آسوده دلان را ُ غم شوریده سران نیست
این طایفه را ، غصه رنج دگران نیست
راز دل ما پیش کسی باز نگویید
هر بی بصری با خبر از بی خبران نیست
غافل منشینید ز تیمار دل ریش
این شیوه پسندیده صاحبنظران نیست
ای همسفران ، باری اگر هست ببندید
این خانه اقامتگه ما رهگذران نیست
ما خسته دلان ، از بر احباب چو رفتیم
چشمی ز پی قافله ما نگران نیست