تنها نسخه شفابخشی که می تواند انواع دردهای فردی و اجتماعی آدمی را درمان نموده و به قلب آرامش بخشد ذکر و یاد خداست .
«و کُن لله مطیعاً و بذکره آنساً و تمثل فی حال تولّیک عَنهُ إقبالَهُ علیک یدعوک إلی عَفوِهِ، وَ یتغمدُکَ بِفَضلِهِ، و أنتَ متول عَنهُ إلی غَیره، فتعالی مِن قَوَیٍ ما أکرَمَهُ!و تَواضَعتَ مِن ضعیفٍ ما أجراکَ علی معصیته!»1
امیر متقیان علی(علیه السلام) در این فراز، از خطبه نورانی223نهج البلاغه همگان را به اطاعت و یاد خدا فرا خوانده و در این باره به زیبایی فرموده است:(اطاعت خدا را بپذیر و با یاد خدا اُنس بگیر...)
با دقّت در کلام مولای متقیان خواهیم یافت که این سفارش هدایت بخش از آن جهت است که تنها نسخه شفا بخشی که می تواند انواع دردهای فردی و اجتماعی آدمی را درمان نموده و به قلب نام آرام، و آرامش بخشد ذکر و یاد خداست.
امیر بیان علی(علیه السلام) این حقیقت را در قسمت پایانی دعای روح بخش کمیل به زیبایی بیان فرموده و در قالب دعا و راز و نیاز، خطاب به یگانه خالق هستی می گوید:(یا مَن اسمه دوا و ذکره شفا). 2
آنچه پیرامون ذکر و یاد خدا حائز اهمیّت می باشد، دانستن این مطلب است که دعوت انبیاء الهی و پیشوایان معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین) نسبت به ذکر و یاد خدا، بدین جهت است که آدمی کلید خیرات و برکات را باید در سایه ذکر خدا جستجو نماید، خدای مهربانی که خورشید تمام خوبی ها از افق رحمت او طلوع کرده و کویر جانهای تشنه از چشمه جوشان بی منتهایش سیراب می گردند.
حال که از رحمت الهی سخن به میان آمد مناسب است که در ادامه اندکی در حدّ بضاعت و توان پیرامون این موضوع مهم و اساسی به بحث و سخن بپردازیم.
بدون تردید اندیشمندان و فرهیختگان عرصه دین و مذهب تاکنون درباره موضوع رحمت الهی بسیار اندیشیده و مطالب زیادی را پیرامون این موضوع به رشته تحریر در آورده اند، اما در این باره به جرأت می توان گفت: با وجود مطالعات فراوان، و پژوهش های عمیق در مورد این موضوع مهّم هنوز آدمی دچار حیرت و سرگردانی بوده و از درک حقیقت آن عاجز مانده است.
با رجوع به کلمات گهربار پیشوایان معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین) خواهیم یافت که این تحیّر امری طبیعی و کاملا بجا است که غیر از آن را نباید در مورد انسان انتظار داشت، چرا که رحمت الهی به اندازه ای وسیع و فراگیر است که درک آن از محدوده عقل ما خارج بوده و مرغ اندیشه از پرواز در آن عرصه، عاجز و ناتوان است.
در فرازی دلنشین از دعای نورانی کمیل، پیرامون وسعت رحمت الهی، خطاب به خداوند بی همتا می گوییم(اللهم إنی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شئ).3 خدایا ! من از تو درخواست می کنم بواسطه رحمتت که همه چیز را فرا گرفته....
این جمله زیبا و پر محتوا حکایت از آن دارد که نور رحمت خداوند، همچون آفتاب عالم تاب، تمام موجودات نظام هستی را در برگرفته و از بزرگترین آنها گرفته تا کوچکترینشان همه و همه از رحمت بی پایان خداوند بهره مند شده و از ظلمت نیستی بیرون آمده و لباس هستی را براندام خود پوشانده اند.
آفرینش موجودات و روزی رساندن به آنها نزول آیات، بعثت انبیاء، هدایت گمراهان، زنده شدن مردگان و برپایی قیامت، بهشت و جهنّم و... همگی تنها شعاعی از نور پر فروغ فیض و رحمت واسعه حضرت حق به حساب می آیند.
در روایتی آمده خداوند به حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: ای موسی آیا به کنه این مطلب پی می بری که رحمت من تو را تا چه حدّی فراگرفته است؟!
موسی در جواب گفت: آیا تو از پدر و مادرم نسبت به من مهربانتری؟!
خداوند فرمود: ای موسی حقیقت جز این نیست که به خاطر فضل و زیادی رحمت من است که مادرت به تو رحم آورد! بنابراین این من هستم که مادر را بر مدارا کردن تو وا داشتم و قلب او را پاک و پاکیزه نمودم، تا خواب شیرین خویش را برای تربیت و پرورش تو رها کند و اگر با او چنین کاری نمی کردم، بادیگر زنان یکسان بود).4
این روایت بیانگر آن است که آنچه ما از محبت یک مادر نسبت به فرزندش نظاره گریم، تنها قطره ای است که از دریای بیکران محبت الهی که آن یگانه خالق هستی از سر لطف و محبتی که به بندگان خود دارد، تنها ذرّه ای از آن مهر و محبت را در قلب و جان مادر قرار داده است تا مادر با آغوش گرم به استقبال فرزند دلبندش رفته و عاشقانه در رشد و تربیت او بکوشد.
براستی اگر چنین محبّتی را خداوند به او عنایت نمی کرد کدام مادر حاضر بود در سختی ها و رنج های زندگی فرزندش را همراهی نماید، به هنگام بیماری، از شب تا صبح بر بالین فرزندش بنشیند، و بی آنکه لحظه ای چشم بر هم نهد از او پرستاری نماید.
در روایتی دیگر این مطلب به صراحت بیان شده، رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) در این روایت می فرماید: سوگند به کسی که جانم در دست اوست، خدواند متعال بر بنده خویش مهربانتر از مادر مهربان و دلسوز نسبت به فرزندش میباشد. 5
نقل شده است: نزد یکی از پادشاهان بنی اسرائیل مردی از عابدان را توصیف کردند پادشاه او را احضار نموده و از او تقاضا کرد که از هم صحبتان و همراهان درگاه او باشد.
عابد به او گفت: ای پادشاه! چه نیکو سخن گفتی ولی اگر روزی به خانه خود بیایی و ببینی که من با کنیزک تو شوخی می کنم چه خواهی کرد؟! پادشاه از شنیدن این سخن خشمگین شد و گفت: ای تبهکار! آیا گستاخی تو چنان است که می توانی این سخن را بر زبان آوری؟! عابد گفت: مرا پروردگار کریمی است که اگر در روز هفتاد گناه از من ببیند، بر من خشم نمی گیرد و مرا از درگاه خویش نمی راند و از روزی خویش محروم نمی فرماید. پس چگونه ممکن است از درگاه او مفارقت جویم و به درگاه کسی بپیوندم که پیش از آنکه از فرمانش سرپیچی کنم، بر من خشم می گیرد پس اگر مرا در حال سرپیچی و عصیان ببیند چه خواهد کرد!6
امیرمتقیان علی(علیه السلام) در ادامه از رفتار ناشایست انسان در مقابل خدواند بی همتا سخن به میان آورده و در این باره می فرماید: (و به یاد آر که تو از خدا روی گردانی و در همان لحظه او روی به تو دارد و تو را به عفو خویش می خواند و با کرم خویش می پوشاند! در حالی که تو از خدا بریده، به غیر او توجه داری! پس چه نیرومند و بزرگوارست خدا! و چه ناتوان و بی مقداری تو، که بر عصیان او جرأت داری...)
آری انسان ناسپاس با وجود این همه لطف و رحمتی که از ناحیه پروردگار مهربان به او رسیده اما همچنان در مقابل حضرت حق، رفتار خصمانه از خود بروز داده، و به جای پذیرش خواسته های حیات بخش الهی، ساز مخالف سر داده و فرامینش را زیر پا نهاده است.
امید است که نسیم رحمت الهی غبار غفلت را از خانه قلب و جان ما کنار زده و به دریای بیکران لطف و مهربانی خداوند بی مثال رهنمون سازد، تا در اثر آن به گذشته تاریک خود پشت پا زده، و با دلی پاک و پیراسته از هر گونه آلودگی به درگاه ایزد منان به عبادت و بندگی بپردازیم.
پی نوشت ها :
1ـ فرازی از خطبه 223 نهج البلاغه، ص456، ترجمه محمد دشتی
2ـ فرازی از دعای کمیل
3ـ همان
4ـ تفسیر فاتحة الکتاب، ص33
5ـ روضة الواعضین، ترجمه مهدوی دامغانی، ص789
6ـ همان ،ص