دارد خــرابم می کند هر قطره از اشکت
امـا مـرا بار دگــر با خنـــده مـی ســازی
باشی خطرناکی، نباشی بی تو میمیرم
مثل تنفــس در هــوای شهـــر اهــوازی
وقتـی که می خـــندی میان آسمان هستم
در گیـر و دار عشـــق بازی های خورشیدم
وقتی که بغـض آلود باشـی، خاک ویــرانم
من رودبارم، من بم ام، من تخت جمشیـدم
ایمان صابر