باز هم کودک آزاری .این بار نوبت فاطمه 11ساله است که با دست ، پا و لگن شکسته راهی بیمارستان شود
در سالهای اخیر و با گسترش کودک آزاری در کشور ،آن هم توسط والدین ،هر از چند گاهی نگاهها به سمت کودکانی جلب می شود که در چارچوب خانه ای که باید برایشان آرامش و امنیت داشته باشد با وحشیانه ترین وضع ممکن و به اسم تربیت، تنبیه و شکنجه می شوند.
مثال فاطمه چند روزی که در حال جدال با مرگ هستند ،سوژه ای می شوند برای جلب نگاهها به سمت کودکانی که شکنجه گرانشان به دلیل عدم حمایتهای قانونی از کودکان ،راهی می یابند برای توجیه و فرار از مجازات و دوباره همه چیز فراموش می شود تا کودکی دیگر و کودک آزاری دیگر.اما چاره چیست؟
آملی،حقوقدان ،در گفتگو با آفتاب می گوید:طبق قانون مدنی ایران ، تنبیه کودکان توسط والدین باید متعارف باشد اما مرز بین متعارف و غیرمتعارف مشخص نشده است . باید این موضوع از لحاظ فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد چون قانون و مجازات کودک آزار ،آخرین مرحله در جهت پیشگیری از این موضوع است.
وی می افزاید:خشونت در هر بعدی راه حل مناسبی برای پذیرش یک مساله نیست و آنانی که می خواهند از طریق تنیبه فیزیکی و یا روحی و روانی ،کودکانشان را به پذیرش یک هنجار مجبور کنند ،در این راه موفق نخواهند بود .
آملی توضیح می دهد: از دو طریق می توان هنجارهای اجتماعی را در افراد نهادینه کرد؛یا از طریق فشار اجتماعی که از طریق جامعه برای ایجاد تعادل در احترام گذاشتن به هنجارهای پذیرفته شده بوجود می آید و یا کنترل اجتماعی از طریق قانون برای ایجاد نظم عمومی . و اما هرجا این قانون متناسب با نیازهای جامعه نباشد ،طبعا ارزش قانون از بین می رود و قانون و هنجارها در تضاد با یکدیگر قرار می گیرند.
وی معتقد است: رشد نامتوازن جامعه باعث شده تعارض عجیبی بین سنت و مدرنیسم بوجود آید که در صورت توسعه صحیح و همه جانبه جامعه ،این تعارضات نباید بوجود می آمد .در حالی که اکنون رشد نامتوازن باعث شده توازن فرهنگی به هم بخورد و فشار اجتماعی که از طریق جامعه ایجاد می شود به جای بوجود آوردن هنجار باعث بوجود آمدن ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی بشود؛ ناهنجاری های جمعی مثل شیشه شکستن و خراب کردن اتوبوسها بعد از بازی فوتبال و ناهنجاریهای فردی مثل کودک آزاری توسط والدین.
آملی ،می افزاید:کنترل اجتماعی موجود هم که از طریق قانون صورت می گیرد و در مواردی در تضاد با حقوق افراد است ،باعث شده به جایی برسیم که نافرمانی مدنی بوجود آید و باید این هشدار را جدی بگیریم و نگذاریم این نافرمانی مدنی جنبه جمعی به خود بگیرد .
کودکآزاری حاصل فرآیند آسیبهای اجتماعی و مسبب بروز بسیاری از آن آسیبهاست.
کودک آزاری نوعی تعامل منفی نابرابر است که کودکان به عنوان افرادی بیپناه و بدون حمایت در یک سوی آن هستند و گاه به دلیل مشکلات روحی و روانی والدین به عنوان سوی دیگر این تعامل و در برخی موارد از روی ناآگاهی و فقر فرهنگی مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار میگیرند.
برخی از والدین نیز به دلیل وجود مشکلات اقتصادی و گاه ضعف شخصیت دچار ناتوانی در حل مسایل خویش شده و کانون خانواده را به جهنمی برای کودک تبدیل میکنند.
آنان خواسته یا ناخواسته ناکامیها، خشونتها و زورگوییهایی را که از دوران طفولیت و جوانی تاکنون تجربه کردهاند، عیناً به کودکانی که فاقد کوچکترین حمایتی هستند، منتقل میکنند، این مسایل حتی گاهی به شکل تنبیهات روحی، جسمی، آزار و اذیت و شکنجه نمود پیدا کرده و در پارهای موارد منجر به مرگ کودکان شده است.
در این راستا "ندا، م" یکی از کودکانی است که در خانواده خود از این مساله رنج میبرد، در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خراسان شمالی میگوید: پدر و مادرم هر دو معتاد هستند و حوصله کسی جز خودشان را ندارند و بیشتر وقتها برای پیداکردن مواد از خانه بیرون میروند، اما خدا نیاره آن روزی که آنها نتوانند مواد پیدا نکنند.
وی ادامه میدهد: این روز برای من جهنم است، اگه چیزی از آنها بخوام، من را با هر چیزی که دم دستشان باشد، کتک میزنند، آنقدر من را کتک زدن که تمام بدنم کبود است.
وی با بیان اینکه 11سال دارد و به علت وجود آثار کتک بر روی بدن و صورت خود، ترک تحصیل کرده است، میافزاید: همیشه به خاطر این موضوع دوست دارم از خانه فرار کنم اما با فرار، به کجا و چه کسی پناه ببرم؟
یک جامعهشناس و پژوهشگر در تعریف کودکآزاری توضیح میدهد: کودک آزاری از جایی شکل میگیرد که کودک قصد انجام کاری را دارد، اما به علت اینکه والدین توانایی جسمانی و مالی در خصوص تامین آن را ندارند، کودک را مورد اذیت و آزار قرار میدهند.
وی ادامه میدهد: کودکآزاری میتواند جنبه روانی مانند بیتوجهی به خواستههای کودک، دشنام، تمسخر شدید، ممنوعیت ارتباط با همسالان و جنبه بدنی مانند کتکزدن، هل دادن، پرتاب شیء که بر کودک آسیب وارد کند، داشته باشد.
وی میافزاید: کودک آزاری معمولا در تمام خانوادهها مشاهده میشود و مربوط به قشر خاصی نیست، اما تحقیقات نشان میدهد که این مساله در میان خانوادههایی با درآمدهای پایین، والدینی که ازدواجهای زودهنگام داشتهاند، مادرانی که از همسر خود جدا شده یا والدینی که صاحب کودک ناخواسته شدهاند، بیشتر است.
رحیمی میگوید: برخی از تحقیقات نیز اشاره میکند به اینکه در میان افرادی که ارتباط با همسالان، خویشاوندان و همسایگان کم یا اصلا وجود ندارد، کودک آزاری در میان آنها بیشتر به چشم میخورد.
وی همچنین اضافه میکند: خانوادههای منزوی یا آنهایی که در کودکی خودآزار و اذیتهایی فراوانی دیدهاند، خواسته یا ناخواسته گرایش به کودک آزاری در میان آنها وجود دارد.
وی توضیح میدهد: فردی که در سنین شکلگیری شخصیت، در شرایط غیر معمولی قرار گرفته باشد، در آینده شخصیت متعادلی ندارد، یعنی یا احساس حقارت میکند یا از ارتباط صحیح اجتماعی و فرهنگی با دیگران باز میماند.
این جامعهشناس و پژوهشگر با تاکید بر فقدان نهادهای مدنی حمایت از حقوق کودکان در سطح کشور عنوان میکند: در هیچ جایی چنین مکانی تعریف نشده است که کودکان آزار دیده مورد حمایت قرار گرفته و شناسایی شوند و رفتارهای والدین را درصد کنند.
وی میگوید: از دیگر علل کودک آزاری در جامعه فقدان آگاهی عمومی است، نهادهای حاکمیتی و فرهنگی جامعه باید اطلاعات عمومی را افزایش دهند.
رحیمی عنوان میکند: هیچ نوع روزنامه و مجله مستقلی که پدیده کودک آزاری را رصد کند، در جامعه وجود ندارد، در کتابهای درسی و فیلمها نیز از آثار سوء این پدیده، مطلبی وجود ندارد و شواهد نشان میدهد که پدیده کودک آزاری هنوز هم در سطح جامعه وجود دارد.
مهین حمیدی روان شناس معتقد است: وجود معلولیتهای جسمی، مشکلات روحی، بیش فعالی و اضطراب عدهای از کودکان را مستعد میکند که مورد آزار و اذیت دیگران قرار گیرند. همچنین برخی از کودک آزاریها به عوامل خانوادگی مانند مسائل اقتصادی و تورم مربوط میشود و بسیاری از کودکان ما از لحاظ آموزشی، جسمی و عاطفی تحت تاثیر مسائل اقتصادی واقع شدهاند. در بسیاری از خانوادهها مشاهده میشود که از فرزندان به علت وجود اعتیاد، بیکاری و فقر والدین بهره کشی میشود، این سه مساله از آسیبهای شایع است که بر روی تربیت فرزندان نیز تاثیر چشمگیری دارد.
وی با بیان اینکه در سیاستهای که توسط مسوولان تزریق میشود، نیازهای کودکان اولویت بندی نشده است، اضافه میکند: در برنامهریزیهایی که در این زمینه باید صورت میگرفته نیز این برنامهها اجرایی نشده یا اینکه به نحو مطلوب اجرا نشده است.
حمیدی با اظهار میدارد: تحقیقات نشان میدهد که مشاهده بسیاری از اختلالات در بزرگسالان ریشه در دوران کودکی آنها داشته است یا اینکه والدین انها از نظر اقتصادی در شریط مطلوبی نبودهاند.این کودکان معمولا در بزرگسالی دچار اختلال شخصیتی، افسردگی، اضطراب و حتی مورد آزار و اذیت قرار دادن دیگران میشوند.
منابع: ایسنا/ آفتاب نیوز