مصاحبه با امام علی علیه السلام
در عصر درهای بسته، در هنگامه جستجو برای یافتن راهی امن و بی خطر در تاریکی روزگار معاصر که کسی نیست تا با روزنامه نگاران درباره ویژگی های امروز به گفتگو بنشیند و از این طریق به نشانه های فردا دست یابد... به دنبال کسی بودم که برای من چیزی بگوید و راهی فرارویم نهد. تصمیم گرفتم به دیدار امام علی بن ابی طالب در نهج البلاغه بروم و گفت و گویی با جانشین رسول خدا سرور شهیدان و امیرمؤمنان انجام دهم.
گفت و گو با امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه
اشاره:
« ریاض نجیب الریس » یکی از معروف ترین روزنامه نگاران سنی مذهب عرب در سال 1983 در صدد برآمد چاره ای برای مشکلات و دردهای انسان معاصر بیابد. برای این کار او به سراغ نهج البلاغه رفت و با انتخاب قالبی جذاب و ابتکاری پس از طرح سؤالاتی، پاسخ های حکیمانه امیرالمؤمنین را از نهج البلاغه استخراج نمود.
این مصاحبه در 26 فوریه 1983 در مجله « المستقبل » چاپ پاریس درج شده. آنچه می خوانید متن این مصاحبه است که توسط آقای مهرداد آزاد اردبیلی ترجمه شده که با اندکی تلخیص از نظر گرامی تان می گذرد.
در عصر درهای بسته، در هنگامه جستجو برای یافتن راهی امن و بی خطر در تاریکی روزگار معاصر که کسی نیست تا با روزنامه نگاران درباره ویژگی های امروز به گفتگو بنشیند و از این طریق به نشانه های فردا دست یابد... به دنبال کسی بودم که برای من چیزی بگوید و راهی فرارویم نهد. تصمیم گرفتم به دیدار امام علی بن ابی طالب در نهج البلاغه بروم و گفت و گویی با جانشین رسول خدا سرور شهیدان و امیرمؤمنان انجام دهم. من قبلا «علی بن ابی طالب » را نمی شناختم و شناختم نسبت به ایشان همانند صدها تن از امثال خودم سطحی و از روی مطالعات تاریخی بود.
برای این کار باید به سید شریف رضی مراجعه می کردم. کسی که باب شناخت علی بن ابی طالب را در نهج البلاغه بخوبی گشوده است و برای من یافتن این باب درخشش نور هدایت در عصری تیره و تاریک بود.
مطالعه نهج البلاغه شریف رضی که هفته های طولانی ادامه داشت آرامشی عمیق به من بخشید. با خواندن نهج البلاغه سؤالات من افزایش یافت اما پاسخ های سخاوت مندانه را نیز در آن می یافتم. برای آغاز سخن با امام علی بن ابی طالب از ایشان اجازه گرفتم تا سؤال اول را مطرح کنم:
سوال: سرور گرامی امیرمؤمنان! در عصری که در آن به سر می بریم سرکشی و طغیان انسان های متمدن، علیه پروردگارشان روز به روز افزایش یافته و کبر و غرور و تفاخر و برتری جویی سایر همنوعان آنان را بکلی از ارزش های معنوی دور ساخته است. شما چه صحبتی با این گونه انسان ها دارید؟
بخشیدن مال به کسی که مستحق آن نیست تبذیر و اسراف است. چنین بخششی قدر و ارزش بخشنده را در دنیا بالا برده و در آخرت فرود آرد. او را در دیده مردمان گرا می کند و نزد خدا خوار گرداند. چه زشت است فروتنی هنگام نیاز و درشتی به قت بی نیازی (و بالاخره) نه مال برای تو پایدار است و نه تو بر مال برقرار
جواب: این گونه انسان ها مگر پیام قرآن را نشنیده اند که می گوید: «ای انسان چه باعث شد که به خدای کریم بزرگوار مغرور گشتی؟» «فرزند آدم را با ناز و تفاخر چه کار؟ که آغازش نطفه ای بی ارزش بوده و پایانش مردار گندیده، نه خود را روزی می دهد و نه می تواند مرگش را باز گرداند»
سوال: یا امیرالمؤمنین! جود و بخشش ما حتی آن روز که دارایی و ثروت مان فراوان بود، اندک شده است. نظر شما در این باره چیست؟
جواب: از بخشیدن اندک، شرم مدار که بی بهرگی و محروم شدن، اندک تر از آن است و آن که نعمت خدا بر او بسیار باشد، نیاز مردم نیز به او بسیار خواهد بود.
بخشیدن مال به کسی که مستحق آن نیست تبذیر و اسراف است. چنین بخششی قدر و ارزش بخشنده را در دنیا بالا برده و در آخرت فرود آرد. او را در دیده مردمان گرا می کند و نزد خدا خوار گرداند. چه زشت است فروتنی هنگام نیاز و درشتی به قت بی نیازی (و بالاخره) نه مال برای تو پایدار است و نه تو بر مال برقرار.
سوال: اما ای امام بزرگوار! نیاز، در بسیاری مواقع، انسان را به سوی خواستن و تقاضا سوق می دهد؟
جواب: نگاه داشتن آنچه خود، در دست داری در نزد من بهتر است از گرفتن آنچه در دست دیگران است و تلخی نومیدی بهتر تا از مردم طلبیدن. بزرگترین توانگری، چشم نداشتن به مال مردم است.
سوال: طمع چگونه است؟
جواب: بندگی جاوید است.
سوال: چه رابطه ای میان علم و ثروت وجود دارد و تفاوت آنها چیست؟
جواب: دانش بهتر از مال و ثروت است؛ زیرا که دانش تو را نگهبان باشد و تو ثروت را پاسبان. ثروت با هزینه کردن، کاهش می یابد و دانش با نشر آن افزون می شود. دانش، فرمانگذار است و مال فرمانبردار.
سوال: در عصر ما، قرآن، مهجور مانده و مسلمانان بدون توجه به محتوا و پیام اصلی آن که سعادت انسان را تضمین می کند تنها به ظواهر و حفظ آداب ظاهری آن بسنده می کنند؛ چه باید کرد؟
جواب: بدانید که قرآن علم آینده است و حدیث گذشته، درد شما را درمان است و شیوه سامان دادن کارتان در آن است.
و بدانید کسی که با قرآن است، نیازمند و محتاج نخواهد بود... قرآن شفای بزرگترین بیماری ها یعنی کفر و دورویی و به بیراهه رفتن و گمراهی است. (هم چنین) اخبار مربوط به پیشینیان و آیندگان و آئین چگونه زیستن را در قرآن می یابید.
سوال: سرورم! وضع عبادت و پرستش خداوند در جهان امروز نابسامان و آشفته است. اصلا آدمی نمی داند مردم چگونه عبادت می کنند و به چه چیز باور و ایمان دارند.
جواب: گروهی از مردم خدا را به امید بخشش می پرستند که این پرستش بازرگانان است و گروهی او را از روی ترس، عبادت می کنند و این عبادت بردگان است و گروهی وی را برای سپاس می پرستند و این پرستش آزادگان است.
سوال: تفاوت میان عاقل و احمق چیست؟
جواب: زبان خردمند در پس دل اوست و دل نادان پس زبان او.
سوال: شخص احمق و نادان معمولا به دنبال چیست؟
جواب: او می خواهد که به تو سود رساند اما دچار زیانت می کند.
سوال: شخص خسیس و بخیل چگونه است؟
جواب: او آنچه را سخت بدان نیازمندی از تو دریغ می کند.
سوال: فاجر و تبهکار چگونه است؟
جواب: او تو را به اندک بهایی بفروشد.
سوال: دروغگو چگونه است؟
از صلحی که دشمن تو را بدان فراخواند و رضای خدا در آن باشد روی مگردان که آشتی، موجب آسایش سربازانت شود و از اندوه حیات برهاند و شهرهایت ایمن ماند. لیکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتی که بسا به تو نزدیک شود و تو را غافلگیر کند. پس دوراندیشی پیشه کن و زیاد، خوش گمان مباش!
جواب: او به سرابی می ماند که دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور می نماید.
سوال: آیا قضاوت در مورد آنچه در باطن دیگران است دشوار نیست؟
جواب: هیچ کس چیزی را در دل نهان نمی کند مگر آنکه در سخنان بی اندیشه اش آشکار شود و در صفحه رخسارش پدیدار.
سوال: ای امیرمؤمنان! در چنین شرایط دشواری، چگونه با مردم معاشرت کنیم؟
جواب: با مردم چنان بیامیزید که اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید به شما مهربانی کنند. مبادا که میان تو و مردم پیغام رسانی جز زبانت و پرده دار و دربانی جز چهره ات باشد، (تا نیازمندان بتوانند مستقیما با تو به گفت و گو و عرض حاجت بپردازند و بدون مانع ترا ببینند و ملاقات کنند)
هر که زبانش را بر خود فرمانروا سازد، خود را بی ارزش کند.
سوال: برخورد ما با دشمنانمان چگونه باشد؟
جواب: اگر بر دشمنت دست یافتی به شکرانه پیروزی بر وی، او را ببخشای.
سوال: امام عزیز! آیا با دشمنان خود مصالحه کنیم؟
جواب: از صلحی که دشمن تو را بدان فراخواند و رضای خدا در آن باشد روی مگردان که آشتی، موجب آسایش سربازانت شود و از اندوه حیات برهاند و شهرهایت ایمن ماند. لیکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتی که بسا به تو نزدیک شود و تو را غافلگیر کند. پس دوراندیشی پیشه کن و زیاد، خوش گمان مباش!
سوال: رفتارهای اجتماعی یک مسلمان چگونه باید باشد؟
جواب: بترس از کاری که در نهان انجام دهند و در عیان از آن خجلت برند و بپرهیز از کاری که چون از کننده آن بپرسند آن را انکار کند یا عذرخواهی نماید. آن که به کار کسانی خشنود باشد گویا که در کار آنان شریک بوده است.
سوال: در چنین شرایطی که در آن به سر می بریم چگونه با زندگی و مشکلات برخورد کنیم؟
جواب: هیچ چیز نیست جز آن که دارنده اش از آن سیر شود و از داشتن آن ملول گردد. مگر زندگی که هیچ چیز را بر آن ترجیح ندهد چرا که در مرگ، آسایش و راحتی نمی بیند.
سوال: اما چگونه با آن برخورد کنیم؟
جواب: روزگار دو روز است: روزی به نفع تو و روزی به زیان تو. در روزی که به نفع توست سرکشی مکن و در روزی که به زیان توست تن به شکیبایی ده.
سوال: در چنین روزگاری چگونه تهمت را از خود دور سازیم؟
جواب: آن که خود را در جاهایی که موجب بدگمانی است قرار دهد، آن را که گمان بد به او برد سرزنش مکند.
سوال: چگونه از عادت اصرار بر جهل پرهیز کنیم؟
جواب: هر که از روی نادانی خصومت ورزد، از دیدن حق کور شود.
سوال: آیا چنین عادتی منجر به از دست دادن دوستان نخواهد شد؟
جواب: ناتوان ترین مردم کسی است که از به دست آوردن دوستان عاجز باشد و ناتوان تر از او کسی است که دوستی به دست آرد و سپس او را ضایع گرداند... (اما به خاطر داشته باش) که دشمن دوستت را دوست مگیر تا دوستت را دشمن نباشی.
سوال: در همه این موارد، آیا جای امیدواری وجود دارد؟
جواب: آن که بر لب جوی نشسته از بیم تشنگی رسته است (آنکه حق را شناخته از باطل بیم ندارد).
سرور و مولای من ای امیرالمؤمنین! در پایان این حسن ختام اگر صحبتی و یا پیامی دارید بفرمایید؟
ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؟ پندها چه بسیار است و پندگرفتن چه اندک!