قلب بهترین عضو از اعضاء و جوارح انسان است و در حدیث قدسی داریم که خانه و حرم خدا، قلب انسان مومن است بنابراین باید مواظب باشیم آن را به لرزه نیندازیم.
رسول اعظم (صلی الله علیه وآله) فرمودند:" چهار چیز است که دل را میمیرانند :
1- گناه روی گناه
به عبارتی تعبیر گناه روی گناه را می توان اصرار بر گناه نیز معرفی کرد.
اصرار از «صُرّّ» بمعنی بستن و گره زدن است. کیسه را هم به آن جهت صُرّه میگویند که پول در آن گره زده و بسته میشود. اصرار هم معنای ثبات و دوام را میرساند.
اصرار به گناه را نیز بدان لحاظ اصرار گویند که گوئی گناه را به گناه یا گناه را به خود بسته است.[ قرشی،سید علی اکبر؛قاموس قرآن،دارالکتب
الإسلامیه،چاپ نهم،1381ش،لغت«صرّ»؛طریحی،فخرالدین،مجمع البحرین،تحقیق سید احمد حسینی،المکتبه المرتضویه،لغت«صرّ»]
در اصطلاح اندیشمندان علم اخلاق و فقه، اصرار آن است که گناه معینی را مکرر بجا آورد، بدون اینکه بعد از هر مرتبه پشیمان شده، توبه کند یا گناه از او به
طور کلی زیاد سر زند و پیشه و عادت او گردیده باشد هرچند از انواع متعدد گناهان باشد.
کارهای خوب بدون پرهیز، ثمر نمیدهد. شما بهترین کارهای ممکن را هم انجام بدهید، اما اگر در کنارش گناه باشد تخریب میشود. کار خوب تخریب میشود.
یک کسانی هشت سال در حال جهاد بودند. حالا بگویید شصت سال. با وجود اینکه عمل خیلی قیمتی است و جزو اعمالی است که بسیار با ارزش است، اگر در کنارش گناه باشد، تخریب میشود.
یک صحابی خدمت حضرت صادق(علیه السلام) رسیده است. میگوید من به ایشان عرض کردم که «إنّی لاألقاکَ إلا فی السِّنین» من شما را سال به سال
یا چند سال به چند سال میتوانم ببینم، راهم خیلی دور است. امام تحت نظر هم بودند. معمولا 10 نوع مأمور از منزل امام مواظبت میکردند و رفت و آمد
امام را تحت نظر داشتند.
عرض کرد من نمیتوانم شما را دائما ببینم. «فَأخبِرنی بشیءٍ آخـُذ ُبِهِ» یک چیزی به من بفرمایید تا من آن را برای زندگیم دستور قرار بدهم. امام
فرمود «اوصیکَ بِتقوی الله» من وصیت میکنم مراقب باشی گناه نکنی! هرچه گناه کنی موانع بزرگتر میشود، دیوار موانع قطورتر میشود.
«والوَرَع وَ الإجتِهاد» ورع یعنی پرهیز، اجتهاد یعنی کوشش؛ دائما کار خیر کن. و مراقب هم باش با گناه خرابش نکنی. این دو مورد، سرانجام به ثمر میرسد.
«وَ اعلَـَم أنهُ لا یَنفعُ إجتهادٌ لا وَرَع فیه» بدان کوششهایی که همراهش پرهیز از گناه نیست سودی ندارد. اگر من نماز شب خواندم، اگر قرآن خواندم، اگر زیارتی رفتم، نماز جماعتی خواندم ولی بعد از آن گناه کردم، همهاش میسوزد.
2- بگو مگوی با زنان نامحرم (سخن گفتن اضافه با زنان نا محرم)
یَنِساءَ النَّبىِّ لَستنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتنَّ فَلا تخْضعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطمَعَ الَّذِى فى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفاً (احزاب / 32)
اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید اگر تقوى پیشه کنید، بنابر این به گونه اى هوس انگیز سخن نگوئید که
بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگوئید.
در این آیه نخستین دستور در زمینه عفت صادر مى کند و مخصوصا به سراغ یک نکته باریک میرود تا مسائل دیگر در این رابطه خود بخود روشن گردد، می
فرماید بنابر این به گونهاى هوسانگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض .
بلکه به هنگام سخن گفتن ، جدى و خشک و بطور معمولى سخن بگوئید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعى دارند با تعبیرات تحریک کننده که گاه توام با ادا و اطوار مخصوصى است که افراد شهوت ران را به فکر گناه مى افکند سخن بگوئید.
در پایان آیه دومین دستور را به این گونه شرح مى دهد: شما باید به صورت شایسته اى که مورد رضاى خدا و پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم و توام با حق و عدالت باشد سخن بگوئید : و قلن قولا معروفا .
در حقیقت جمله لا تخضعن بالقول اشاره به کیفیت سخن گفتن دارد و جمله قلن قولا معروفا اشاره به محتواى سخن .
مفسران گفته اند: خداوند در این آیه شریفه، زنان را از خضوع در قول یعنى نازک کردن صدا به گونه اى که مریض دلان را
تحریک کند بازداشته و همسران پیامبر را از این کار نهى کرده است.[ شیخ طوسى، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص
338، ناشر مکتب الاعلام الاسلامى و مجمع البیان، طبرسى، ج 8، ص 155، م?سسه اعلمى، بیروت.]
گرچه ظاهر آیه شریفه خطاب به همسران پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) است اما به آنان اختصاص ندارد بلکه
نحوه ارتباط و سخن گفتن زن و مرد نامحرم را با یکدیگر بیان مى کند; چنان که مفسر بزرگ اهل سنّت ابن کثیر مى گوید:
«هذه آداب أمر الله تعالى بها نساء النبى(صلى الله علیه وآله وسلم) و نساء الامة تبع لهن فی ذلک»[ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 490، چاپ
دارالمعرفة، بیروت، 4 جلدى]; این آدابى است که خداوند به همسران پیامبر اکرم دستور داده است و زنان امت پیامبر در این دستور، تابع همسران پیامبرند.
خلاصه این که هر چند اسلام با حضور زنان در جامعه مخالف نیست اما بسیار سفارش فرموده است که این روابط، سالم بماند و با هوس رانى و شهوت انگیزى آلوده نشود.
3- بگو مگو با احمق
احمق ؛ کیست؟ نشانه های یک انسان احمق !!!!
معنای لغوی : احمق به کسی می گویند که بدون فکر حرف بزند و در حرف زدن تامل ندارد که آن کلام صحیح است یا نه؟
بدون توجه به صحت و بطلان آن ، حرف می زند .
احمق کسی که از عقلش استفاده نمی کند در نتیجه به مرور زمان چراغ عقلش کم نور و ضعیف می شود .
در اصطـلاح اسلامی : احمق کسی که بی دین و بی تقوا است ، چه در همه مسائل زندگی یا در بعضی از آن که در همان مقدار هم احمق است ، کسی
که زندگی چند روزه دنیا نامشروع را بر زندگی دنیای مشروع سعادتمند اخروی ابدی ترجیح می دهد .
حضرت عیسی(علیه السلام) با جمعی سخن می گفت ، فرمود:من بیماران را مداوا کردم؛به اذن خدا به آنها شفا دادم و مبتلایان به بیماری جُذام و زمین
گیرها را به اذن خدا سلامتی دادم و به بالین مردگان آمدم و به اذن خدا آنها را زنده نمودم،ولی در مورد درمان«احمق» درمانده شدم و نتوانستم او را اصلاح نمایم.
شخصی پرسید:«ای پیامبر خدا!احمق کیست؟»
حضرت عیسی(علیه السلام) نشانه های احمق را چنین بیان کرد:
1- از خود راضی و خود پسند است؛ نظریـّه ی خود و رفتار خود را بالاتر از نظریّه و رفتار دیگران می داند.
2- او خود برترین است و همواره خود را حق به جانب می داند، وهیچگاه خود را ناحق جلوه نمی دهد؛ چنین فردی احمق است و تا این
حالت را دارد ،چاره ای برای درمان او نیست.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَلَا أُنَبِّئُکُمْ بِأَکْیَسِ الْکَیِّسِینَ وَأَحْمَقِ الْحُمَقَاءِ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَکْیَسُ الْکَیِّسِینَ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَعَمِلَ لِمَا بَعْدَ
الْمَوْتِ وَأَحْمَقُ الْحُمَقَاءِ مَنِ اتَّبَعَ نَفْسُهُ هَوَاهُ وَتَمَنَّی عَلَی اللَّهِ الْأَمَانِی
رسول خـدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آیا به شما بگویم که زیرکترین و احمقترین، کیانند .
عرض کردند : بلی ، فرمودند : زیرکترین انسانها ، کسی است که خودش در دنیا به حساب اعمالش رسیدگی کند و به فکر آخـرتش باشد ، و احمق ترین
انسان ها کسی است که پـیرو خـواسته های (نامشروع) دلش باشد و در عین حال ، از خدا توقع امان از عذاب ، داشته باشد. (بحارالانوار ج67 ص69)
رسول خـدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : احمقترین مردم ، کسی است که دنیا طلب (نامشروع) باشد . (بحارالا نوار ج74 ص94)
امیرالم?منین (علیه السلام) فرمودند: شادمانی به خـاطـر اقبال دنیا به انسان ، حماقت است . (غررالحکم ص142)
امیرالم?منین (علیه السلام) فرمودند: توقع بهشت رفتن ، بدون انجـام اعمال صالح ، حماقت است . (غررالحکم)
از امیرالم?منین (علیه السلام) پرسیدند : احمق کیست ? فرمود : کسی است که فریب دنیا را بخورد ، در حالی که نظاره گر ناپداری حالات آن است . (من لایحضره الفقیه ج4 ص381)
امیرالم?منین (علیه السلام) فرمودند: کسی که خـود را عاقل ترین مردم بداند ، احمقترین مردم است . (غررالحکم ص77)
امیرالم?منین (علیه السلام) فرمودند : کسی که بدون نیکی کردن ، طالب تشکر دیگران است وکار بد می کند و توقع پاداش کار خوب دارد ، احمقترین مردم است . (غررالحکم ص77)
امیرالم?منین (علیه السلام) فرمودند : کسی که کار بدی را خودش انجام می دهد ودر عین حال ، دیگران را به خاطر آن کار سرزنش می کند ، احمقترین مردم است . (غررالحکم ص77)
امام باقر علیه السلام فرمودند : پدرم مرا نصیحت فرمود که با احمق رفاقت نکن . چون دوست احمق می خواهد سود برساند ، ولی بجای آن ، ضرر می زند . (کشف الغمة ج2 ص81)
4- همنشینی با مردگان
عرضه داشتند یا رسول الله مردگان کیانند؟ حضرت فرمودند: انسان متمول بی دین و بیتقواست.
در کتاب شریف کافی نیز حدیثی نقل شده که خداوند متعال در مناجات موسی به او فرمود: ای موسی مرا در هیچ حال فراموش نکن که همانا فراموش کردن من دل را میمیراند.
====================
منابع:
تبیان
کتب کافی ؛ ج4/ بحار الانوار/الخصال؛ ج2
بیانات حجت الاسلام جاودان
بیانات حجت الاسلام قرائتی
سایت مشرق
سایت فارس
خبرگزاری ایسنا