عطر امن یجیب
سلام ای خدایی که هر نیمه شب
به نیلوفر ماه سرمیزنی
و بر ساقههای بلور آبیاش
نگاهی به رنگ سحر میزنی
سلام ای خدایی که با شاپرک
کنار گل سرخ داری قرار
و با اولین خندهی باغچه
به ما میدهی مژدهای از بهار
خدایی که در دستهایت شکفت
همان روز اول گل سرخ سیب
و هر جا دلی با تو پیوند خورد
شکوفا شد از عطر اَمن یُجیب
تو را ای همه نور حس میکنم
به هنگام تاریکی لحظهها
خدایی که هر روز و شب میدهی
به من فرصت خلوتی تازه را
بیا با نفسهای بارانیات
دل نازک باغ را ناز کن
و لبهای پیچیدهی غنچه را
به دست نسیم سحر باز کن