموما شهید
کرد.
معاویه مردی خوش گذران و پرخور بود به حدی که از کثرت خوردن می گفت: خسته شدم
ولی سیر نشدم. این به خاطر نفرین حضرت رسولص درباره او بودکه او را نفرین کرد که
هیچ گاه سیر نشوی. او در نفاق و عوام فریبی تجربه به سزایی داشت. محدث قمی نقل می
کند که دویست خبر از طرق معتمده اهل سنت در مذمت معاویه نقل شده است.
ماجرای مرگ معاویه
در برخی کتب چون کتاب حوادث الایام1 آمده است آخر الأمر معاویه در مسیر مکه به
شام بیمار شد به حدی که می لرزید و دهان او بسته نمی شد تا وارد شام شد و در آنجا
جان به مالک دوزخ داد و رهین اعمال خویش گردید. هنگام مرگ سن او را 75 یا 82 یا 92
سال نقل کرده اند.
روز شمار هلاکت یاغی ترین باغی
طبق نقل شیخ مفید علیه الرحمه 22 رجب مصادف است با سالروز1.ولادت، 5 سال پیش از بعثت پیامبر؛
2.شرکت در آزار مسلمانان، همراه با دیگر کودکان مکه؛
3.مهاجرت خواهرش، ام حبیبه رمله دختر ابوسفیان|ام حبیبه همراه با مسلمانان به
حبشه؛
4.کشته شدن برادرش، حنظله، دایی اش، ولید و پدربزرگ مادریش، عقبه به دست
امیرمومنان علی علیه السلام و حمزه در جنگ بدر؛
5.همراهی با پدر جنگ های احد و خندق بر ضد مسلمانان؛
6.ازدواج پیامبر با خواهر معاویه، ام حبیبه در سال هفتم هجری؛
7.فتح مکه و اسلام آوردن ظاهری؛
8.همراهی با سپاه اسلام در جنگ حنین 8 و 9 ه.ق
9.به دست آوردن صد شتر از غنایم حنین؛
10.سکونت در مدینه
11.شرکت در جنگ یمامه در زمان خلافت ابوبکر؛
12.شرکت در سپاه برادرش، یزید و حرکت به سوی شام؛
13.به دست آوردن حکومت اردن در زمان خلافت عمر؛
14.به دست آوردن حکومت دمشق پس از مرگ برادرش، یزید در واقعه طاعون سال 18 ه.ق؛
15.سفر عمر به شام و بی تفاوتی او نسبت به تجمل گرایی معاویه؛
16.مرگ مادر معاویه، هند در زمان خلافت عمر؛
17.به دست آوردن حکومت سراسر شام پس از کشته شدن عمر و آغاز حکومت عثمان؛
18.ازدواج سیاسی با میسون مسیحی برای پایدار ساختن جایگاهش در شام؛
19.طلاق دادن میسون و تولد یزید در خارج از دمشق 26 ه.ق
20.بازگرداندن ابوذر از تبعیدگاهش شام به مدینه 30ه.ق
21.مرگ ابوسفیان 31 ه.ق
22.باز پس فرستادن تبعیدیان کوفی و بصری به شهرهایشان 33 ه.ق
23.سرباز زدن از کمک به عثمان 35 ه.ق
24.آغاز خلافت امیر مومنان علی(ع)، برکناری معاویه از سوی ایشان و آغاز حکومت
مستقل معاویه در شام 35 ه.ق
25.به دست آوردن پیراهن عثمان و ادعای خون خواهی 36 ه.ق
26.درنگ در پاسخ به جریر بن عبدالله بجلی، فرستاده مخصوص امیر مومنان علی علیه
السلام به شام، سازش با روم، جذب عمرو عاص و آماده ساختن لشکر شام برای جنگ 36 ه.ق
27.آغاز جنگ صفین بر ضد امیر مومنان علی علیه السلام خلیفه رسمی جهان اسلام 36
ه.ق
28.بر نیزه کردن قرآن، پایان جنگ صفین و سودجویی از حکمیت 37 ه.ق
29. شهادت مالک اشتر و محمد بن ابی بکر، استانداران اعزامی امیر مومنان علیه
السلام به مصر 38 ه.ق توسط وی
30.آغاز یورش های غارتگرانه به عراق و حجاز برای ایجاد ناامنی در قلمرو خلافت
امیر مومنان علی علیه السلام 39 ه.ق
31.نجات از ترور و عقیم شدن 40 ه.ق؛
32.حرکت به سوی عراق برای جنگ با امام حسن علیه السلام و ایجاد دسیسه در لشگر آن
حضرت 41 ه.ق؛
33.صلح با امام حسن علیه السلام و به دست آوردن خلافت و زیر پا گذاشتن شرایط
پیمان صلح 41 ه.ق؛
34.آغاز دشنام گویی به امیر مومنان علی علیه السلام بر منبرها و گماشتن
فرمانداران اموی و دشمن اهل بیت علیه السلام 41 ه.ق؛
35.سفر حج و مرگ ام حبیبه، همسر پیامبر و خواهر معاویه؛
36.نسبت دادن زیاد به فرزندی ابوسفیان 44 ه.ق؛
37.انتصاب زیاد به حکومت بصره 45 ه.ق؛
38.اعلام رسمی ولایت عهدی یزید در شام 46 ه.ق؛
39.کشته شدن عبدالرحمان بن خالد بن ولید، رقیب یزید در شام 46 ه.ق؛
40.شرکت دادن یزید در جنگ بزرگ قسطنطنیه 49 ه.ق؛
41.به شهادت رساندن امام حسن علیه السلام و مسموم ساختن سعد وقاص 50 ه.ق؛
42.انتصاب زیاد به حکومت کوفه و سخت گیری بیش تر شیعیان کوفه 50 ه.ق؛
43.ناکام ماندن در سفر به حج برای تثبیت ولایتعهدی یزید 50 ه.ق؛
44.ناکام ماندن طرح انتقال منبر پیامبر به شام 50 ه.ق؛
45.به شهادت رساندن حجر و فرستادن یزید به سفر حج 51 ه.ق؛
46.گرفتن بیعت برای یزید در سراسر جهان اسلام، سفر به حجاز و آغاز بیماری وی
هنگام بازگشت به شام 56 ه.ق؛
47.مرگ در دمشق در 78 سالگی 60 ه.ق؛
پاورقی....................
(1) معاویه در سفر به شام به منزل «ایوا» رفته بود. در شب، به جهت قضاى حاجت
بیرون رفت، در آنجا چاهى بود که از آن آب مى کشیدند، معاویه در حال نگاه کردن به
چاه بود که بخارى، ضربه اى بر او زد. او در حالى که هذیان مى گفت خود را با زحمت به
محل خوابش رساند. روز دیگر مردم به دیدن او آمدند. و دیدند که او به مرض لغوه هذیان
گوى دچار شده است، چون معاویه خود را تنها یافت، به گریه افتاد، مروان پرسید: چرا
گریه مى کنى؟ معاویه گفت: مى ترسم به سبب اینکه خلافت را از علىّ بن ابى طالب گرفتم
و حجر بن عدى و اصحاب او را کشتم خداوند مرا به این مرض دچار کرده باشد، اینها همه
به سبب دوستى با یزید است، اگر دوستى یزید نبود، راه راست را مى رفتم. سپس از آنجا
حرکت کرد تا به شام رسید. در آن هنگام مرض او شدت یافته بود و در شب خوابهاى شوریده
مى دید. و از آن مى ترسید. گاه گاه هذیان مى گفت، آب بسیار مى خورد ولى تشنگیش رفع
نمى شد و نیز گاهى بیهوش مى شد و وقتى به هوش مى آمد با صداى بلند مى گفت: مرا با
تو چه کار اى حجر بن عدى، مرا با تو چه کار اى عمر بن حمق، اى پسر ابوطالب چرا با
تو مخالفت کردم و... و سرانجام مرگ او در سال 60 هجرى قمرى در سن 78 یا 80 سالگى از
شدّت مرض به وقوع پیوست(حوادث الایام، صفحه 148)