شیمی دان چند ساعتی منتظر میشه و بعد توی دفترچه گزارشش مینویسه: " 1- آب دریا فیزیکدان ها و زیست شناس ها را در خود حل می کند. ..."
دو مرد نسبت به هم، دایی وخواهر زاده اند. یعنی اولی دایی دومی و خواهر زاده اوست، دومی نیز دائی اولی و خواهرزاده وی می باشد. چطور چنین چیزی ممکن است؟
عوامل زیان آور محیطهای کاری که سلامت افراد را به خطر میاندازند بسیار متعددند، اما در تحقیق ها و پژوهش های علمی انجام شده بیشتر، عوامل فیزیکی مانند سر و صدا و نور، عوامل شیمیایی، عوامل بیولوژیک و عوامل ارگونومی مورد بررسی قرار گرفته اند و عوامل روانی و تنش های شغلی که به خصوص در محیطهای اداری گسترش زیادی دارند، تاکنون مورد بررسی دقیق قرار نگرفته اند.
تنش های شغلی ادامه مطلب... از آنجایی که ویروس هرپس قادر است به صورت نهفته در بدن باقی بماند، بیمار، حملات مکرر از بروز ضایعات را تجربه می کند که می تواند بسیار دردناک، مزاحم و مختلکننده فعالیت های اجتماعی، شغلی و شخصی فرد باشد. انواع تبخال ویروس تبخال دو نوع است: 1- یکی مربوط به لب، دهان، چشم ها و دستگاه عصبی است و مناطق بالاتر از کمر را درگیر می کند و به نام ویروس تبخال تیپ یک است. انواع تبخال های دهانی بی خطر هستند و پس از مدتی به خودی خود از بین می روند. 2- نوع دیگر ویروس که به تیپ دو مشهور است در نواحی پایینتر از کمر از جمله نواحی تناسلی را مبتلا می سازد. بعضی از انواع تبخال ها که در دستگاه تناسلی و مقعدی مشاهده می شود، بسیار دردناک و پر خطر هستند. گاهی اوقات این تبخال ها به شکل زگیل در محل های یاد شده ظاهر می شوند که بسیار ناخوشایند است و منجر به بروز سرطان می شود. پس از بررسی های اخیر پزشکان مشخص شد که سرطان واژن و گردن رحم خانم ها، حاصل بروز این نوع زگیل و تبخال ها است. تبخال چگونه منتقل می شود؟ دوره کمون تبخال بین 2 تا 12 روز است و در 85 درصد افراد، علامت خاصی دیده نمی شود. ویروس تبخال معمولاً از راه تماس نزدیک با فرد بیمار انتقال می یابد که می تواند از طریق بزاق دهان، بوسیدن، کشتی گرفتن و مقاربت جنسی باشد. حدود 4 درصد مردم این ویروس را همیشه در بزاق دهان خود دارند و در جوامعی که وضعیت بهداشتی و اقتصادی ضعیف تر است، این بیماری بیشتر رخ می دهد. درمان تبخال ویروس ها همانند باکتری ها درمان ندارند و نمی توان با تجویز آنتی بیوتیک آنها را از بین برد. افراد با مشاهده این نوع زگیل یا تبخال در دستگاه تناسلی خود، باید به سرعت به پزشک مراجعه کنند و آن را جدی بگیرند. درمان تخصصی تبخال در کشور درمان اختصاصی تبخال، در کلینیک هرپس مرکز فوق تخصصی ابن سینا، پاسخ به نیاز بسیاری از مبتلایان به این بیماری در سراسر کشور است که در جستجوی مرکزی برای کنترل و درمان این بیماری هستند. در کلینیک هرپس مرکز فوق تخصصی ابن سینا واقع در خیابان شریعتی ابتدای خیابان یخچال، بیماران ضمن آشنایی با جدیدترین روش های پیشگیری و کنترل بیماری های تبخال، آبله مرغان، زونا،CMV و مونونوکلئوز عفونی، با آخرین روش های علمی و تشخیصی، تحت بررسی و درمان قرار می گیرند. این مرکز امیدوار است که بتواند گامی موثر در راه شناخت هر چه بهتر، کنترل سریع تر و پیشگیری از انتقال این بیماری برداشته و با ارائه خدمات فوق، به نگرانی ها و مشکلات بسیاری از افراد مبتلا به هرپس (تبخال) که سال هاست با این بیماری دست به گریبانند خاتمه دهد. علاقمندان می توانند جهت دریافت اطلاعات بیشتر با شماره 23519 داخلی 310 (روابط عمومی) تماس بگیرند. زیبا ببینیم دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره . روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید : میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟ بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند . اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند : روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟ در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس حلول ماه ربیع الاول مبارک از پیامبر اسلام(ص) نقل است : هر کس اتمام ماه صفر را به من مژده دهد مژده بهشت به او خواهم داد. آغاز ماه شادی اهل بیت، اول ربیع الاول: اعمال روز اول ماه 2- خواندن زیارت پیامبر (ص) و علی (ع) در این روز. 3- غسل کردن و پوشیدن لباس نو در این روز عزیز و گرامی بر محمد و آل محمد(ص) صلوات بسیار بفرستیم اعمال روز هشتم ماه اعمال روز نهم ماه اعمال روز دوازدهم ماه اعمال روز هفدهم ماه گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر بیگدلی ( شنبه 90/11/8 :: ساعت 9:43 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر بیگدلی ( شنبه 90/11/8 :: ساعت 9:34 صبح )
یک دفعه کلاس از خنده ترکید ...
اما بر عکس من ، تو بسیار زیبا و جذاب هستی .
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند .
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و ... . به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود . آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد . مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت . آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود .
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم .
5 سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش میدانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت :
برای دیدن جذابیت یک چیز ، باید قبل از آن جذاب بود !
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند
همسرم جواب داد :
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم .
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید . شاد بودن، تنها انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت
آیا می دانید این داستان از کیست ؟
ارنستو چه گوارا
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( پنج شنبه 90/11/6 :: ساعت 1:44 عصر )
شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها
را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می
گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى
کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان
دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه
لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی
رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار
ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت
به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس
نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.
معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و
با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد.
"رضایت کامل".
معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى
است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش
که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.
معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران
تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس
و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به
زودى با مشکل روبرو خواهد شد.
معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها
کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در
کلاس خوابش می برد.
خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که
دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز
معلّم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه
در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که
داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون
هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که
چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل
آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده
بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را
همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد
از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از
مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى
مادرم را می دادید.
خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى
طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس
خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش "زندگی" و "عشق به همنوع" به
بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.
پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر
تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین
بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را
به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.
یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود
شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.
شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که
دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما
همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.
چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى
نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده
و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید
کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.
چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده
بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را
کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش
خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده
بود: دکتر تئودور استودارد.
ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه
گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح
داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود
اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن
مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت
و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها
به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود
خرید و روز عروسى به خودش زد.
تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در
آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از
شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از
شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می
توانم تغییر کنم از شما متشکرم.
خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می
کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن
روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.
بد نیست بدانید که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا یک استاد
برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى این دانشگاه نیز به نام او
نامگذارى شده است !
همین امروز گرمابخش قلب یک نفر شوید... وجود فرشته ها را باور داشته باشید
و مطمئن باشید که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( پنج شنبه 90/11/6 :: ساعت 1:25 عصر )
1- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمؤمنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیعالاول.
1- در این روز خواندن زیارت امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (ع) مستحب است.
این روز، روز عید و جشن و شادی بزرگ برای مؤمنان به مناسبت به امامت و خلافت رسیدن صاحب الزمان (ع) است. لذا اعمال زیر در این روز پسندیده است.
1- اطعام به دوستان و ایجاد فرح و شادی در بین آنان.
2- پوشیدن لباس نو.
3- شکر و عبادت خداوند متعال.
4- گشاده دستی و فراوانی برای خانواده.
اعمال مستحب در این روز به شکرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:
1- روزه گرفتن.
2- دو رکعت نماز مستحبی که در رکعت اول بعد از حمد، سه بار سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده میشود.
اعمال مستحبی در میلاد رسول خدا(ص) و امام صادق (ع) چنین است:
1- غسل کردن.
2- زیارت پیامبر و امیرمؤمنان از دور یا نزدیک
3- روزهداری. طبق روایت، روزهداری در این روز برابر با روزه یک سال است.
4- دو رکعت نماز هنگام بالا آمدن آفتاب.
در هر رکعت پس از حمد، ده بار سوره قدر و ده بار سوره توحید خوانده شود.
5- گرامی داشتن مسلمانان و صدقه دادن.
6- جشن و شادی کردن.
7- به مشاهد شریفه رفتن.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( چهارشنبه 90/11/5 :: ساعت 8:57 صبح )
آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند.
و من دزد مال او هستم، نه دزد دین.
اگر آن را پس نمیدادم و عقیده صاحب آن مال، خللی می یافت ؛
آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است ...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mastane_j ( دوشنبه 90/11/3 :: ساعت 3:19 عصر )
سال جدید
سال نو مبارک
روز پزشک گرامیباد
رمضان...
میلاد نور مبارک.......
اس ام اس ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز
27رجب عید مبعث پیامبر اکرم (ص)بر تمامی مسلمانان مبارک
اشیایی پرکاربرد که کثیفتر از کاسه توالت هستند!
7 نکته درباره آلرژی
4 قانون در مصرف دارو
[عناوین آرشیوشده]