• وبلاگ : سروش دل
  • يادداشت : آيا نامه هاي مرا مي خواني؟
  • نظرات : 4 خصوصي ، 3 عمومي
  • پارسي يار : 4 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    و كاش ميشنيد ي صداي در دمنديمان را مولاي من ، اين ‍، كجائي ،‏ در دردمنديمان مانده ايم ،‏و مانده ايم با كوهي از فاصله ،‏فاصله از تو ،‏ فاصله از تمام دل بستگيهايمان ،‏كاش مي امدي ،‏ مي دانم ،‏هنوز براي امدنت زود است ، حيف است كه زمين جاي پاي تو را ببيند ،‏اخر لياقت ندارد ،‏ گوئي اسمان بيشتر از زمين و زمينيان قدرت را مي دانند .

    راستي يادم رفته بود كه تو هم هستي ،‏مرا ببخش آقا جان ،‏مدتهاست كه صميميتي كه هميشه بين من و تو بود رخت بر بسته گوئي فراموشم كرده اي ،‏ باشد ،‏ مرا به همين گوشه نگاهي شبي نيمه شبي ،‏گاهي ،‏دل خوش است ،‏راستي آقا جان نمي آيي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    عجب سئوال سختي ، و تو هميشه از جواب اين سئوال طرفه مي روي

    چه حيف .....

    با اجازه شما دوستان عزيز اين متن را در پستم هم قرار مي دهم .