# حضرت سید الشهداء، تمثّل جهاد
اسلامی
بسیاری از مردم معتقدند که جهاد، مانند حج واجب است و از فروع دین؛ امّا توان
عزم بر آن را ندارند؛ زیرا عقل عملی آنان که عبادت و بهشت با آن به دست میآید؛
خفته است و عقل خوابیده توان عزمِ بیدارْدلان را ندارد. از اینرو، انسان مصممی
میطلبد که عملا نشان دهد دین در نزد او عزیزتر از برادر، فرزند و دنیاست و برای
حفظ دین، همه شئون وابسته را رها کند و روی آن سرمایهگذاری کند و بگوید: به جهاد
در راه خدا مهر میورزم و زندگی با افراد ظالم برای من رنجآور است و نه تنها آن را
بد میدانم، بلکه از آن منزجرم.
سالار شهیدان نمونه تامّ این صحنه است؛ یعنی عملا فرموده است: خذوا عنّى دفاعکم
و جهادکم؛ یعنی آیین جنگ را از من فرابگیرید. من به شکلی زندگی میکنم که تلخی حیات
با ظالمان در ذایقه ام محسوس است. آن حضرت فرمودند: ذائقه دل و شامّه جان من سالم
است و در تشخیص و تمییز روح و ریحان از رایحه بدبو، نیازی به دیگران ندارم.
از این رو، نفس کشیدن در فضای ستم برای من دردآور است و زندگی در نظام گناه
برایم تلخ و دشوار است؛ «إنّى لا أری الموت إلاّ سعادة و الحیاة مع
الظّالمین إلاّ برماً» (1). من از زندگی در نظام ستم به ستوه میآیم؛
مانند پرنده زندانی در قفس صیّاد. گرچه شهروندان دیگر در قفس طاغیان عصرند، امّا
چون قدرت پرواز ندارند از ماندن در قفس احساس رنج نمیکنند. آنها چون بال و پر
ندارند، فقط در محدوده زندان یا در محدوده قفس به اندازه لازم میخزند، ولی اگر
دَرِ قفس یا زندان هم باز باشد، آنها قدرت پرواز ندارند؛ چون قلمرو دید آنها بسته
است و منطقه حرکت آنان محدود. برای آنها نظام باز و بسته یکسان است؛ امّا من که
توان پر کشیدن دارم، احساس میکنم که در قفسم و از محبوس بودن در رنجم و برای آزادی
کوشش مینمایم.
سالار شهیدان در نامه خود به مردم بصره مینویسند: «شما را به کتاب خدا و سنّت
پیامبر فرا میخوانم؛ زیرا سنّت خدا، سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله تبیین،
تفسیر، تعلیل، اجرا و حمایت قرآن کریم است اماته و میرانده شده و بدعت به جای سنّت،
باطل به جای حق و ظلم به جای عدل و کژراهه به جای صراط مستقیم قرار گرفته و زنده
شده است» (2)
تنها عامل پیروزی صوری طاغیان اموی بر امام حسین علیهالسلام و تنها راه شکست
ظاهری آن حضرت همان اسلام امویان بود؛ یعنی اگر جنگ طغیانگران اموی به انگیزه صوری
حمایت از دین مطرح نمیشد و گسترش نیرنگ دین باوری در میان توده ناآگاه آن عصر
نبود، هرگز امویان نمیتوانستند بر حسین بن علی علیه السلام پیروز شوند. آنها فقط
به نام اسلام پیروز شدند و هزاران نفر دشمن مظهر تامِّ ولایت و خلافت، همگی برای
کسب بهشت به کربلا آمدند؛ «کل یتقرب إلی الله بدم الحسین» (3)
بیشترین کسانی که در کربلا شرکت کردند به قصد قربت و فقط برای رفتن به بهشت بوده
است؛ هر چند سران سیاست اموی از این نیرنگ آگاه بودند.
پی نوشتها:
1- کلمات الإمام الحسین علیهالسلام، ص 256
2- کلمات الإمام الحسین علیهالسلام، ص 315
3- بحارالأنوار، ج22؛ ص 274
منبع: کتاب شکوفایی عقل در نهضت حسینی.