آهــو ندیده ای که بدانی فرار چیست صحرا نبوده ای که بدانی شکار چیست باید سقوط کـرد و همین طور ادامه داد دریا نـرفته ای بچشی آبشـار چیست پیـش من از مــزاحمت بادهـا نگو طوفان نخـورده ای که بفهمی قرار چیست هی سبـز در سفیدی چشمت جوانه زد یک بار هـم سوال نکردی بهار چیست در خـلوتت به عاقبتم فکر کرده ای؟ خب... کیفر صنوبر بی برگ و بار چیست؟ روزی قـرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگـو پس از نرسیدن... قرار چیست؟ شاعـــر: مهدی فرجی