حضور معلم و مفسر در کنار قرآن برای فهم دقیق و صحیح آیات و دوری از هر خطا و اشتباه نیاز جدی و همیشگی جامعه بشری است که البته این مهم از سوی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به خوبی مورد عنایت قرار گرفت، به طوری که از ابتدای بعثت تا آخرین روزهای حیات مبارکشان جانشینان بعدی خود را که معلمین حقیقی قرآن هستند را معرفی نمودند.
متأسفانه عده ای در طول حیات چند صد ساله قرآن برای درک معارف والای قرآن به این معلمان برگزیده مراجعه نکردند، لذا در فهم و بیان آن به بی راهه هایی کشیده شدند که در برخی مباحث سقوط کردند واژه های همچون عرش، کرسی، وجه الله، یدالله، لقاءالله و... میباشد که در این فرصت و فرصتهای بعدی به بررسی نظرات فرقه های اسلامی و سپس بیان معلمان واقعی قرآن میپردازیم و قضاوت را به شما واگذار میکنیم.
در لغت عرب، عرش در اصل به معنای جایی است که سقف دارد. سپس در معانی دیگر نیز آمده از جمله «عرش سلطان» که به جایگاه سلطان اطلاق میشود و در بیشتر موارد در معنای سلطنت و حکومت کردن استعمال شده است.
واژه عرش در فرقه های مختلف اسلامی معنای متفاوتی به خود اختصاص داده که عبارتند از:
1- گروهی به نام «مجسّمه» معتقدند خداوند را عرش مشخص و معلومی است بالای آسمان هفتم که چیزی شبیه به تخت است و پایههایش روی آسمان هفتم میباشد که ملائکه آن را حمل میکنند و خداوند بالای آن قرار دارد ...
2- اکثر قریب به اتفاق دانشمندان و مفسرین بزرگ اهل سنت همچون طبری، ابن کثیر، سبوطی، ابوداود، احمدبن حنبل آلوسی و ... در کتابهای معتبر خویش که معتقدند ذره ای خطا در آنها راه ندارد همانطور که در قرآن اشتباهی وجود ندارد!! ... چنین آوردهاند که خداوند پیش از آنکه موجودات عالم را خلق کند در میان ابری بوده و عرش او بر روی آب قرار گرفته بود. سپس عرش خدا بر پشت هشت بز کوهی قرار گرفت که فاصلهی سم آنها تا زانویشان به اندازهی دو آسمان میباشد و فاصلهی سطح پایین و بالای عرش به اندازهی فاصله میان دو آسمان است و خداوند در بالای آن عرض قرار گرفته است.
در حدیثی دیگر آوردهاند: عرش در اثر سنگینی خدا که بر آن قرار دارد مانند جهاز شتر میماند که وقتی کسی سوار آن میشود صدای غژغژ میکند.
از این دست روایات در کتب اهل سنت فراوان است به طوری که سبب شده عرش را به یک جسم مادی تأویل کنند که نتیجه آن این است که برای خدا نیز اعضا و جوارحی قائل هستند که با آنها بر عرش تکیه میزند.
3- عده ای نیز معتقدند اصلاً عرش، وجود خارجی نداشته و صرفاً کنایه از سلطنت و استیلای خدا بر عالم خلقت است.
قبل از آنکه دیدگاه شیعه را درباره این واژه بیان کنیم به نقد دیدگاه های مطرح شده میپردازیم:
درباره نظر اول که مربوط به گروه مجسمه میباشد باید گفت نظر آنها کاملاً مخالف قرآن است که میفرماید: لیس کمثله شیء (شوری/11) هیچ چیز همانند او نیست. در حالی که آنها برای خدا جسم در نظر گرفتند و خدا را موجودی جسمانی میدانند.
نظر دوم که مربوط به اکثر جماعت اهل سنت میباشد عرش را مطابق هیئت بطلمیوسی تفسیر کردهاند که برای خروج از مشکلاتی که در این تفسیر با آن مواجه شدهاند از ظاهر آیات نیز عدول کردهاند و مجبور شدهاند خداوند را شبیه موجودات جسمانی بدانند که همین عدول از ظاهر قرآن برای رد آنها کافی است.
اما دلیل دیگر بر باطل بودن نظر آنها بطلان هیئت بطلمیوسی است که جهان را مانند ساختمان هفت یا هشت طبقه میپذیریم، اما کنایه بودن آن منافات ندارد که یک حقیقت و واقعیت در جهان خارج وجود داشته باشد به طوری که این کنایه هدفش بیان آن واقعیت باشد یعنی سلطه و سلطنت خدا بر عالم یک امر قراردادی مثل سلطنتهای دنیایی نیست بلکه یک امر واقعی و حقیقی و البته متناسب با ساحت مقدس الهی که احاطه تدبیر خداوند بر ملکش را مجسم میسازد به طوری که تدبیر همه امور از آن جا نشأت میگیرد.
دیدگاه شیعه را با نقل روایاتی از امامان معصوم علیهم السلام بیان میداریم:
شخصی از امام صادق (علیه السلام) سوال کرد: کان عرشه علی الماء؛ عرش او بر آب بود به چه معناست؟
حضرت فرمود: در معنای آن چه میگویند؟ آن شخص گفت: میگویند عرش بر روی آب بود و پروردگار بالای آن قرار داشت.
حضرت فرمود: دروغ گفتهاند. هر کس چنین پندارد، خدا را «حمل شده» قرار داده و گمان کرده است که خدا را چیزی حمل میکند و صفت مخلوقات را به خدا نسبت داده است. چنین شخصی باید بپذیرد آن چیز دیگر که خدا را حمل نموده از خدا نیرومندتر است.
در روایتی از امام رضا (علیه السلام) در تفسیر آیه 7 سوره هود سوال شد حضرت فرمودند خداوند عرش، آب و ملائکه را قبل از آفرینش آسمانها و زمین آفرید.
از روایات منقول از امامان معصوم علیهم السلام در تفسیر واژه عرش صفات متعددی برای عرش استخراج میشود که هر مورد آن در قرآن معنایی جداگانه دارد از جمله ملک عظیم (توبه/ 129)، علم به جمیع حوادث و وقایع (حدید/ 4)، حقیقتی خارجی و عینی (غافر/7 و حاقه/ 17)
شیعه معتقد است عرش، مقام و مرحله موجودی است که سر نخ جمیع حوادث و امور در آن جاست.
آن گاه بر عرش استیلا یافت. آنچه در زمین فرو میرود و آنچه از آن بیرون میآید و آنچه در آن بالا میرود همه را میداند. هر کجا باشید، او با شماست و خدا به هر چه میکند بیناست. (حدید/4)
این مقام، مقام تدبیر عام عالم است و مقام علم نیز هست و چون اینگونه است، قبل از وجود این عالم وجود داشته و پس از آن نیز وجود خواهد داشت.
بر اساس اعتقاد شیعه آیه «علی العرش استوی» بدین معناست که خداوند بر همه چیز احاطه داشته و تدبیرش بر همه موجودات اعم از آسمانی و زمینی حاکم و خداوند رب همه موجودات است یعنی مالک و مدبر آنهاست.
به طور کلی باید گفت در عالم وجود با همهی اختلاف مراتبش، مرتبه ای هست که زمام جمیع حوادث و اسباب و علل آنها در آن جا میباشد و آن مرحله، مقام عرش است.
از آنجا که درک برخی واژهها برای کسانی که به علم الهی متصل نیستند سخت و دشوار و گاهی غیرممکن است همچون واژه عرش، عده ای به خطا رفته و برای خدا وجودی جسمانی تصور کنند تا بتوانند آیه را تفسیر کنند اما پیروان مکتب اهل بیت با کمک از عالمان علم الهی به معنای حقیقی آن که مقام تدبیر و مالکیت و احاطه بر عالم است دست یافتند و این مفهوم جز از کسانی که متصل به علم الهی هستند فهمیده نمیشود.
مریم جعفری
مدرس دانشگاه
منابع:
1- التوحید، صدوق، ص 320، ج 2، ص 321- 324- ص 319، ح 1
2- مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهان، واژه عرش
3- لسان العرب، ابن منظور، واژه عرش
4- تفسیر الطبری، طبری، ج 3، ص 9- 11، ج 12، ص 4
5- الرّد علی الجهیمه، محمد بن عثمان دارمی، ص 9
6- سنن ترمذی، ج 5، ص 288
7- صحیح بخاری، کتاب بدءالخلق
8- الدرالخشور، سیوطی، ج 3، ص 322
9- تفسیر روح المعانی، آلوسی، ج 12، ص 5
10- ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 8، ص 198- 191
11- معارف قرآن در المیزان، سید مهدی امین، ج 1، ص 184- 177
12- سنن ابن ماجه، ج 1، ص 65- 64
13- مسند احمد حنبل، ج 4، ص 12- 11
14- نقش ائمه در احیاء دین، علامه عسگری، ج 2، ص 277- 271