محض خوبی، اصل شادی، عین آگاهیست گاهی
کورهراهی رو به ناپیدای گمراهیست گاهی
گاه سرکش، گاه خونی، پنجه خونریز شاهین
لیز و لغزان و گریزان، پولک ماهیست گاهی
گاه شعر آسمانفرسای حافظ، سخت موجز
شبهابیاتی خراب و سست و افواهیست گاهی
بی نگاهی، بی کلامی، شرمی از حتی سلامی
ماجرایی با همین داغی و کوتاهیست گاهی
قلب حکاکیشده روی چناری، یاد یاری
اشک افتاده به روی کاغذی کاهیست گاهی
اتفاقی در خیال شاعر از خویش خسته
اختلافی در حساب مرد بنگاهیست گاهی
گاه تنها شانه امنی برای گریه کردن
زیر بارانهای وحشی چتر همراهیست گاهی ..
عشق چیزی نیست، حالی نیست، آیینهست و ماییم
آه، این آیینه هم زنگاری و آهیست گاهی
گاه باید رفت، باید رفت و تنها رفت، اما...
عاشقی محکمترین برهان خودخواهیست گاهی!
امیدمهدی نژاد