سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
سروش دل
 
 
هیچ قطره ای نزد خداوند، محبوب تر از دوقطره نیست : قطره خونی در راه خدا، و قطره اشکی در سیاهی [رسول خدا صلی الله علیه و آله] 




»» دستگیری مدعی امام زمانی در جنوب تهران

دستگیری مدعی امام زمانی در جنوب تهران

مردی که مدعی ارتباط با ائمه بود و
خود را امام زمان معرفی می کرد، داخل یک مسجد در قیامدشت دستگیر شد.

 

به گزارش مرکز اطلاع رسانی نیروی
انتظامی تهران بزرگ ، روز گذشته ماموران کلانتری 174 قیامدشت با تماس تلفنی
شهروندان ، اطلاع پیدا کردند فردی در خیابان ولیعصر قیامدشت با حضور در مسجدی ،
مردم را دور خود جمع کرده است و خود را امام زمان معرفی می کند. به دنبال این تماس
، ماموران کلانتری 174 قیامدشت با عزیمت به محل ، فرد مدعی را دستگیر و با انتقال
به کلانتری ، تحقیق از وی را آغاز کردند.

 

با مشخص شدن هویت متهم به نام مرتضی
غ، پرونده ای در این ارتباط تشکیل شد و تحقیق درباره او ادامه دارد.

 

اطوکشی مرد رمال برای معالجه
بیماران

گزارش دیگری حاکی است ، فردی که از
طریق دعانویسی و ادعای درمان دردهای استخوانی با اطوکشیدن بر بدن مراجعان مبالغ
هنگفتی وجه نقد از آنها دریافت می کرد نیز توسط پلیس آگاهی یزد دستگیر شد. در پی
اعلام خبری ، ماموران انتظامی یزد مطلع شدند مدتی است فردی به هویت معلوم از طریق
دعانویسی و ادعای درمان دردهای استخوانی با اطو کشیدن بر بدن مراجعان مبالغ هنگفتی
وجه نقد از آنان دریافت می دارد، لذا مراتب به صورت ویژه در دستور کار پلیس آگاهی
قرار گرفت و با انجام یکسری کار اطلاعاتی و پلیسی نهایتا متهم دستگیر
شد.

 

در ادامه ، متهم اعتراف کرد تاکنون
9 فقره کلاهبرداری به این روش انجام داده که حاصل آن مبلغ 200 میلیون ریال بوده است



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( چهارشنبه 86/10/26 :: ساعت 6:41 صبح )

»» دست دادن، عامل قوی در انتقال بیماری‌ها است

دست دادن، عامل قوی در انتقال بیماری‌ها است




- ایسنا



گروهی از پژوهشگران بین‌المللی اعلام کردند که دست دادن در حین احوال پرسی نقش بیشتری در انتقال میکروبها دارد.



این پژوهشگران خاطرنشان کردند که درصد انتقال میکروبها و عوامل بیماری زا در هنگام بوسیدن گونه، بسیار کمتر از دست دادن است.



این گروه از پژوهشگران دریافته‌اند؛ دوستان و آشنایانی که با یکدیگر دست
می‌دهند میکروبهایی مانند میکروب آنفلوآنزا یا میکروبهای معده را بسیار
بیشتر از افرادی که گونه همدیگر را می‌بوسند، به یکدیگر منتقل می‌کنند.



پروفسور سالی بلوم فیلد سرپرست این تیم و پژوهشگران دانشکده بهداشت لندن
در این باره گفت: دستها در زنجیره انتقال عفونتها بسیار نقش مهمی دارند؛
چرا که عفونت‌ها را از سطوح به افراد و از فردی به فرد دیگر جا به جا
می‌کنند.



دست دادن بین افراد بسیار متداول است. اما شما نمی‌دانید فردی که با او دست می‌دهید پیش از شما با چه کسی دست داده است.



مردم وقتی سرما می‌خورند از بوسیدن یکدیگر خودداری می‌کنند، غافل از این که دست دادن نقش قوی‌تری در انتقال بیماری دارد
.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( چهارشنبه 86/10/26 :: ساعت 6:39 صبح )

»» مردی شاهرگ زن و دخترش را برید

مردی شاهرگ زن و دخترش را برید

 - جام جم

شامگاه سرد زمستان ارومیه،
بیست‌ویکم دی‌ماه، شاهد یک جنایت فجیع خانوادگی بود که طی آن مرد قصاب شاهرگ گردن
همسر و دخترش را برید.

 

راز این قتل دلخراش، با مراجعه متهم
به قتل به کلانتری محل سکونت وی و اقرارش به ارتکاب جنایت فاش شد.

 

عقربه‌ها، ساعت 22 را نشان می‌داد.
بارش برف در شب سرد زمستانی همه را به سکوت دعوت می‌کرد. کلانتری 2 «ارومیه» در آن
موقع شب مراجعه‌کننده‌ای نداشت. سرباز، مقابل درب کلانتری کشیک می‌داد که سایه‌
مردی از دور بر روی برف‌ها توجهش را جلب کرد. مرد ناشناس به سمت کلانتری آمد. وقتی
به درب آهنی نزدیک شد چهره رنگ پریده و دستان لرزانش حکایت از حادثه‌ای ناخوشایند
داشت.

 

با صدای بم و گرفته‌ای از سرباز
سراغ افسر تحقیق را گرفت، می‌خواست ماجرایی را عنوان کند. بدون حرف پشت سر سرباز
وارد ساختمان کلانتری شد و سرانجام در مقابل افسر پلیس قرار گرفت.

 

« یک ساعت پیش همسر و دخترم را
کشتم» این جمله‌ای بود که به محض دیدن مامور پلیس اعلام کرد.

 

من قاتل همسر و دخترم
هستم

سرگرد شهنام رضایی، مسؤول
اطلاع‌رسانی نیروی انتظامی آذربایجان غربی درباره این جنایت خانوادگی دلخراش به
گفت: این مرد 51 ساله در بازجویی‌ها خود را بازنشسته کشتارگاه و قصاب مغازه برادرش
معرفی کرد.

 

«از اقدام خودم بسیار پشیمانم، در
یک لحظه احساساتی شدم و به خاطر سوءظن به همسر و دخترم، شاهرگ گردنشان را با چاقوی
قصابی زدم و جسد هر دوی آنها در طبقه اول و دوم خانه قرار دادم»

 

اظهارات تکان‌دهنده این مرد
میانسال، افسر تحقیق را متعجب کرد؛ به همین خاطر برای بررسی صحت موضوع، به نشانی
محل سکونت مرد قصاب رفت و با حضور در قتلگاه، با جسد دختر نوجوانی که از ناحیه گردن
به شدت خونریزی کرده بود و همچنین جسد زنی میانسال که به نظر می‌رسید همسر این مرد
است، در طبقه دوم خانه مواجه شد.

 

با هماهنگی‌های انجام شده با بازپرس
کشیک، ساعتی بعد، تیم بررسی صحنه جرم و نیروهای پزشکی قانونی برای انتقال اجساد در
محل حاضر شدند.

 

بدین ترتیب،‌ جسد دختر 17 ساله و
مادر 45 ساله‌اش به پزشکی قانونی منتقل شد و با تشکیل پرونده اولیه در کلانتری،
متهم نیز برای ادامه تحقیقات به دایره ویژه قتل پلیس آگاهی شهرستان ارومیه منتقل شد
تا بررسی‌های بیشتر درباره جزییات پرونده انجام شود.

 

متهم به قتل، زمانی که در مقابل
کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت، اظهارات قبلی خود را تکرار کرد و مدعی شد: به همسر
و دخترم شک داشتم، اما نمی‌دانستم چگونه این شک را از میان ببرم تا این که جمعه شب،
بیست و یکم دی ماه در یک لحظه بدون تصور عاقبت کار، با چاقوی قصابی به سراغ همسر و
دخترم رفته و شاهرگ گردن آنها را بریدم»

 

با اعتراف به ارتکاب دو قتل از سوی
مرد قصاب پرونده با ارجاع به مرجع قضایی از سوی قاضی در دست بررسی قرار گرفت



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( چهارشنبه 86/10/26 :: ساعت 6:30 صبح )

»» ذبیح شش ماهه‎ی من



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( چهارشنبه 86/10/26 :: ساعت 6:5 صبح )

»» «السّلامعلیکیاعلىاصغر(ع)»

«السّلامعلیکیاعلىاصغر(ع)»


**
هــنـوز دیــده مـادر بـه گـــاهـــواره توست **
                                     ** بـه خـیــمـه مـنـتـظــر دیـدن دوبـاره توست **

** بـخـنـده دل بـربـودی ز مـادر ای اصـغـر(ع) **
                                      ** بـیـا کـه شادی مـادر به یک اشاره توست **

** نـهــاده ســر بـه ســر زانــوان غــم مــادر **
                                     ** که پاره پاره دلش چون گـلوی پاره توست **

** غـروب
عـمـر تـو را مـن نـمـی کـنـم بـاور **
                                     ** کـه آسـمـان وجـودم پـر از سـتـاره توست **

** روان زقـتل تو جاری کنم ز دیـده سـرشک **
                                     ** نگـر کـه
دامـن دل سـیـل بی کـنـاره توست **

** چه پاسخ اهـل
حـرم
را دهـم چو میپـرسند **
                                     ** که این قتیل
بخون خفته شیرخواره توست **

** بخـنـده بر من بی
جـان
دوبـاره جان بخـشا **
                                     ** که جان
به پیکر بی جان من نظاره توست **


 

 

منبع شعر: کتاب زمزمه های حاج احمد
دلجو، ص119.

 

 

 

 

 

«شهادتحضرتعلىاصغر(علیهالسلام)»

 

قالَ الرّاوى :وَلَمّا رَاءَى الْحُسَیْنُ علیه السّلام
مَصارِعَ فِتْیانِهِ وَاءَحِبَّتِهِ، عَزَمَ عَلى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ،
وَنادى :

راوى گوید: چون امام مظلومان قتلگاه جوانان و دوستان خود
را مشاهده فرمود که همه بر روى خاک افتاده اند و جان به جان آفرین سپرده اند تصمیم
عزم فرمود که با نفس نفیس با گروه بد نهاد، جهاد نماید و نداى بى کسى در داد
که

 


((هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّهِ؟
آیا کسى هست که از حرم رسول پروردگار عالمیان ،
دفع شرّ یاغیان و ظالمان نماید؟


هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللّهَ فینا؟
آیا خداپرستى هست که در یارى ما اهل بیت از خداى متعال بترسد
و ما را تنها نگذارد؟


هَلْ مِنْ مُغیثٍ یَرْجُو اللّهَ بِإِغاثَتِنا؟
آیا فریادرسى هست که به فریادرسى ما امید لقاى
پروردگار را داشته باشد؟


هَلْ مِنْ مُعینٍ یَرْجُو ما عِنْدَ اللّهِ فى
إِعانَتِنا؟)).
آیا اعانت کننده اى هست که به واسطه یارى ما، به ما امیدوار
شود به ثوابها و اجرى که در نزد خداى تعالى موجود است؟


 

پس زنان حرم و دختران محترم رسول اکرم(صلی
الله علیه وآله وسلم)
صداها به ناله و گریه بلند نمودند. حضرت امام حسین(علیه السلام) با دل پر از
حسرت، به سوى خیمه رجعت نمود و حضرت زینب(علیهاالسّلام) را فرمود که فرزند دلبند صغیر، حضرت علی اصغر(علیه السلام) مرا بیاور تا با او وداع نمایم و چون او را آورد، امام مظلوم طفل معصوم را گرفت و همین که خواست از راه
رأفت و کمال مرحمت خم شده او را ببوسد، حرمله بن کاهل اسدى پلید- لَعَنَهُ اللّهُ -
از خدا حیا ننمود تیرى به جانب حضرت علی اصغر(علیه السلام) آن نوگل بوستان احمدى انداخت که تیر به گلوى نازک آن طفل معصوم اصابت نمود به طورى که گویا گلو را
ذبح نمایند، گوش تا گوش پاره نمود. پس حضرت امام حسین(علیه السلام) با کمال غم و حسرت، به حضرت زینب(علیهاالسّلام) فرمود:

این طفل را بگیر؛ پس حضرت
سیّدالشهداء(علیه السّلام)
هر دو دست را در زیر گلوى طفل گرفت چون پر از خون شد به سوى آسمان پاشید، آنگاه
فرمود: آنچه که بر من این مصائب را آسان مى نماید آن است که این مصیبت بزرگ در حضور
پروردگار عادل نازل مى گردد. امام باقر(علیه السّلام) فرمود:
از آن خون حضرت علی اصغر(علیه السلام) طفل معصوم که حضرت امام حسین(علیه
السلام)
به آسمان پاشید، حتى یک قطره هم روى زمین نیفتاد! راوى گوید:
تشنگى بر امام شهید به غایت شدید گردید، آنحضرت خود را
به بلندى مُشْرف بر فرات رساند تا داخل فرات گردد، در آن حال برادر آن امام
ناس حضرت ابوالفضل العباس(علیه
السلام)
، در پیش روى آنحضرت حرکت مى کرد. در این هنگام لشکر ابن سعد
تبهکار سر راه بر فرزند احمد مختار، گرفتند.

اءَللّهُمَّ إِنّى
اءَشْکُو إِلَیْکَ ما یَفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ
نَبِیِّکَ


مردى از قبیله(بنى دارم) تیرى به جانب جناب حضرت سیّدالشهداء(علیه السّلام) انداخت
که آن تیر در زیر چانه شریف آن شهید راه دین حنیف محکم
بنشست. پس تیر را بیرون کشید و هر دو دست مبارک را در زیر چانه مجروح نگاه داشت و
چون پر از خون شد، به سوى آسمان انداخت و این مناجات را
به درگاه قاضى الحاجات، مَرْهَم دل مجروح ساخت که الها! به سوى تو شکایت مى آورم از
آنچه از ظلم و ستم نسبت به فرزند دختر پیغمبرت به جا مى آورند. (?)

 

 

 

 

«منعآب»

ابن زیاد پس از این نامه، نامه دیگرى نوشت براى عمر سعد که یابن
سعد حایل شو میان حضرت امام حسین(علیه
السلام)
و اصحاب او و میان آب فرات و کار
را بر ایشان تنگ کن و مگذار که یک قطره آب بچشند چنانکه حائل شدند میان عثمان بن
عّفان تقىّ زکىّ و آب در روزى که او را محصور کردند.
پس چون این نامه به پسر سعد
رسید همان وقت عمر بن حجّاج را با پانصد سوار بر شریعه
موکّل گردانید و آن حضرت را از آب منع کردند، و این واقعه سه روز قبل از شهادت حضرت سیّدالشهداء(علیه السّلام) واقع شد. (2)

 

 

** تــشـنـه
جـان دادی کـنـار نـهـر آب **
                               ** زاد? زهــرا(س) و شـبـل بـوتـراب(ع) **

** آب، مهر مادرت بود ای
حـسیـن(ع)
**
                                       ** غرق ماتم زین مصیبت حوروعین **

 

 

 

 

 

(?) سوگنامه
کربلاء، ترجمه لهوف سیدبن طاووس؛ مسلک دوم:گزارش از حوادث عاشورا و شهادت امام
حسین(علیه السّلام) و یاران با وفایش.
(2) منتهی الآمال، ج1، ص243.

 

 

 

 

**اللهم العن
قتلةالحسین(ع)**




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( چهارشنبه 86/10/26 :: ساعت 5:55 صبح )

»» «روز هفتم محرم»

«روز هفتم محرم»

 

     ** بــا آنــکــه هــسـت آب تــو جان پـرو ای فرات **
                         **
دلــــهــــا بـــــود ز آب
تــــــو، در آذر ای فرات
**

     ** ســـیــراب از تـــو عــالـــم و انــدر کــنــار تــو ** 
                         **
جـان داده تـشـنـه خسـرو جـان
پرور ای فرات
**

     ** بی
مهـریت بس اینکه حسین(ع) تشنه بود و تو
**
                         **
بـودی بـه مـهــر دخـتـر
پـیـغـمـبـر(ص) ای فرات **

     ** از
آب، تــــو مــــضــایـــقــه کــــردی و آب داد **
                         **
تـیـر جـفـا بـه حـلـق عـلـی اصـغـر(ع) ای فرات **

     ** بـا
نــو رَسـان ســاقـی کــوثــر از ایــن عـمــل **
                         **
آتــــش فــکـــنــد? بــه دل
کــــوثـــــر ای فرات **

 


 « شهادت حضرت علی اصغر (علیه
السلام)
»

سید رضی الدین علی بن طاووس
طاب مضجعه در ملهوف گوید: « و لما رای الحسین(علیه السلام) مصارعفتیانه عزم لقاء
القوم بمهجته و نادی هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله هل من موحد یخاف الله فینا هل
من مغیث یرجوالله باغاثتنا هل من معین یرجو ما عندالله فی اعانتنا فارتفعت اصوات
النساء بالعویل »
چون
امام
حسین
(علیه السلام)
اصحاب و فتیان و
جوانان هاشمیه را کشته و به خون خویش آغشته دید خود
بنفس نفیس عازم میدان جهاد گشته و تصمیم به مبارزات آن قوم گرفت و آواز برداشت و
فرمود هیچ کس باشد که شر دشمنان از حرم رسول خدای دفع کند ، هیچ خدا پرستی باشد که
ما را به فریاد رسد و یاری دهد تا از خدای پاداش نیکو یابد،البته از آن سنگدلان کسی
جواب نداد.در این هنگام صدای حریم عصمت و طهارت به ناله و عویل بلند
شد.

« فتقدم الی باب الخیمة
و قال لزینب ناولینی ولدی الصغیر حتی اودعه فاخذه واومی ء الیه لیقبله فرماه حرملة
بن الکاهل لعنة الله بسهم فوقع فی نحره فذبحه فقال لزینب خذیه »
پس
حضرت امام حسین(علیه
السلام)
بسوی سرادق جلالت آمده به خواهرش حضرت زینب(سلام الله
علیها)
فرمود: کودک صغیر مرا بیاور تا او را وداع بازپسین
کنم. پس آن طفل را گرفت خواست ببوسد، ناگاه حرملة بن کاهل اسدی تیری بینداخت و آن
ناوک بر حلقوم طفل آمده، تمام ببرید.
حضرت
امام حسین
(علیه السلام)
به خواهرش حضرت زینب(سلام الله
علیها)
فرمود بگیر این طفل را« ثم تلقی الدم فلما
امتلاتا رمی بالدم نحو السمآء ثم قال »
آنگاه هر دو کف به زیر آن خون گرفت و چون از خون پر شد، به
جانب آسمان فشاند و گفت « و هون علی مانزل بی انه بعین الله » آسان است بر من چند که هدف
سهام این دواهی باشم، چه خداوند این جمله را نگران است.

« قال الباقر(علیه السلام) فلم یسقط من ذلک الدم قطرة الی الارض » حضرت
امام باقر
(علیه السلام) میفرماید: از آن خون قطره ای به سوی زمین باز
نیامد.

 

«ذکرحکمت بازنگشتن خون گلوی حضرت علی اصغر(علیه
السلام)
بسوی زمین»

بعضی گمان کرده اند که علت
باز نگشتن
خون حضرت علی اصغر(علیه السلام) این بوده که اگر قطره ای از آن بسوی
زمین باز می گشت، بلا نازل میشد، ولی اینچنین نیست،چرا که افضل و اشرف از
خون گلوی حضرت علی اصغر(علیه السلام) خون گلوی اطهر خود امام حسین(علیه
السلام)
بود، بر روی زمین ریختند. خداوند
به جهت امتحان مهلت داد. « انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین » و از روی خذلان
قلیلا از کفر خود متمتع شده عاجلاً بسوط غضب ملک قهار منکوب شدند.
« و کاین
من قریة املیت لها و هی ظالمة ثم اخذتها و الی المصیر »
و گرنه نزدیک بود از
وقوع این داهیه دهیا و واقعه عظما صرصر قهر الهی یکسره اثر رحمت را محو
کند.

 **نـزدیـک شـد بـهم خورد اوضاع
روزگار    گردد عیان بـه خلق جهان روز واپسین**
 **
ذرات کـــائـنــات قـــریـــن فــنــا شــدنـــد    چو شد
قرآن مهر،رخش به اسنان کین**

پس به اقتضای حکمت کامله رب
العالمین و از برکت وجود مقدس بقیة الله فی الارضین
حضرت زین العابدین (علیه
السلام)
آن روز بر آن قوم طاغی، عذاب الهی نازل نشد، بلکه
بدین جهت
خون گلوی حضرت علی
اصغر
(علیه السلام)
و خون جراحات حضرت علی اکبر(علیه
السلام)
و خون قلب حضرت امام حسین(علیه
السلام)
که حضرت به جانب آسمان افشاند، به سوی زمین بازنگشت
که ملائکه آسمان در شیشه های بهشتی تحفه و هدیه به سوی جنت بردند.چنانچه در زیارت
چهارم تحفة الزائر وارد است « السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره السلام علیک یا وتر
الموتور فی السموات و الارض اشهد ان دمک سکن فی الخلد و اقشعرت له اظلة العرش و بکی
له جمیع الخلایق و بکت له السموات السبع و الارضون السبع »
الزیارة. (?)


      ** لیتکم فی یوم
عاشوراء
جمیعا تنظرونی **
                            **
کیف استسقی لطفلی فابوا ان
یرحمونی **

 

« ممانعت ابن سعد از آب
فرات »

به روایت ناسخ التواریخ و
مخزن البکا و وسیلة النجاة و غیر اینها که در روز هفتم محرم، عمربن سعد، بعد از
ورود نامه ابن زیاد میان حضرت امام حسین
(علیه السلام) و آب
فرات
حایل گشت.

و مفید (علیه الرحمة) در ارشاد گوید: « ورد کتاب ابن زیاد فی الاثر الی عمر بن سعد ان حل بین الحسین(علیه السلام) و اصحابه و بین الماء فلا یذوقوا منه قطرة کما صنع
بالتقی الزکی عثمان بن عفان »
در عقب نامه نخستین که مذکور شد، کتاب دیگر به عمربن سعد رسید که
میان
حضرت امام حسین(علیه السلام) و آب فرات
حایل و حاجز باش تا قطره ای از آب نچشد، به کیفر کرداری که با خلیفه تقی زکی عثمان
بن عفان کردند. پس در ساعت عمربن سعد عمرو بن حجاج را با پانصد سوار بر شریعه فرات بگماشت.

« و حالوا بین
الحسین(علیه السلام) و اصحابه و بین الماء ان یستقوا منه قطرة
و ذلک قبل قتل الحسین(علیه السلام) بثلثة ایام
» 
و فرمان داد
که 
حسین(علیه
السلام)
و اصحاب حسین(علیه
السلام)
را از برداشتن آب مانع و دافع باشند و راه به شریعه
نگذارند و این سه روز قبل از شهادت آنحضرت بود.

و ابو مخنف لوط بن یحیی الازدی که از قدماء مورخین امامیه
است و جمع کثیری از علماء رجال به تشیع وی تصریح نموده،چنانچه در نامه دانشوران
ناصری گفته ولی از علامه مجلسی
(ره) بس شگفت
است که با کمال تبحر و نهایت فضل وی را در مقدمه بحار در سلک علمای عامه معدود
داشته اند گوید که ابن زیاد نوشت
« فانی حللته علی الیهود و النصاری و حرمته علیه و علی اهل بیته » من آب فرات
رابر یهود و نصاری حلال کرده ام و بر امام
حسین
(علیه السلام) و
اهل بیت او حرام نموده ام.

مؤلف گوید: ای مسلمانان ببینید که هوای ریاست و خودبینی
این خبیث را به چه اندازه مغرور کرده و این بی دین به چه حد از خدا بی خبر شده،
علاوه بر اینکه با 
امام حسین(علیه السلام) مقاتله میکند، با خدا هم معارضه
مینماید و در احکام دینیه و نوامیس شرعیه با خدا و رسول مقابله و محاربه میکند و
خود را صاحب حلال و حرام قرار میدهد و میگوید من آب
فرات
را بر یهود و نصاری و دشمنان دین حلال و بر عترت رسول و ذریه
سیدالمرسلین حرام کرده ام. اف باد بر تو ای دنیا و اف باد بر چنین طاغی بی حیا.  (?)

 


(?) کتاب وقایع الایّام در
احوال محرّم الحرام، ص???-???.
(?) کتاب وقایع الایّام در احوال محرّم الحرام، ص???-???



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( چهارشنبه 86/10/26 :: ساعت 5:54 صبح )

»» نمود غیرت در کربلا

نمود غیرت در کربلا

اباعبدالله

یکی از خصلت‌های پسندیده، «غیرت» است. در لغت، غیرت به معنای آن است که سرشت و
طبیعت انسان از مشارکت غیر در امر مورد علاقه‌اش نفرت داشته باشد. (1)

در اصطلاح، آن است که کسی نسبت به ناموس خود و همسر یا فرد مورد علاقه‌اش به حدی
اهتمام ورزد که به دیگری اجازه تعرض به حریم خویش ندهد. انسان غیور، نمی‌تواند تحمل
کند که دیگران با نگاه‌های ناپاک یا انگیزه‌های فاسد، به همسر و بستگان او نزدیک
شوند و قصد سوء داشته باشند. غیرت ورزیدن، خُلقی ارزشمند و پسندیده است. «غیرت دینی» نیز سبب می‌شود که انسان از هر نوع سوء قصد و هجوم مخالفان به
دین و ارزش‌های مقدس و معتقدات دینی بر آشوبد و عکس‌العمل نشان دهد و در دفع تعرض
بکوشد.

پیامبر اکرم صلی ‌الله علیه و آله فرموده است: غیرت از ایمان است؛ «اَلغیرَةُ
مِنَ الایمان.»(‌2)

غیرت، نشانه ارزشمندی شخصیت یک انسان محسوب می‌شود. حضرت علی علیه‌السلام فرموده
است: «ارزش انسان به قدر همت اوست، صدق او به اندازه جوانمردی اوست، شجاعتش به
اندازه پاکدامنی اوست و عفت او به قدر غیرت اوست: «... و عفته علی قدر غیرته.»
(3)

و خداوند نیز بندگان غیرتمند خویش را دوست می‌دارد: «انَّ اللهَ یُحبُّ مِن
عِبادِهِ الغَیُور.» (4)

بنی‌هاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودند و برای عترت
پیامبر حرمتی فوق‌العاده قائل بودند. جوانان بنی‌هاشم نیز پیوسته اهل‌بیت ‌امام
حسین ‌علیهم‌السلام را در طول سفر به کربلا، محافظت می‌کردند. شب‌ها نیز با حراست
این جوانان، به ویژه قمر بنی‌هاشم، زنان حرم آسوده و بی‌هراس
می‌خفتند.
حسین بن علی علیهما‌السلام در رجز حماسی خویش
در روز عاشورا از جمله بر حمایت از ذریه پیامبر و خانواده پدرش تاکید می‌فرمود:
«اَحمی عِیالاتِ اَبی، اَمضی عَلی دینِ النَّبی.» (5)

آن حضرت، روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه کرد که پس از
شهادتش، گریبان ندرند و چهره مخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان
صدایشان را به گریه بلند نکنند. در واپسین لحظات هم که مجروح بر زمین افتاده بود،
وقتی شنید که گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمه‌ها و تعرض به زنان و کودکان
دارند، بر سرشان فریاد کشید: «اِن لَم یَکُن لکم دینٌ و کُنتُم لا تَخافُونَ
المَعادَ فَکُونُوا اَحراراً فی دُنیاکُم...» (6)، ای پیروان آل ابوسفیان،
اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عربید، به
اصل و تبار خویش برگردید... من با شما می‌جنگم و شما با من می‌جنگید، به زنان که
نباید تعرض کرد، تا وقتی من زنده‌ام، طغیان گرانتان را از تعرض نسبت به حرم من باز
دارید
: «فَامنَعُوا عُتاتِکُم عَنِ التَّعرُّضِ لِحَرَمی ما دُمتُ
حَیّاً.» (7)

اباعبدالله

از غیرت امام بود که در همان حال هم از کار ناجوانمردانه سپاه دشمن برآشفت و
اعتراض کرد و تا زنده بود نتوانست تحمل کند که نامردان به حریم ناموس او نزدیک
شوند. غیرت دینی او و یارانش نیز زمینه‌ساز آن حماسه بزرگ شد. امام، کشته شدن را بر
ننگ ذلت و تسلیم، ترجیح داد و این از غیرت و حمیت او بود. یاران شهیدش هم شب عاشورا
و در فرصت‌های دیگر تا پای جان ابراز وفاداری کردند و غیرتشان اجازه نداد که امام و
اهل‌بیت ایشان را در صحرا و میان انبوه دشمن رها کنند و خود، در پی زندگی و عافیت
خویش روند. عباس، امان‌نامه دشمن را رد کرد، خودش تیغ‌ها و شمشیرهای دشمن را بر
خواری و مذلت ترجیح داد.

اما فرومایگان، برای کشتن او و به خاطر رضای خاطر والی کوفه و یزید طاغوت، همدست
شدند و پس از کشتن عاشوراییان، خانواده آنان را به اسارت بردند.

برآشفتن عبدالله عفیف ازدی در کوفه بر ضد ابن زیاد و اعتراض به اسیر گرفتن
خانواده حسین علیه‌السلام و عترت پیامبر، از غیرت او بود. اعتراض حضرت زینب به یزید
در شام، که اهل‌بیت پیامبر را در معرض دید و تماشای مردم کوچه و بازار قرار داده
(8)، ریشه در غیرت او داشت.

پیروان عاشورا، هم درس عفاف و حجاب را به عنوان «غیرت ناموسی» از کربلا
می‌آموزند، هم دفاع از مظلوم و نصرت حق و مبارزه با باطل و بدعت را به عنوان «غیرت
دینی» از حماسه آفرینان کربلا الهام می‌گیرند.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- مجمع البحرین، واژه «غیر».

2- من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 444 .

3- نهج‌البلاغه، صبحی صالح، حکمت 47 .

4- میزان الحکمة، ج 7، ص 357 .

5- بحارالانوار، ج 45، ص 49 .

6- همان، ص 51 .

7- همان، در وقعة الطف، ص 252، با عبارتی دیگری بیان شده است. «امنعوا رحلی و
اهلی من طفاتکم و جهالکم».

8- حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 378.

 

منبع:

پیام‌های عاشورا، جواد محدثی .

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 6:29 صبح )

»» السّلامعلیکیاقاسمبنالحسن(ع)»

السّلامعلیکیاقاسمبنالحسن(ع)»  


    ** ای عــمـو فـتـح
نـمایـان
کردم **
                                    ** دشمنان را همه حـیران کردم **

    ** آمـدم در بـر تـو گــویــم فــاش **
                                    ** آمـدم تـا کـه
بـگــیــرم پـاداش **

    ** تـن بـی تـاب تـو مـرا تـاب بده **
                                    ** مــزد پــیــروزی مــن آب بــده **

    ** تـو کـه جـای پــدر مـن هستی **
                                    ** تو که چون تاج سرمن هستی **

    ** بـشـتـاب و تــن مـن پـیــدا کن **
                                    ** برگ سربازی من امضاء کن **

    ** باغـبانا سـوی مـیــدان رو کن **
                                    ** گـل
پـرپـر
شـده ات را بــو کن **

    ** تا بیـنی که چه قـربـان شده ام **
                                    ** پـایــمال ســّم اسـبـان شـده ام **

    ** بعد اکبـر(ع)
دگر از جان سیرم **
                                   ** من از این عمر، عمو دلگیرم **

    ** می روم نـزد پــدر با دل خـون **
                                    ** تا کنم شِکـوه ازاین امت دون **

    ** تـشنـه ام تـشنه این آب روان **
                                    ** طـایر تـشنـه رود سـوی جنان **

 



منبع شعر:  کتاب زمزمه های حاج
احمد دلجو، ص107



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 6:28 صبح )

»» «روز ششم محرم»

«روز ششم محرم»



                    ** گــشـتـه خــون آب وضــویــم **
                                         **
با لــب
عــطــشـــان بــگــویم **
                   
**
قــاســمــم مـسـت جـام ولایـم **
                                         **

لالــه گــــلــشــن مـــجــتـبـایم **

                    ** ای
عـمـوجـان
کـُـن نـگـاهـی **
                                         **
بـــر
یــتـــیـــمِ بـــی پــنــاهــی **
                    **
آرزوئـی بـه جــز ایـن نــدارم **
                                         **

تـا در آغـوش تو جان سپارم **

                    ** مــــن اگــــر، بـــابـــا
نـــدارم **
                                         **
ســــر بـــه
دامـــانــت گــذارم **
                    **
خـون شـده خـلعت شادی من **
                                         **
اشــک تـو
نـُقــل دامـادی من **

                    ** بــســتــه بــر مــن راه
چــاره **
                                         **
پــیــکــرم شــد
پـــاره پــــاره **
                    **

در یَـم خـون مرا جستجو کن
**
                                         **
با سرشکت مرا شستشو کن **

 

«شهادت حضرت
قاسم بن الحسن(علیهماالسلام) »

در بحار گوید « قال حمید کنت فی عسکر ابن سعد فکنت انظر الی هذا الغلام
علیه ازار و قمیص و نعلان قدانقطع شسع احدهما ما انسی انه کان الیسری »
حمید
بن مسلم میگوید در سپاه ابن سعد بودم دیدم که این نوجوان می آید پیراهنی و ازاری در
برداشت و نعلین عربی در پای کرده.هیچ فراموش نکنم بند نعلی که در پای چپ داشت
گسیخته بود.عمربن سعد ازدی گفت « والله لاشدن علیه » بخدای به
او حمله کنم و خونش را بریزم.گفتم سبحان الله این چیست که میگوئی « والله لو ضربنی مابسطت
الیه یدی »
سوگند به خدا اگر این جوان شمشیر بر من زند دست بسوی او نمی
گشایم.وانگهی اینان که بگرد او آمده اند کفایت امر او را خواهد کرد.گفت سوگند به
خدا که از این اندیشه بازنگردم و اسب برانگیخت و بازنگشت تا بضرب تیغ،فرق مبارکش را
بشکافت.حضرت قاسم
(علیه السلام) را طاقت نماند و از اسب با روی بر زمین
افتاد.و در منتخب گوید « فضربه شیبة بن سعد الشامی بالرمح علی ظهره فاخرجه من صدره » شیبة
بن سعد شامی نیزه بر پشت شاهزاده چنان زد که از سینه مبارکش بیرون
آمد.
حضرت قاسم(علیه
السلام)
 در خون خود افتاده و فریاد زد که « یا عماه ادرکنی
».

و در دمعة
گوید
« و فی الروایات انه کان علیه خمسة و ثلثون سهماً و فی
روایة اخری ثم ان سعیدبن عمر و شق بطنه» و در بحار
گوید
« قال فجاء الحسین(علیه السلام) کالصقر المنقض
فتخلل الصوقوف و شد شدة اللیث الحرب ».

حمید بن مسلم میگوید حضرت امام حسین(علیه
السلام)
 را دیدم ، همچون باز شکاری که از فراز آهنگ نشیب کند
اسب برجهاند و تاختن کرد و چون شیر خشمناک حمله کرد و صفوف لشکر از هم بدرید و عمر
را شمشیری فرود آورد ملعون دست سپر کد و تیغ دست او را از مرفق جدا ساخت.بانگ
اسثغاثه برآورد.سواران کوفه از هر طرف حمله ور شدند تا عمر را از دست حضرت امام حسین
(علیه
السلام)
 برهانند. « فاستقبلته بصدورها و جرحته بحوافرها و وطئته حتی مات
الغلام »
جنگ مغلوبه شد و بدن حضرت
قاسم
(علیه السلام) در
زیر سم ستوران خورد گشت. « فانجلت الغبرة فاذا بالحسین(علیه السلام) قائم علی
رأس الغلام و هو یفحص برجله »
چون گرد و غبار معرکه بنشست حضرت امام حسین
(علیه
السلام)
 را دیدم که بالای سر حضرت قاسم(علیه
السلام) 
 ایستاده و او پای بر زمین می
ساید.
 

« فقال الحسین(علیه السلام) یعز والله علی عملک ان
تدعوه فلایجیبک او بجیبک فلا یعینک او یعینک فلا یغنی عنک بعدالقوم قتلوک »
حضرت فرمود سوگند به خدا بر عموی تو بسی دشوار است که او را بنصرت
دعوت کنی و نتواند اجابت کند و اگر اجابت کند اعانت نتواند و اگر اعانت نماید سودی
نرساند. از رحمت خدا دور باشند آن گروهی که تو را کشتند. و در ارشاد گوید
حضرت امام حسین(علیه
السلام)
  فرمود « صوت والله کثر واثره و قل ناصره » این صدا و ناله
ایست بخدای که خونخواران، بسیار و خونخواهان ، سخت اندک باشند.و در بحار « ثم احتمله علی صدره
فکانی انظر الی رجلی الغلام یخطان فی الارض و قد وضع صدره علی صدره
».
آنگاه حضرت امام حسین(علیه
السلام) ، حضرت قاسم(علیه
السلام) 
 را از خاک برگرفت و سینه او را به سینه مبارک خود
چسباند.چنانکه پاهای او به زمین کشیده میشد و می آورد تا در میان شهدای اهل
بیت
(علیهم السلام) جای داد آنگاه عرض کرد. « اللهم احصهم
عددا و اقتلهم بددا و لاتغادر منهم احدا و لاتغفرلهم ابدا صبرا یا بنی عمومتی صبرا
یا اهل بیتی لارایتم هوانا بعد هذا الیوم ابدا»
ای خدای من یک تن از اینان
باقی مگذار و همگان را هلاک کن و هرگز آنان را میامرز.ای عمو زادگان و اهلبیت من
شکیبائی پیشه نمائید که پس از  امروزتان خواری نباشد. (?)

 

 

« تحریص
ابن زیاد بر قتال آنحضرت»
 

در بحار
گوید
« فما زال یرسل الیه بالعساکر حتی تکامل
عنده ثلثون الفا ما بین فارس و راجل »
که عبید
الله لشکری فرستاد تا سی هزار سواره و پیاده نزد عمربن سعد فراهم شد.آنگاه به وی
نوشت « انی لم
اجعل لک علة فی کثرة الخیل و الرجال فانظر لااصبح و لا امسی الا و خبرک عندی عذوة و
عشیة»
 که تو را در کثرت سواره و پیاده بهانه ای نگذاشتم.باید که در این کار
بجد تمام اقدام نمائی و هر بامداد و شبانگاه خبر آنجا را نزد من فرستی. « وکان ابن زیاد یستحث
عمربن سعد لستة ایام مضین من المحرم »
و در ششم محرم بود که عبیدالله، عمربن
سعد را بر قتال حضرت امام حسین
(علیه السلام) تحریص می
نمود.

و در
قمقام گوید که ابن زیاد خود از کوفه بیرون رفته و در نخلیه فرود آمد و از روضة
الصفا نقل کرده که مردم کوفه حرب
حضرت
اباعبدالله الحسین
(علیه السلام)
 را
مکروه می داشتند و هر کس را به جنگ حضرت
سیدالشهداء
(علیه
السلام)
روانه می نمودند بازمیگشت.سعد بن عبدالرحمن را گفت تا تفحص
کند و از متخلفان هر کس را دید نزد او برد.سعد یک نفر شامی را که به مهمی از
لشکرگاه به کوفه آمده بود گرفته و نزد عبیدالله برد.گفت تا او را گردن زدند. دیگر
کسی را جرأت تخلف نماند. 

 

 « استمداد حبیب بن مظاهر از قبیله بنی اسد
»

به روایت بحارالانوار و قمقام زخار و مظاهر الانوار و مصائب
الابرار و غیر اینها در همین روز حبیب بن مظاهر از
حضرت امام حسین(علیه
السلام)
استیذان نمود و رفت از قبیله بنی اسد استمداد نمود و
تفصیل در بحار بدین نهج است.
« و اقبل حبیب بن مظاهر الی الحسین(علیه
السلام)
فقال یا بن رسول الله هیهنا حی من بنی اسد بالقرب منا تاذن لی فی
المصیر الیهم فادعوهم الی نصرتک فعسی اللع ان یدفع بهم عنک »
که چون کار بر
حضرت امام حسین(علیه
السلام)
سخت گردید،حبیب بن مظاهر اسدی بخدمت آنحضرت آمده گفت
یابن رسول الله طائفه از بنی اسد بدین نزدیکی فرود آمده اند اگر اجازت باشد تا رفته
و آنها را به نصرت حضرت تو دعوت کنم.باشد که خداوند شر دشمنان، از تو کفایت
کند.
حضرت امام حسین(علیه السلام) رخصت فرموده حبیب از بیم مخالفان نیمه
شب متنکرا نزد اسدیان رفت.او را شناختند و حاجتش را پرسیدند.گفت « انی قد اتیتکم بخیر
مااتی به وافد الی قوم اتیتکم ادعوکم الی نصر ابن بنت نبیکم فانه فی عصابة من
المؤمنین الرجل منهم خیر من الف رجل »
آمده ام شما را بدان نیکبختی دلالت
کنم که تاکنون هیچکس این چنین نیکوئی قبیله خویش را نخواسته.اینک دختر زاد? خاتم
النبیبن با معدودی از مؤمنین به این زمین فرود آمده اند که یک تن از ایشان از هزار
کس بهتر باشد و تا جان در بدن دارند از یاری او دست ندارند و به دشمنانش نسپارند.
اینک عمربن سعد با لشکر بسیار ،او را از هر طرف فراگرفته اند و من اکنون شرایط
نصیحت را بجا آورده و شما را به یاری آن امام مظلوم می خوانم. « فاطیعونی الیوم فی
نصرته تنالوا بها شرف الدنیا و الآخرة »
 یک امروز پند من بپذیرید و از این
پس،شرف دنیا وسعادت آخرت شما را ست.

« فانی اقسم بالله لایقتل احد منکم فی سبیل الله مع ابن بنت رسول الله صابرا
محتسبا الا کان رفیقا لمحمد(صلی الله علیه و آله وسلم) فی
علیین »
به خدا آنکس که در رکاب دخترزاد? رسول الله
(صلی الله علیه و آله وسلم) شهید شود در اعلی علیین بهشت با
خاتم الانبیاء
(صلی الله علیه و آله
وسلم)
 رفیق باشد.چون این سخن بگفت فی الحال عبدالله بن بشرالاسدی از
جای برخاسته و گفت نخستین کسی که این دعوت را قبول بکند منم و این رجز را
خواند:

       ** قـد عـلم الـقوم اذا
تواکلوا             واحجم الفرسان اذ تثاقلوا
**
      **
انی شـجـاع بـطـل مـقـاتـل              کـانـنـی لیث عـرین
بـاسل **

پس دیگر مردمان متابعت کردند تا نود مرد مهیا و روانه
شدند.بوالفضولی ابن سعد را آگاه کرد. عمر ازرق نامی را با چهارصد سوار بفرستاد تا
سر راه آنها را گرفتند و نیمه شب بر کنار فرات تلاقی فریقین دست داده کار به مناوشت
کشید و حرب شدیدی پیوست.حبیب به ازرق گفت تو باری از ما دست بازدار و این شقاوت به
دیگری بگذار مخذول قبول نکرد و در محاربت و ممانعت سخت ایستاد.اسدیان که در خویشتن
تاب مقاومت ندیدند عزیمت کردند و همان شب از بیم عمربن سعد باحی بنی اسد از آن زمین
رحیل کردند.حبیب بن مظاهر بخدمت حضرت امام
حسین
(علیه السلام) آمده
و واقعه را عرض کرد و حضرت فرمود « لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم ». (?)

 

(?) کتاب وقایع الایّام در
احوال محرّم الحرام، ص???.
(?) کتاب وقایع الایّام در احوال محرّم
الحرام، ص???-???.
 
  
        



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 6:27 صبح )

»» «روز پنجم محرم»

«روز
پنجم محرم»

 

                 ** ســتــاره بــهــر
دیــدار مــه آمــد **
                                      **
در آغـوش
عـمـو،عـبـدلله(ع)
آمــد **

                 ** اگـر طـفـلم ولـی دل بـر تـو بستم **
                                      **
چـه
غـم بـاشـد اگـر افـتـاده دسـتم **

                 ** مـرا با اصغر(ع) خود همسفر کن **
                                      **
به تیر و نیزه ها من
را سپر کن **

 


«آمدن
عبدالله بن الحسن(علیهما السلام)به نزد حضرت وشهادت آن
شاهزاده»


در بحار گوید
« فخرج عبدالله بن الحسن بن علی (علیهم
السلام)
و هو غلام لم یراق من عند النساء یشتدحتی وقف الی جنب عمه
الحسین(علیه السلام) »
پس عبدالله بن حسن(علیهما السلام) که هنوز کودکی بود، از خیام حرم بیرون آمد و
تا نزدیک عمّ بزرگوار خود رسید.حضرت زینب
(سلام الله
علیها)
هر چند خواست که او را منع کند، قبول نکرد و گفت « لا والله لا افارق عمّی » سوگند به خدای که از عموی خویش مفارقت نخواهم جست و قوت کرد و خود
را از چنگ حضرت زینب
(سلام الله علیها) رها
ساخت و خود را به
حضرت امام
حسین
(علیه السلام)
رسانید. در این وقت
ابجربن کعب و در روایت دیگر حرملة بن کاهل شمشیری حواله آنحضرت کرد.
عبدالله(علیه
السلام)
گفت « ویلک یابن الخبیثة اتقتل عمی » وای برتو ای ولدالزنا، عموی مرا میکشی. و آن طفل دست
خود را وقایه عموی خویش ساخت و شمشیر دست او را قطع کرد.چنانکه با پوست زیرین
بیاویخت.پس فریاد برداشت، یا عماه (یا اماه) حضرت امام
حسین
(علیه السلام) او
را بگرفت و بر سینه خود بچسبانید و فرمود « یا بن اخی اصبر علی مانزل بک و احتسب فی ذلک الخیر فان الله یلحقک بآبائک
الصالحین » ای فرزند برادر، شکیبایی کن بر
آنچه بر تو فرود آمد و آن را از در خیر و خوبی به شمار گیر، هم اکنون خداوند تو را
با پدران بزرگوارت ملحق
میدارد.

و در منتخب گوید « فبینما هو یخاطبه اذرماه اللعین حرملة بسهم فذبحه و هو فی هجر عمه
فصاحت زینب وا ابن اخاه لیت الموت اعدمنی الحیوة لیت السماء اطبقت علی الارض و لیت
الجبال تدکدکت علی السهل » 
آن حضرت او را دلداری میداد که ناگاه حرملة بن کاهل تیری بر گلوی آن
طفل زد که در کنار عموی بزرگوارش ذبح نمود.حضرت زینب
(سلام
الله علیها)
  که این را دید شروع به شیون کرد و می گفت کاش مرده
بودم و این روز را نمی دیدم و کاش آسمان بر زمین می افتاد و کاش کوهها پاره پاره می
شد.و در ارشاد گوید « ثم رفع الحسین(علیه السلام) یده فقال اللهم فان متعتهم الی حین ففرقهم فرقا
وجعلهم طرائق قددا و لاترض الولاة عنهم ابدا فانهم دعونا لینصرونا ثم عدوا علینا
فقتلونا » و ترجمه این کلمات در سابق
مذکور شده است.
 (?)
 

 

      
 «
تمارض شبث بن ربعی »
     


در وسیلة النجاة گوید که روز یکشنبه پنجم
محرم، ابن زیاد علیه اللعنه، کسی بطلب شبث بن ربعی فرستاد الخ و در بحار گوید که
عبیدالله کسی بطلب شبث بن ربعی فرستاد که حاضر دارالإماره شود و آن تمارض کرده
نرفت، باشد که ابن زیاد معاف دارد و عبیدالله کراهت او را بدانست و بر وی پیغام
فرستاد، زنهار از آنان مباش که خداوند فرموده.
« اذالقوا الذین آمنوا
قالو آمنا و اذاخلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزؤن »
 اگر بر منهج اطاعت مستقیم باشی، باید نزد ما آیی.شبث شبانگاه نزد
عبیدالله آمد تا رنگ گونه او را نیک نتواند تمیز داد، ابن زیاد او را مرحبا گفته،
نزد خود بنشاند و گفت:تا به کربلاء روی شبث قبول نمود.مؤلف گوید آیه شریفه که این
منافق خبیث خوانده در شأن منافقین نازل شده و خداوند در جواب ایشان می فرماید « الله یستهزیء بهم و
یمدهم فی طغیانهم یعمهون »
خدای جزای استهزاء و سخریه ایشان را میدهد و
ایشان را در طغیان خود فرو میگذارد.یعنی نظر لطف و توفیق را از ایشان بر
میدارد.  

شیخ ابوالفتوح رازی (قدس
سره)
در روض الجنان از عبدالله بن عباس نقل کرده که روز قیامت چون
مؤمنان در بهشت بر سریرها بنشینند و کافران در دوزخ به جای خود برسند، حقتعالی
فرماید، تا دری از بهشت در دوزخ گشایند. در آنجا که منافقان باشند، ایشان بنگرند در
گشاده ببینند، تاختن کنند و بر روی در آیند و برمی خیزند و مزاحمت می کنند و به سر
یکدیگر در می آفتند تا به رنجی عظیم بدان در رسند و بهشتیان از سریرها مینگرند. چون
آنجا رسند « یغلق دونهم » آن در بر روی ایشان در بندند و ایشان نومید برگردند و مؤمنان
از آن بخندند.این ست معنی قول خدای تعالی. « ان الذین اجرموا کانوا من الذین آمنوا یضحکون و اذا مروا بهم یتغامزون-الی
قوله - فالیوم الذین آمنوا من الکفار یضحکون علی الارائک ینظرون هل ثوب الکفار ما
کانوا یفعلون » 

خدا لعنت کند این شبث ربعی را که به خدمت حضرت امام حسین(علیه
السلام)
نوشته بود صحراها سبز شده و میوه های ما رسیده و منتظر قدوم
تو هستیم.اما در صحرای کربلاء ، سرکرد? پیادگان بود که با آنحضرت جنگ میکردند و او را
تیرباران و سنگ باران نموده و از آب فرات مانع می آمدند. (?)

 

 
(?) کتاب
وقایع الایّام در احوال محرّم الحرام، ص???.
 
(?) کتاب وقایع الایّام در احوال محرّم
الحرام، ص???



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( دوشنبه 86/10/24 :: ساعت 5:34 صبح )

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سال جدید
سال نو مبارک
روز پزشک گرامیباد
رمضان...
میلاد نور مبارک.......
اس ام اس ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز
27رجب عید مبعث پیامبر اکرم (ص)بر تمامی مسلمانان مبارک
اشیایی پرکاربرد که کثیفتر از کاسه توالت هستند!
7 نکته درباره آلرژی
4 قانون در مصرف دارو
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 6
>> بازدید دیروز: 210
>> مجموع بازدیدها: 3335794
» درباره من «

سروش دل
مدیر وبلاگ : دکتر سارا[1786]
نویسندگان وبلاگ :
dr shohre  khanom
dr shohre khanom[154]
mastane_j[492]
iman_karami
iman_karami[197]
ehsan[50]
بی نام ونشون ...[263]
mohsen_f[201]
دکتر بیگدلی[404]
دکتر سلیمی راد
دکتر سلیمی راد[350]

پزشک هستم که آرزو دارم بتوانم از تخصصم در جهت کمک به همنوعم به نحو احسن استفاده کنم و بیاری خدا دردی از دردهای بیماران دردکشیده را از تن رنج کشیده اشان کم کنم ....

» پیوندهای روزانه «

دستورات دارویی [73]
استار دانلود [88]
سراب بهاییت [48]
همنشین [24]
سایت امام علی (ع) [64]
سایت امام علی (ع) [29]
تالارهای گفتمان کشف الیقین [31]
وب سایت ختم قرآن مجید [24]
سایت پاسخ به سوالات و شبهات(ایت الله انصاریان) [56]
سایت امام رضا(ع) [94]
پزشکان بدون مرز [78]
احادیث وروایات [174]
لبیک [30]
وب سایت شهید اوینی [83]
وب سایت تبیان [124]
[آرشیو(18)]

» آرشیو مطالب «
نوشته های روزانه
اخبار
ایام شهادت مولای دوجهان
مناجات
ضرب المثل
حدیث
حکایت
اس ام اس
مطالب علمی_پزشکی
امام عصر جانم بفدایت
نوشته های مذهبی
دلنوشته ها
متفرقه
اشعار
دانستنیها
نکته ها
بسیج
طنز وشوخی
هنر
تابستان 1387
زمستان 1386
مهر 1387
پاییز 1386
دی 1387
بهمن 1387
زمستان 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
شهریور 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 89
مرداد 1389
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
دی 90
آذر 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
مرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
تیر 92
خرداد 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
upturn یعنی تغییر مطلوب
من وآینده من
عاشقان
عشق و شکوفه های زندگی
ترنم یاس
اگه باحالی بیاتو
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
در انتظار آفتاب
خورشید تابنده عشق
بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا
آیینه های ناگهان
لحظه های آبی
***جزین***
لــبــخــنــد قـــلـــم
همنشین
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
دختر بهار
موضوعات اقتصادی
آخرالزمان و منتظران ظهور
لیلای بی مجنون
سید علی خامنه ای
عشق سرخ من
قل هوالله احد
نگاهی به اسم او
نگاهی به اسم او
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
نظرمن
افســـــــــــونگــــر
یکتاز
جاده های مه آلود
hamidsportcars
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
منتظرظهور
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
بندیر
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Darab University

سجاده ای پر از یاس
سرباز ولایت
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
فتوبلاگ حسین کارگر
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
کلبه درویشی
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خندون
هم نفس
صندلی داغ پارسی بلاگ
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
پر پرواز
آخرین روز دنیا
ورود ممنوع
.:: مرکز بهترین ها ::.
KING OF BLACK
در دوران بـــرزخی ...
►▌ استان قدس ▌ ◄
حنا، دختری با مقنعه
پرپر
نگارستان خیال
جبهه وبلاگی غدیر
مهر بر لب زده
SELENA MARIE GOMEZ
نغمه ی عاشقی
MNK Blog
هفت خط
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
.:: رایحه ::.
PARANDEYE 3 PA
فانوسهای خاموش
کانون فرهنگی شهدا
پژواک
نزار تنها بمانم
شهرستان بجنورد
یک کلمه حرف حساب
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
بی سر و سامان
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
هیات محبان بقیه الله عجل الله تعالی (شهرک آب ساری)
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
آقاشیر
بازی موبایل،بازی جاوا،بازی سیمبین،دانلود بازی موبایل های جدید
اتشنشانی بنادر کشور
web4life
صراط مستقیم
برترین عاشقانه ها و عکس ها
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
روانشناسی آیناز
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
خلوت من
نمایندگی دوربین های مداربسته
محب علی
۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩
کلبه عشق
نیمکت آخر
بانک اطلاعات ترفند های موبایل وکامپیوتر
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
شادیهای کوچک یک خانم خانه دار
تکنولوژی کامپیوتر
یادداشتها و برداشتها
اطلاعات عمومی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جاده خاطره ها
هستی تنهاااااا.....
سارا احمدی
معیار
امام زمان
ایساکو -فروشگاه برتر-مسیبیان
سکوتی پرازصدا
xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
مــــــ هـــــ ر بـــا ن
تراوشات یک ذهن زیبا
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
بادصبا
زنبور درمانی در جهان
جاده مه گرفته
فرق بین عشق و دوست داشتن
ایران اسلامی

تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
وب سایت روستای چشام (Chesham.ir)
جـــــــــــــــــــــــــذاب
.:: رمز موفقیت ::.
نرگس 1
اس ام اس جوک SMS jok
عکس سرا + جام جهانی 2010
O2H-SMS
منتظر مفرد مذکر غایب
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
محقق دانشگاه
فقط عاشق ها وارید شوند.................منامن
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
دوستدار علمدار
❤ღنیلوفرهای آبیღ❤
به امید او
هگمتانه
محمدمبین احسانی نیا
انسان جاری
زمزمه های تنهایی من...
برای اولین بار ...
حلقه منتظران
نمکستان
واقعه
اصل 110، اصل ولایت فقیه (ولایت نیوز)
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
خون شهدا
دلداده
ایهاالناس بدانید گدای حسنم
رازهای موفقیت زندگی
«نجوای شبانه»
عشق آباد شهرمن
تازه ترین ها
بچه های خدایی
تولید ورمی کمپوست//شرکت نوآوران جوان آوان پارس دزفول
شبستان
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
تفریحی
welcome to my profile
یامهدی
دل نوشته
har an che az del barayad
آدمکها
خدا، یه کاری کن ...
اسطوره عشق مادر
دانلود هر چی بخوایی...
نور
S&N 0511
**عاشقانه ها**
اتاق آبی
پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب
الهگان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
یادداشت های من
توشه آخرت
✘ Heart Blaugrana
در غزل فلسفه ی چشم تو در زیر سوالم
ترخون
عشق پنهان
Manna
دریایی از غم
Deltangi
ساحل نشین اشک
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
گل یا پوچ؟2
کبوتر نامه بر
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
یه دختره تنها
غدیریه
ورزشهای رزمی
رونوشت /سرنوشت.زارچ/سرچشمه فضیلت ها/یادداشت های احمد ترابی زارچی
خنده بازار
گل همیشه نازم
گل خشک
گلهای یاس
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
بچه های باخرز
نت سرای الماس
ستاره طلایی
السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
مردود
عمو همه چی دان
جایی برای خنده وشادی و تفریح
دهکده کوچک ما

جام جهان نما
خاطرات من و دکترم
نه/ دی/ هشتاد و هشت
behtarinamkhoda
فقط خدا
COMPUTER&NETWORK
سیرت پیشگان
دختر و پسرای ایرونی
.: هواداران دو آتیشه ی استقلال :.
شاه تور
متین
هر چی تو فکرته
Note Heart
ستاره سهیل
غزلیات محسن نصیری(هامون)
ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ
خط سوم
کلبه حقیرانه من
پاتوق دخترها
wanted
بهونه های بارونی
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
همه چیز از همه جا
یه کم فکر کنیم...!
اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
آتیه سازان اهواز
نور غدیر
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
این نیز بگذرد
دانلود کتاب
جواد قدرتی javadghodrati
شادِ شاد
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
ژئوماتیک
رویابین
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
نجوای عاشقانه
وفا
کیمیا
اخراجیها
کشکول
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
شعر و شکر ...
عشق پاک
نوری چایی_بیجار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
دوستانه
xXx عکسدونی xXx
دل نوشته های مائده
روزهای عاشقی یک سیب
نمی دونم بخدا موندم
نیلوفر مرداب
حباب زندگی

» صفحات اختصاصی «
گاهی به نگاهت نگاه کن !
هیچ میدونی یکی هست که مراقبمونه ؟؟
خوشبختی یک سفر است
اس ام اس تبریک عید فطر
بهترین مفهوم زندگی = زیستن
تاثیر بچه دار شدن بر مردان
چطور چربی بیشتری بسوزانید ؟
فنون آرایش صحیح بابی بروان
۱۴ میان وعده ای که چاق کننده نیست
چگونه پوستمان را جوان نگه داریم ؟
راز شخصیت شما در چهره تان نهفته است :
روش برخورد با کسانی که خود را عقل کل می دانند !
خیر بیبینی این شب چله مادر !
بیست و یک جمله انرژی زا از آنتونی رابینز
با آگاهی زندگی کنید
خیر بیبینی این شب چله مادر !
روز مادر مبارک
دعای هر روز ماه مضان
22 بهمن مظهر ایستادگی وحضور همیشگی ملت ایران است

» لوگوی لینک دوستان «







» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» طراح قالب «

Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.