سلام
باز با یک درد دل بسوی شما دوستان امدم
قبل از اینکه حرف اصلی ام را بزنم لازمه بگم که در دبستانی بعنوان پزشک هر از گاهی محصلین انجا را مورد معاینه قرار میدم
تا اگر خدای نکرده مشکلی داشتند واز چشم پدر ومادر دور مانده بود سریعا پیگیری شود تا در سلامت کامل کودکان ونوجوانان ان مدرسه بتوانند بحتصیل خود ادمه بدهند
در دو روز گذشته هم با کمک یکی از دوستان پزشکم دانش اموزان را مورد بررسی قرار دادیم وهر کدام از بچه ها که نیاز به مراقبتهای پزشکی داشتند
به خانواده ها خبر داده شد تا پیگیریهای لازم را انجام بدهند
تا اینجای ماجرا که خوبه وبنظر مشکلی هم نمیاد
اما ....
در بین بچه هایی که با انها روبرو شدیم تنی چند هم بودند که علاوه بر نیاز مراقبت پزشکی ,نیازمند توجه ومحبت وعاطفه از طرف اطرافیان بخصوص والدین
خود هم بودند
خیلی الان بحثم روی این تعداد از بچه هانیست هر چند که مهم وقابل تامل هست
موردی که بیشتر هدف من از این حرفها هست مربوط به دختری 8 ساله کلاس دوم است
دانش اموزی که ناخواسته شاهد ناهنجاریهایی بوده که روح وروانش را بشدت بیمار کرده
در بررسی ومعاینه ای که داشتم انجام میدادم در همان نگاه اول توجه هر بیننده ای را بخودش جلب میکرد
ظاهری بسیار بهم ریخته وکثیف که مشخص بود خود کودک تمام سعیش را کرده بود که تمیز بنظر برسد اما ناکافی بود
لباس فرمش ومقنعه اش که نشان از شستشوی ناشیانه کودکانه دارد
وقتی ازش خواستم که مقنعه اش را بردارد تا وضعیت موهایش را ببینم با شرم وخجالت اینکار را کرد ....وای خدای من مگه میشه در قلب دنیایی که ادعا میکنیم پیشرفت کرده ودیگر
دوره شپش وبیماریهای مربوط به ان را نخواهیم دید ؟!!
مشخص بود که خیلی وقته دست مادرانه ای بسر این کودک نخورده وکسی توجه نداشته که باید به سلامت جسم وروح این کودک توجه نشان داد
ازش پرسیدم چند وقته حمام نکردی ؟ با بغض گفت خانم دکتر خیلی وقته مامانم نیست وبابا هم .....بغش ترکید وبا ناله ای جگر سوز هقهق گریه کرد
از دوستم خواستم خودش بتنهایی کار معاینه بچه ها را ادامه دهد تا من بتوانم با ان دانش اموز بتنهایی گفتگو کنم
به جایی خلوت ودور از چشم بقیه ازش خواستم ماجرا را بمن بگه
ادامه داد:مامان وبابام باهم همش دعوا داشتند وهر بار هم که دعوا میکردند اخرش منو هم میزدن ومیگفتن اگه بخاطر تو نبود ما از هم طلاق میپرفتیم
تا 3 ماه پیش که مامان قهر کرد ورفت
بابام هم منو برد پذاشت خونه بی بی ام
پرسیدم ؟بی بی ؟
گفت مادر بزرگم دیگه
گفتم خوب چرا حمام نمیری چرا موهات اینقدر بهم ریخته اس وشونه نکرده وکثیفه
گفت خانم دکتر بی بی م خیلی پیره بزور میتونه حرکت کنه وغذا درست کنه دیگه زورش نمیرسه که منو ببره حمام یا لباسامو بشوره خودم میشورم
یک دفعه زد زیر گریه در همان حالت گفت من مامانمو میخوام اما مامان دیگه بمن نه سر میزنه ونه بفکرمه
کسی نمیاد حالمو بپرسه
بابام هم نمیاد
من وبی بی تنها هستیم
----------------------------------------------------------------------
حرف من از گفتن این ماجرای غم انگیز اینه :پدر ومادری که با خودخواهی تمام فقط وفقط بفکر خودتان هستید و از مسولیتی که تا اخر عمر بر شانه های شماست
شانه خالی کرده و کودکان بیگناهی که ناخواسته به زندگی شما وارد شده اند ,به این نوع از روش زندگی شما اتش به جانشان انداخته اید
اگر میگم ناخواسته نه اینکه شما خواسته یا ناچار بچه دار شدید نه ...خود کودکتان بجبر وناخواسته دنیا امده
خودش که وجود وحضورش را بشما تحمیل نکرده
از سر راه هم بر نداشتید
از مراکز نگهداری کودکان هم او را نگرفتید
شما پدر ومادر او را بدنیا اوردید
پدر ومادری که به اینصورت ظالمانه با روح وروان کودکان بازی میکنید
کودکی که باید دوره کودکی خود را با شادمانی وسلامت ومحبت والدینش بگذراند در حال جنگیدن با سختیهای زندگی است که شما بر او تحمیل کرده اید
پدر ومادر شما گناهکارید
گناهتان انقدر سنگین است که توانش را باید کودکتان بدهد
شمایی که از ابتدای زندگی مشترکتان با هم اختلاف دارید و انقدر خود خواهید که هیچکدامتان نمیخوهید در زندگی "نیم من " باشید ودر کنار هم "ما" را تشکلیل بدهید
ودر دایره ای که دور خواسته های خودتان ایجاد کردید فقط "من " را میبینید ....این کودک گناهش چی بوده که باید به اینصورت زندگی کند ؟
اخر کدام عقل سلیمی قبول میکند که در بطن این همه پیشرفت وتکنولوژی که ادعا میکنیم یک کودک بیگناه بین مهای نچندان بلندش بخاطر عدم نظافت درست "شپش " داشته باشد ؟
مادری که از مادر بودنت "فقط" بدنیا اوردن را بلد بودی ایا واقعا تو مادری ؟؟
مادر یعنی دختری که در ابتدای راهش نیازمند رسیدگی مادرانه است رها کرده ای و به دل وخواسته خودخواهانه خودت راحت واسوده زندگی میکنی اسمت مادر است ؟
تا بحال از خودت پرسیده ای دختر 8 ساله ات را نیازهای روحی وجسمیش را چه کسی باید برطرف کند ؟
تو که مادرش هستی او را رها کرده ای فکر نکردی یک نسل را نابود کرده ای ؟
ایا این دختر بچه بیگناه وزجر کشیده هنگاهی که رشد کند وزندگی مشرکت را شروع کند ایا یک مادر موفق خواهد شد ؟
ایا خواهد توانست فرزندانی از نظر روحی سالم تربیت کند ؟
ای مادر وای پدری که با خودخواهی تمام اینده این کودک بیگناه را به نابودی کشانید گناهکارید
گناهتان از قتل کمتر نیست
روح زندگی را در فرزندتان کشته اید
کودکی که به" خودکشی " فکر میکند ایا سلامت روح دارد ؟
روح وروان کودک را شما به اتش کشیدید
همان زمانی که در مقابل دیدگان او خودخواهانه دعوا میکردید با هر نعره وداد فریادی یک کبریت به وجود شکننده او میزدید
شمایی که هنوز خود نیاز به تربیت دارید نیاز به اموزش دارید نیاز به راهنما دارید چرا وبه چه علت بفکر داشتن بچه افتادید ؟
مادر یعنی عشق یعنی گذشت یعنی یکدنیا محبت یعنی خود را ندیدن و....ایا تو که ادعای مادری میکنی واقعا مادرانمه عمل کرده ای ؟
پدر یعنی ستون محکم خانواده یعنی سپر بلای خانواده یعنی شانه ای برای گریه های دلتنگی تک تک افراد خانواده پدر یعنی قافله سالار خانواده ...ایا تو که اسمت پدر است وخبر از دردانه
دختری که باید
برای خریدن ناز پدر دلبری کند ,داری ؟
تا بحال به چشمان غمگین واشکبار دخترت نگاه کردی؟
از از پدر بودن چه اموختی که برای خواسته خودخواهانه خود فرزندت را در حالی رها میکنی که هیچ توجیهی بر ان نمیشود داشت
پدر ومادر شما گناهکارید
پدر ومادر شما فقط اسمتان پدر ومادر است اما از عاطفه پدر ومادری هیچ بهره ای نبرده اید
شما گناهکارید وهیچ دفاعی هم از شما کار ظالمانه شما را پاک نخواهد کرد
شما گناهکارید ........