برای توصیف دوران غیبت و مقایسه ی آن با دوران ظهور، کمتر مثالی به مثال امام باقر (علیه السلام) می رسد که دوران غیبت را «عصر گرگی» و دوران ظهور را «عصر میزان و ترازو» می خوانند. مهمترین ویژگی عصر گرگی آن است که مردم حق امام را رعایت نمی کنند و به همین دلیل ظلم های مختلف اتفاق می افتد و در عصر ترازو، حق امام زمان (عج)، در بالاترین مرتبه ی ارزش قرار می گیرد و ردّ امانات از ویژگی های اخلاقی مردم.
بین دوره ی گرگی و میزان، «عصر قوچ» است. عصری که مردم پی به اهمیت حق امام می برند ولی حاضر به سپردن حق به او نیستند چرا که منافع شخصی و اجتماعی خود را در خطر می بینند.
یکی از زیبایی های عصر ترازو آن است که در پرتو حق مداری مردم، تحولات اجتماعی عظیمی به کمک امام عصر (علیه السلام) صورت پذیرد. چند نمونه از تحولات را نام می بریم؛ تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.
1. فرمانبرداری از امام عصر (عج):
مهمترین ویژگی مردم عصر ظهور آن است که از فرمان امام خویش، سر بر نمی تابند و تنها حرفی که چرایی اش پرسیده نمی شود، حرف امام است. چرا که مردم می دانند، او، حرفی غیر از حق نمی زند. در پرتو این فرمانبرداری است که عدالت اجتماعی محقق می شود: «زمانی که قائم ما ظهور کند، دستش را بر سر بندگان خدا می نهد و بدان وسیله خردهای آنها را جمع می کند و فکرهای آنان را کمال می بخشد.» (1)
یکی از تعابیری که از عبارت «دستش را بر سر بندگان می گذارد» می کنند، آن است که امام بر اندیشه ی آنان مسلط می شود.
2. امانت داری:
در آن زمان: «هر حقی به صاحب آن برمی گردد.» (2)
3. شکر گزاری:
از آنجایی که خداوند مردم را در عصر ظهور از نعمتهای خود سیراب می کند، مردم نیز در عوض رحمت پروردگار خویش، او را با زبان و در عمل شکر می کنند. در دعای ندبه می خوانیم:
«خداوندا چه زمان پرچم حق را بر دوش آن حضرت قرار می دهی تا حکومتی الهی بنیان نهد و ما در آن وقت بگوییم: الحمدلله!»
و نیز در قرآن مجید داریم: «قطعاً خداوند به کسی که دین او را یاری کند، یاری می دهد چرا که خدا بسیار نیرومند و شکست ناپذیر است. همان کسی که چون در زمین به آنها توانایی دهیم، نماز به پا می دارند و زکات می دهند و کارهای پسندیده وا می دارند و از کارهای ناپسند نهی می کنند...» (3)
4. امنیت اجتماعی:
امنیت اجتماعی در عصر ظهور در اثر امانت داری مردم، اهلی شدن حیوانات وحشی، اخلاق مداری مردم و امن شدن راه ها محقق می گردد. چنانچه در احادیث می خوانیم: «زنی از عراق تا شام پیاده می شود و جز بر روی گیاهان پا نمی نهد در حالی که زینتش همراه اوست؛ هیچ حیوان وحشی به او حمله نمی کند و او نیز نمی ترسد.» (4)
5. برادری و همدلی:
در عصر ظهور مردم پس از سالها دشمنی و تفرقه، گرد هم می آیند و قلب هایشان به هم نزدیک می شود تا جایی که دست در جیب هم می کنند و به قدر نیازشان از آن برمی دارند و دیگری از این کار ناراحت نمی شود بلکه از رفع نیاز برادر دینی اش، خوشحال نیز می گردد.» (5)
6. قناعت:
یکی از ثروتهای مردم در عصر ظهور، قناعت آنهاست. چنانچه می خوانیم با این که طلا و نقره و ثروت فراوان است وقتی امام مردم را می خواند که هر کس هر چقدر می خواهد بردارد، هیچ کس نمی رود جز مردی که بعداً از کارش پشیمان می شود.
7. اخلاق نیکو:
به طور کلی، از آنجایی که مردم تحت رهبری امامی خوش خلق و مهربان قرار دارند و بر طبق سنت و قرآن عمل می کنند، در این عصر «نزاع و کشمکش و کینه ورزی و حسادت [که ریشه ی مشکلات اخلاقی است] از بین می رود.»
در چنین جامعه ای است که از هم گسیختگی و بی نظمی نابود می شود و آرامش جان و دل جایگزین آن می گردد.
پی نوشت:
1. الصدوق، محمد بن علی، کمال الدین و اتمام النعمه، نسخه خطی این حماد
2. طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ص 413
3. سوره ی مبارکه حج، آیات 40 و 41
4. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 14، ص 182
5. همان، ج 13، صص 195 و 196
منبع
: صدر، محمد، تاریخ پس از ظهور، صص 458-519