فرا رسیدن روز مبارک عید فطر، نوید بخش تحوّلاتى سرنوشت ساز در زندگى اهل ایمان است. چرا که عید فطر یکى از ایام الله، زمینه ساز وحدت کلمه براى مسلمانان و تقویت اتحاد و اراده آنان، تجدید حیات دوباره براى اسلام، دمیدن روح ایمان و سرور و نشاط براى بندگان الهى، روز نمایش عظمت دین و بازگشت دوباره به فطرت انسانى و بالاخره روز فتح و پیروزى در جهاد اکبر براى رهروان خداجوى مىباشد. در شب و روز عید فطر، اهل ایمان از سوئى به شب زنده دارى و نماز و دعا مىپردازند و از سوئى دیگر با زمزمه زیارت امام حسین علیه السلام با آن حضرت و مقاصد آسمانىاش پیمان مجدد امضاء کرده و روح حماسه و عرفان و فداکارى را در وجودشان احیاء مىکنند. این اعمال معنوى آنان را براى پرواز در عالم ملکوت به همراه قدسیان آماده مىکند و آنان بدین وسیله از قید و بند مادّیات و علاقههاى بىارزش رهائى یافته و با دلى سرشار از شوق ایمان و عشق به خدا زندگى نوینى را آغاز مىکنند. چه زیباست که تمام اقشار جامعه از این فرصت به دست آمده در راه اعتلاى کلمه حق و توسعه و ترویج معارف حیاتبخش الهى بهره گرفته و خود را یک سال دیگر در پناه ایمان و مصونیت بیمه کنند. در آن روز مسلمانان با شوق وصف ناپذیرى از عبادات و ریاضات شبهاى ماه رمضان و شبهاى قدر و زیباترین لحظات ارتباط با خداوند فارغ شده و در اجتماع روز فطر صف مىکشند و اتّحاد و یگانگى و برادرى و همدلى خود را به نمایش گذاشته و بار دیگر دست رد به سینه شیطان و شیطان صفتان مىزنند و همنوا با برادران دینى خود، پروردگار با عظمت را صدا کرده و توفیق در تمام کارهاى خیر و دورى از تمام بدىها را به همراه حضرت محمّد و آلش ـ که درود خدا بر آنان باد ـ از درگاه خداوند درخواست مىکنند. در همین راستا به برخى از دستاوردهاى این روز با شکوه اشاره کرده و روح و جان خویش را با آموختن درسهایى از آن صفا مىبخشیم به امید این که ره توشههائى را براى سلوک به سوى حق به دست آوریم.
درخواست برقرارى دولت کریمه حضرت مهدى(عج) بهترین پاداش و عیدى است که مىتوان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.
در اجتماع بزرگ مسلمانان در روز فطر، مىتوان پیام هاى مهم و حیاتبخش اسلام را به گوش حاضرین رساند چرا که برخى افراد فقط در چنین روزى فرصت راهیابى به مجالس مذهبى را پیدا مىکنند و در چنین فضائى آمادگى شنیدن مطالب معنوى و دستورات انسان ساز اسلامى را دارند. به همین جهت امیرمؤمنان على علیه السلام در یکى از خطبههاى خویش در روز عید فطر بعد از حمد و ثناى الهى و فراهم نمودن زمینه پیامهاى آسمانى به بیان مهمترین دستوارت الهى پرداخته و اهم احکام کلیدى را به نمازگزاران فطر مىآموزد در فرازهائى از گزارشى که شیخ صدوق از بیانات امیرمؤمنان على علیه السلام در خطبه عید فطر آورده است چنین مىخوانیم: «انّ هذا الیوم جعله الله لکم عیداً و جعلکم له اهلاً فاذکروا الله یذکرکم و ادعوه یستجب لکم؛ امروز را خداوند متعال براى شما عید قرار داده است و به شما شایستگى آن را عنایت فرموده پس شما هم به شکرانه آن خدا را یاد کنید تا شما را یاد کند و او را بخوانید تا شما را اجابت کند به یکى از مهمترین اعمال روز عید فطر که پرداخت زکات فطره است اشاره کرده و اهمّیت آن را متذکر مىشود، چرا که اگر زکات فطره از صورت پرداخت فردى به سمت بُعد اجتماعى آن سوق داده شود پشتوانه و سرمایه مهم اقتصادى در حلّ مشکلات مردم خواهد بود. ایجاد مراکز درمانى، تأسیس کانونهاى علمى و صنعتى براى اشتغالزائى بیکاران جامعه، سرمایه گذارى براى مسائل بهداشتى و عمران محیط زیست، تقویت بنیه دفاعى مسلمانان و حراست از مرزهاى اسلامى، توسعه فرهنگ عمومى و دینى و ایجاد مؤسسات پژوهشى و تحقیقاتى برخى از دستاوردهاى پرداخت زکات فطره در روز عید است که در صورت جمع آورى و مصرف صحیح این بودجه دینى به دست خواهد آمد.
چون خواستى براى نماز عید بیرون روى که با امامى نمازگزارى یا خودت امام جماعت شوى بر توست که از مصیبتى که براى غیبت امام خودت بر تو وارد شده است غافل نباشى، زیرا نماز عید حق خاص اوست و آن از مقامات معروفه اوست. پس بنگر حال به چه منوال گشته است که نماز با امام به نماز تو و امثال تو مبدّل شده است و به زمان حضور آن حضرت و اجتماع مؤمنان به نماز او و نمازشان با او تفکر نماى و در پیش خویش میزان بگیر که چون براى مؤمن خطیب، امام او باشد و سخنش را بشنود و از علومش فرا گیرد حال او چگونه خواهد بود؟!
ائمه جمعه و جماعات و مبلغان گرامى در صورت هدایت صحیح مردم و مخاطبین خویش در این زمینه توفیقات افزونترى را در امر تبلیغ خواهند داشت و در به وجود آوردن مراکز علمى، عمرانى و بهداشتى که نوعى باقیات صالحات است شریک خواهند بود؛ چه بسیار از عالمان متعهد و مبلغان پر تلاشى که از همین زاویه به توسعه و ترویج معارف عالى اسلام پرداختهاند. به همین جهت امیر مؤمنان مردم را به پرداخت دَینِ شرعى خویش تشویق نموده و با یادآورى اهمّیت موضوع مىفرماید: «و اَدّوا فِطرَتَکُم، فَاِنَّها سُنَّةُ نَبیِّکُم وَ فَریضَةٌ مِن رَبِّکُم فَلیُؤدّها کُلُّ اِمرِءٍ مِنکُم عَنهُ وَ عَن عیالِهِ کُلِّهِم ذَکَرِهِم وَ اُنثاهُم، صَغیرِهِم و کَبیرِهِم وَ حُرِّهِم و مَملُوکِهِم عَن کُلِّ اِنسانٍ مِنهُم صاعاً مِن بُرٍّ اَوصاعاً مِن تَمرٍ اَو صاعاً مِن شَعیرٍ؛ زکات فطره خود را ـ که سنت پیامبرتان و فریضه واجبى از سوى پروردگارتان مىباشد ـ هر یک از شما از سوى خود و افراد تحت تکفل خود از زن و مرد، کوچک و بزرگ، آزاد و مملوک یک صاع گندم یا خرما یا جو پرداخت نماید.»
حضرت على علیه السلام در فراز دیگرى از خطبه خویش به مهمترین دستورات الهى پرداخته و به مسلمانان یادآور مىشود که: «اطیعوا الله فیما فرض الله علیکم و امرکم به من اقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و حجّ البیت و صوم شهر رمضان و الامر بالمعروف و النّهى عن المنکر و الاحسان الى نساءکم و ما ملکت ایمانکم؛ در مواردى که خداوند بر شما واجب کرده و به انجام آن امر نموده است از فرمان خداوند اطاعت کنید، از بپا داشتن نماز، پرداخت زکوة، زیارت خانه خدا، روزه ماه رمضان، امر به معروف و نهى از منکر و نیکى و احسان به همسران و زیردستان خود. مولاى متقیان با تذکر زشتى برخى گناهان کبیره اضافه مىکند که: «و اطیعوا الله فیما نهاکم عنه من قذف المحصنة و ایتان الفاحشة و شرب الخمر و بخس المکثال و نقص المیزان و شهادة الزّور و الفرار من الزّحف(1)؛ اى مردم! خدا را در مورد چیزهائى که شما را نهى کرده اطاعت کنید و از انجام آن دورى گزینید که از جمله نسبت ناروا به زنان شوهردار و آبرومند، انجام اعمال زشت همچون فحشا و شرب خمر، کم فروشى در معاملات، گواهى باطل و دروغ و فرار از میدان نبرد از مقابل دشمن است.
حضرت باقر علیه السلام فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَىً وَلا فِطرٍ اِلّا و هُوَ یُجَدِّدُ اللهُ لآلِ مُحَمَّدٍ (ع) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِک قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فى اَیدى غَیرِهِم؛ هیچ عید فطر و قربانی نیست، مگر آن که با آمدن آن غم و اندوه آل محمد صلی الله علیه و آله تجدید مىشود. راوى گفت: چرا در روز عید غمگین مىشوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران مىبینند و از این که افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبرى امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نکرده است که حکومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند.
برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباسهاى نو و رنگارنگ و با تدارک غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بىمحتوا خود را سرگرم مىکنند. در حالى که عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل، به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مىکنند. بخشى از کوشش هاى مردان الهى در ایّام عید بُعد اجتماعى دارد که در حلّ مشکلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، کمک به مستضعفان فکرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه مىکند چرا که آنها بر این باورند که حضرت علی علیه السلام در مورد ویژگی هاى مردان الهى فرموده است: «نفسه منه فى عناءٍ والنّاس منه فى راحةٍ اتعب نفسه لآخرته و اراح النّاس من نفسه(2)؛ نفس او از دستش در رنج و ناراحتى است امّا مردم (به خاطر خدماتى که او انجام مىدهد) از او در آسایشاند. او براى (رسیدن به درجات عالى در روز) قیامت خود را به زحمت مىافکند ولى مردم را به رفاه و آسایش مىرساند.»
و برخى دیگر از فعالیتهاى اهل ایمان مربوط به ارتباط خود و خدایشان است، آنان از آنجائى که در طول ماه مبارک رمضان با زحمات شبانه روزى خود بر شیطان نفس تسلط یافته و در جهاد بزرگ به پیروزى نائل شدهاند روز عید فطر را به شکرگزارى و ارتباط نزدیکترى با پروردگارشان مىگذرانند: حضرت امام خمینى در این مورد سخنان قابل توجهى ارائه کرده و مىفرماید: البته عیدهائى که اسلام تأسیس فرموده است به حسب نظرهاى مختلفى که اهل نظر دارند و به حسب قشرهاى مختلفى که برخورد مىکنند برداشتهاى مختلفى وجود دارد. آن برداشتى که اهل معرفت از عید مىکنند، با آن برداشتى که دیگران مىکنند بسیار متفاوت است. آنها بعد از این که در ماه مبارک رمضان آن ریاضت ها را مىکشند و کشیدند، روز عید روز لقاء الله است. «الغیرک من الظّهور ما لیس لک(3)؛ خدایا! براى غیر تو چه ظهورى هست که براى تو نیست؟!» آنها همه چیز را از او مىدانند و آن روز را عید مىکنند براى این که بعد از ریاضات یوم ورود به حضرت است. و در عید قربان نیز بعد از این که تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا براى ملاقات مىشوند، بعد از این که نفس خودشان را کشتند و هر چه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند آن وقت است که روز لقاء است و جمعه هم در اثر اجتماعاتى که مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا مىشوند براى لقاء الله. پس برداشت آنها غیر از برداشت ماست و ما امیدواریم که به تبع اولیاء خدا به جلوهاى از آن جلوهها برسیم و ذرهاى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.(4)» به همین جهت حضرت امام مجتبى علیه السلام هنگامى که مشاهده کرد عدّهاى از مردم در روز عید فطر مشغول لهو و لعب و خنده هستند خطاب به یارانش فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را معیار آزمایش مردم قرار داده است که در آن مردم براى کسب مقامات معنوى و بهشتى مسابقه مى دهند. عدّهاى در این مسابقه برنده شده و برخى دیگر از کسب این مقامات باز مىمانند.
کمال شگفتى است از کسى که بى خبر از نتیجه این مسابقه به خندیدن و خوشگذرانى مشغول است. به خدا سوگند! اگر پردهها کنار رود؛ نیکوکاران به نتائج نیکو رفتارى خود مشغول بوده و بدکاران گرفتار اعمال بد خود هستند.(5)
از برجستهترین و به یادماندنىترین ساعات روز عید فطر لحظاتى است که منتظران راستین ظهور حضرت ولى عصر(عج) آرزوى دیدار آن حضرت را کرده و در فراقش با دلى مملو از امید، اشک حسرت مىریزند. آنان به یاد سخن حضرت باقر علیه السلام مىافتند که فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَىً وَلا فِطرٍ اِلّا و هُوَ یُجَدِّدُ اللهُ لآلِ مُحَمَّدٍ (ع) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِک قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فى اَیدى غَیرِهِم(6)؛ هیچ عید فطر و قربانی نیست، مگر آن که با آمدن آن غم و اندوه آل محمد صلی الله علیه و آله تجدید مىشود. راوى گفت: چرا در روز عید غمگین مىشوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران مىبینند و از این که افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبرى امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نکرده است که حکومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند.
به همین جهت یکى از رایجترین اعمال این روز که اولیاء خدا و عارفان واصل به آن اهتمام خاص دارند زمزمه دعاى ندبه در روز فطر است که دردمندانه و عاشقانه با امام زمان(عج) نجوا مىکنند: «هل الیک یابن احمد سبیلٌ فتلقى... متى ترانا و نراک و قد نشرت لواء النّصر ترى... .»
برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباسهاى نو و رنگارنگ و با تدارک غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بىمحتوا خود را سرگرم مىکنند. در حالى که عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل، به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مىکنند. بخشى از کوشش هاى مردان الهى در ایّام عید بُعد اجتماعى دارد که در حلّ مشکلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، کمک به مستضعفان فکرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه مىکند.
این ابیات مولوى تا حدودى بیانگر راز دل ندبه خوانان عید فطر است که به مولاى خویش عرضه مىدارند:
در هوایت بىقرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب
اى مهار عاشقان در دست تو در میان این قطارم روز و شب
تا که بگشایم به قندت روزهام تا قیامت روزه دارم روز و شب
چون ز خوان فضل روزه بشکنم عید باشد روزگارم روز و شب
جان روز و جان شب اى جان تو انتظارم، انتظارم روز و شب
تا بسالى نیستم موقوف عید با مه تو عید دارم روز و شب
زآن شبى که وعده کردى روز وصل روز و شب را مىشمارم روز و شب
بس که کشت مهر جانم تشنه است ز ابر دیده اشک بارم روز و شب
عارف وارسته حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى در این مورد در کتاب ارزشمند المراقبات (7) مىنویسد: بر مؤمن راستین شایسته است امروزه غیبت آن حضرت و غصب حکومت آن حضرت توسط دشمنان، سختى حال شیعیان و رعایاى او را در دست کافران و فاجران بنگرد و ببیند که به آنان از قتل نفوس و هتک آبرو و غصب اموال و بدى حال و مقام خوارى و ابتذال چه مىرسد بایستى خوشحالى او به اندوه زیاد و خنده او به گریه و عید او به ماتم مبدّل گردد و به خواندن دعاى ندبه بسان زن بچه مردهاى بگرید و فرج او را از خدا بخواهد... بارى چون خواستى براى نماز عید بیرون روى که با امامى نمازگزارى یا خودت امام جماعت شوى بر توست که از مصیبتى که براى غیبت امام خودت بر تو وارد شده است غافل نباشى، زیرا نماز عید حق خاص اوست و آن از مقامات معروفه اوست. پس بنگر حال به چه منوال گشته است که نماز با امام به نماز تو و امثال تو مبدّل شده است و به زمان حضور آن حضرت و اجتماع مؤمنان به نماز او و نمازشان با او تفکر نماى و در پیش خویش میزان بگیر که چون براى مؤمن خطیب، امام او باشد و سخنش را بشنود و از علومش فرا گیرد حال او چگونه خواهد بود؟! و به آنچه از برکات و انوار زمان حضور آن بزرگوار و نشر عدالت و محو جور و ضلالت و عزت اسلام و حرمت قرآن و رواج ایمان و تکمیل عقول و تزکیه قلوب و تحسین اخلاق و رفع شقاق و دفع نفاق نظر کن و با صداى بلند خود او را ندا ده و به زبان شوق خویش به ساحت مقدس عرضه بدار: اى زاده احمد! آیا راهى به سوى تو هست که ملاقات شوى؟... اى آقاى من:
و تلافى ان کان فیه أتلافى بک عجّل به جعلت فداکا
اگر تلف شدن من در رسیدن به تو باشد، در آن شتاب کن فداى تو شوم.
و بما شئت فى هواک اختبرنى فاختیارى ماکان فیه رضاکا
و به هر چه بخواهى در راه عشق خودت مرا آزمایش کن که آنچه را که رضاى تو در آن است انتخاب مىکنم.
بجمال حجبته بجلالٍ هام واستعذب العذاب هناکا
قسم به جمال خودت که از او پوشیدهاى و جلال خودت که او را سرگردان ساختهاى و در کوى تو عذاب را شربت گوارا مى داند.
ذاب قلبى فأذن له یتمنّا ک فیه بقیّة لرجاکا
دل من آب شد پس به او اجازه بده که ترا آرزو کند، در این قلب، نیم رمقى براى امید و تمناى تو هست.
بنابراین درخواست برقرارى دولت کریمه حضرت مهدى(عج) بهترین پاداش و عیدى است که مىتوان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.
در روز عید فطر مسلمانان با شوق وصف ناپذیرى از عبادات و ریاضات شبهاى ماه رمضان و شبهاى قدر و زیباترین لحظات ارتباط با خداوند فارغ شده و در اجتماع روز فطر صف مىکشند و اتّحاد و یگانگى و برادرى و همدلى خود را به نمایش گذاشته و بار دیگر دست رد به سینه شیطان و شیطان صفتان مىزنند و همنوا با برادران دینى خود، پروردگار با عظمت را صدا کرده و توفیق در تمام کارهاى خیر و دورى از تمام بدىها را به همراه حضرت محمّد و آلش ـ که درود خدا بر آنان باد ـ از درگاه خداوند درخواست مىکنند.
سید بن طاووس در ضمن اعمال روز عید از امام باقر علیه السلام نقل مىکند: هنگامى که از منزل خارج شده و به سوى نماز عید مىروى دعاى "اللّهم من تهیّأ" را مىخوانى و هنگامى که به نام مبارک حضرت صاحب الزمان(عج) رسیدى با آرزوى تحقق وعده الهى و استقرار حکومت عدل مهدوى (عج) مىگویى: «اللّهم افتح لنا فتحاً یسیراً وانصره نصراً عزیزاً ... اللّهم انّا نرغب الیک فى دولةٍ کریمةٍ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّلّ بها النّفاق و اهله ...(8) ؛ خداوندا براى ما فتح آسان عنایت فرما و آن حضرت را با نصرتى عزتبخش یارى نما، پروردگارا! ما خواهان ایجاد دولت کریمهاى هستیم که با آن به اسلام و مسلمانان عزت بخشیده و جبهه نفاق و اهلش را به خاک مذلّت بنشانى ... .
از آموزندهترین فرازهاى زندگى امام صادق علیه السلام حادثهاى شنیدنى است که در عید فطر اتّفاق افتاد ماجرا از این قرار بود که ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسى در هنگام خلافت خویش در بغداد، روزى امام صادق علیه السلام را به مرکز خلافت خود احضار کرد. او به دنبال فرصتى مىگشت تا آن
حضرت را به شهادت برساند تا این که وى آخرین روز ماه مبارک رمضان را عید فطر اعلام کرد. آن روز هنگامى که حضرت صادق علیه السلام در منطقه حیره بر او وارد شد خلیفه از او پرسید: اى اباعبدالله! نظر تو راجع به روزه امروز چیست؟ امام صادق با بهرهگیرى از آیه تقیه که مىفرماید: «لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فى شىءٍ الّا ان تتّقوا منهم تقیهً و یحذّرکم الله نفسه و الى الله المصیر(9) ؛ افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را به دوستى بگیرند و هر کس چنین کند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد مگر این که از آنان به نوعى تقیه کنید و خداوند شما را از عقوبت خود برحذر مىدارد و بازگشت همه به سوى خداست. و با پیروى از اجداد طاهرین خویش تقیه نموده، و به سفاح فرمود: این مربوط به پیشواى مردم است، تو اگر روزه بگیرى، من هم روزه مىگیرم و اگر افطار کنى من هم افطار خواهم کرد. در این هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچیند و امام صادق علیه السلام به همراه او غذا خورده و روزهاش را شکست با این که مطمئنّاً مىدانست آن روز از ماه رمضان است و عید فطر نیست. آن حضرت در توضیح عمل خویش به یاران نزدیکش فرمود: «والله انّه یومٌ من شهر رمضان فکان افطارى یوماً و قضاؤه ایسر علىّ من ان یضرب عنقى ولا یعبدالله (10) ؛ به خدا سوگند آن روز از ماه رمضان بود و یک روز شکستن روزه ماه رمضان (به خاطر تقیه و حفظ دین) و اداى قضاى آن براى من آسان تر از این است که کشته شوم و خدا عبادت نشود.»
حضرت صادق علیه السلام با این تدبیر الهى توطئه خلیفه ستمگر را خنثى نموده و به شیعیان درسى دیگر آموخت. آن حضرت در این روایت ضمن تأکید بر اصل قرآنى تقیه، به فلسفه آن نیز اشاره مىفرماید که تقیه براى حفظ دین است نه براى حفظ زندگى افراد.
و اضافه مىکند که اگر من به خاطر حادثهاى کوچک کشته شوم دین الهى از میان رفته و عبادت و اطاعت از خداوند متعال به فراموشى سپرده خواهد شد.
پىنوشتها:
1. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 516.
2. نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 193.
3. فرازى از دعاى عرفه.
4. صحیفه امام، ج 18، ص 395.
5. وسائل الشیعه، ج 7، ص 681.
6. تهذیب الاحکام، ج 3، ص 289.
7. المراقبات، ص 343.
8. اقبال الاعمال، ج 1، ص 476.
9. سوره آل عمران، آیه 28.
10. الکافى، ج 4، ص 82.
منبع:
مجله پاسدار اسلام، شماره 275 ، حجةالاسلام عبدالکریم پاکنیا