تعلیم و تربیت عبادت است.
معلمی شغل انبیا است .
این واژه ها و جملات به منظور نشان دادن قداست حرفه معلمی به کار برده می شود .
به راستی اولین معلم که بود و
معلمی از چه زمانی شکل گرفته است؟
وقتی شروع به فکر کردن به این مسائل می کنیم تنها و تنها یک پاسخ می یابیم.
غیر از خدا هیچ موجودی نمی توانست معلمی و تعلیم و تربیت را به بندگاانش بیاموزد.
چه نیکوست که ما خدایمان را با نام رب به معنای پرورش دهنده می خوانیم. وقتی به معنای رب فکر می کنیم به عظمت و قداست مربی بودن پی می بریم. چون خدا با تمام عظمتش خود را رب الارباب می داند.
حتی در نگاه به آیات می توان ریشه تعلیم و تربیت را استخراج کرد. سوره علق (العلق) آیه یک تا پنج، چنین بر قلب نورانی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است:
ترجمه:
در سوره الرحمن آیه چهار می خوانیم: و به او "بیان " را آموخت. چند آیه مطرح شده تنها بخشی است که خداوند متعال در مصحف شریف بر پیابرش نازل کرده است. و همین اهمیت امر تعلیم و تربیت و حرفه معلمی را به عرضه گذاشته. ذات اقدس اله در اولین آیه ای که بر رسول گرامی اش نازل می کند می گوید "اقراء": بخوان. اهمیت امر خواندن و چه را خواندن و چگونه خواندن از همین واژه پیداست. بررسی کلمه"اقراء" در گفتاری جدا می گنجد که شاید در مبحث حاضر مجال پرداختن به آن نباشد. آن چه شایان اهمیت است، و باید گقت به آن به حد کافی توجه شود اهمیت مربی بودن، خواندن قلم و بیان است. آن خدایی که خلق کرد گقت بخوان. خدایی که خلق کرد به او که کوچک بود با قلم آموخت و آن چه را نمی دانست به او یاد داد. اگر به همین چند آیه ابتدایی سوره علق به طور عمیق توجه کنیم. نتایج جالبی را می توانیم استنتاج کنیم. یاد دادن، آن هم به وسیله قلم و خواندن اتفاق می افتد. آن دو چیزی که هر چه قدر علم پیشرفت کند نمی تواند بی نیاز از این دو باشد. هر مربی برای این که تعلیم دهد نیاز به بیان دارد. بیان کردن و نحوه آن برای آموختن و چگونگی آموختن بسیار ضروری است. چه نیکوست که از معلمان مهربانمان بخواهیم و هم چنین خودمان یاد بگیریم که از نخستین مربی و بهترین مربی راه و رسم مربی کردن را بیاموزیم. آن خدای بخشنده و یگانه ای که همه چیز می دانست، به بنده اش هم یاد داد به و هم چگونه یاد دادن را یاد داد و هم این که بهترین ها را آموخت. خدا با اخلاق خوب به بنده اش آموخت به او که هیچ نمی دانست. سزاوار است که هر فردی در مقام معلم ،بنیان ها و اساس ها را بشناسد و ان را به فراگیران بیاموزد. آموختن امر بسیار خطیری است زیرا خداوند متعال هم این کار را به بهترین نحو به انجام داد. اگر قرار است معلمی ساده ها را به فراگیرانش بیاموزد ساده ها را خوب آموزش دهد و اگر قرار است سخت ها را بیاموزد سخت ها را هم خوب آموزش دهد. معلم نباید فراموش کند آموختن ابزار می خواهد و آن قلم و بیان است. هر ابزاری، روش استفاده می خواهد . و گرنه آن چیزی که هدف دست یابی به آن را داریم، نخواهیم یافت. وقتی مولای من در جایگاهی بسیار وسیع و بزرگ به کار مربی بودن می پردازد. پس من که معلم هستم باید از مولایم، خدایم خوب یاد دادن را بیاموزم. و به هم او که این کار را خوب می داند توکل کنم. درست است که معلمی بسیار حرفه ی مقدسی است اما برای حفظ قداست کار باید از کبر پرهیز نمود و دانستنی ها متناسب با نیاز و فهم فراگیران به آن ها آموزش داد. ار این آیات چنین بر می آید در هر حرفه ای برای این که بهترین باشیم باید خودمان تمام راه و رسم آن کار را انجام دهیم تا به هدفمان برسیم. خداوند باری تعالی برای این که راه و رسم معلمی کردن را به بندگانش بیاموزد. خودش معلمی کرد و معلم بودن را به بندگانش بیاموزد. چه تمثیل نیکوئی. فراموش نکنیم هر آموختنی نیاز به به معلم دارد و بهترین معلم خداست.