بسماللهالرحمنالرحیم
یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبراللیل والنهار
یا محول الحال و الاحوال
حوّل حالنا الی احسن الحال
سلام
روزها نو نشده کهنهتر از دیروز است
گر کند یوسف زهرا نظری نوروز است
لحظهها در تپش تاب و تب آمدنش
آسمان چشم به راه قدمش هر روز است
ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج
که نگاهم نگران،منتظر آنروزست
اللهم عجل لولیکالفرج
عیدتان مبارک
دوباره معجزه آب و آفتاب و زمین
شکوه جادوی رنگین کمان فروردین
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود
دوباره چهره نوروز و شادمانی عید
دوباره عشق و امید
دوباره چشم و دل ما و چهره های بهار
هفت سین
فرارسیدن نوروز و سال نو را شادباش میگویم.
برایتان تندرستی و نیکروزی
در سال نو آرزو دارم.
باشد که سالی سرشار از شادی
و کامروایی داشته باشید
|
درود و سلامی به سرسبزی بهار و رایحه گلهای بهاری،
تقدیم بشما دوستان و همراهان خوبم در پارسی بلاگ
شماهایی که سال 87 رو با فراز و نشیب های خاص خودش و خاطرات و
اتفاقات خوب و بدش دارید پشت سر می گذارید و به استقبال بهاری زیبا
و دل انگیز، در انتظار تولد دوباره ی طبیعت و سالی پربار و پرتحرک
نشسته اید.
سالی که به انتهای اون نزدیکیم گرچه اتفاقات بدش کم نبود ولی من
بدیهاش رو هم به فال نیک می گیرم چون فکر می کنم هیچ کار خدا بی
حکمت نیست و اگر هم اتفاق ناگواری برای آدم رخ میده از حکمت اوست و
حتماً خیر و صلاحی در کار بوده که به تدریج بهش پی خواهیم برد. در
این سال، دوست داشتن و عشق ورزیدن را چه زیبا تجربه کردیم، داشته
ها و نداشته ها، غم ها و شادیهایمان را از دور دست های دنیایی
مجازی به اشتراک گذاشتیم. پای حرف های همدیگه نشستیم، به درد دل
های همدیگه گوش دادیم، با یکدیگر خندیدیم، اندوهمان را با هم قسمت
کردیم و به پاس ودیعه ی با هم بودن بلادرنگ با زمان پیش رفتیم و با
امید به تعالی و بهروزی، استمرار را پذیرفتیم.
رسیدیم به انتها، انتهای فصلی دیگر از زندگی و انتهای سالی که
سرانجام به نوروز گره خواهد خورد و به پیشواز رسیدن عید و بهاران و
سال نو، بر سر سفره های سرشار از معنویت هفت سین شاهد تحولی شگرف،
تلنگری نویدبخش و با طراوت خواهیم بود.
نوروز، جشن ایرانیان از روزگاران کهن باشکوه ترین جشن بهاری در
جهان بوده و هست. نوروز بهارانه ای است که روایت های تاریخ درباره
ی پیدایش آن بسیار گوناگون است ولی آنچه مسلم است نوروز جشن شروع
فروردین است که تولد دوباره ی زمین و جشن رویش طبیعت را که نمونه ی
بارزی از تحول، حرکت و پویایی است را به ما ارزانی خواهد داشت.
هفت سین، هفت واژه که با حروف "سین" شروع می شوند از سنت های جالب
و ارزشمند نوروز است و هر کدام مشخصاً معانی استعاره ای خاص خود را
دارد، بدین معنی که سیب، سنجد، سبزی، سکه، سرکه، سیر، سمنو و
همچنین تخم مرغ های رنگین، ماهی قرمز در تنگ آب، گلاب، طلا، آینه،
شمع و ... که هر یک از این موارد سمبل و نماد زایش و تولد مجدد
زندگی در سایه ی بهاران است.
و حالا در جشن رویش و سرسبزی و در تجسم این دگرگونی عظیم طبیعت و
اینک که سال نو سوار بر مرکب آذین شده با شکوفه های بهاری، می تازد
تا تازگی و شادمانی را بر سر سفره های هفت سین مان به ارمغان
بیاورد، بار دیگر تمام امیدهایمان را گره خواهیم زد به دعای
تحویــل سال و با ایمان به اینکه وجود ما لبریز شود از وجود خداوند،
اندیشه هایمان نیز از این تاثیرپذیری متحــول خواهد شد ...
به میمنت فرا رسیدن این روز بزرگ بنوبه خود صمیمانه ترین تبریکات
را حضور یکایک شما بزرگواران و همکاران خوبم در این وبلاگ معروض می دارم
و از صمیم قلب آرزو می کنم که سال 88 برای تمام هموطنان عزیزی که
در هر کجای این کره خاکی سکونت دارند، مخصوصاً یکایک شما عزیزانی
که از خانواده بزرگ و صمیمی پارسی بلاگ هستید سالی سرشار از
موفقیت، کامیابی و بهروزی باشد.
سالی سراسر عشق و دوستی، سالی پر
از لحظه های خوش، اتفاقات خوشایند و آینده ساز و انشاا... که
روزهای تعطیلی را که در پیش خواهید داشت برای شما ایام خوش و لذت
بخشی باشد و بتوانید کمال استفاده را ببرید.
ماهی
قرمز یکی از آبزیان تزیینی برای سفرهی
عید است که همه علاقه به خریدن آن دارند و زییابی خاصی به سفرهی عید
میدهد. مشکلی که هست، نگهداری آن چند روز بیشتر طول نمیکشد و آنها میمیرند.
نگران نباشید! در اینجا راههایی هست که بتوانید این
ماهیهای زیبا را تا مدتها نگهداری کنید و از دیدن آنها لذت
ببرید.
ماهی قرمز با گلدفیش
به خاطر رنگ طلایی آن شهرت یافته است. این
ماهی میتواند تا اندازهی 40سانتیمتر رشد کند. طول عمر 10 تا 20
ساله برای این
ماهی غیرمعمول نیست. طول عمر بیش از 40 سال نیز برای گلدفیش ثبت شده
است. اصالت ماهی
قرمز معمولی به شرق
آسیا میرسد و رنگ برونزه دارد و قادر به تحمل آب کم
اکسیژن و بقا و تولید مثل در آبگیرهای کوچک است. بنابراین اینها
انتخاب مناسبی بودند که چینیها در حدود هزاران سال پیش (زمان که در جستجوی
ماهیهایی
که بتوانند به عنوان محصولات غذایی پرورش یابند) به آن برخوردند. با
اصلاح نژاد، اندازهی آنها افزایش یافت، ولی پس از مدتی، از نظر ارزش اقتصادی، آنها
تبدیل به جانوران تزیینی شدند. پرورش دهندگان برای اصلاح و بهتر شدن نوع
طلا ماهی سعی کردند و پرورش آنها برای خوراک منسوخ گردید. پرورش
طلا ماهی در چین و نیز ژاپن برای مدت 700 سال ادامه یافت و در سال
1961 به اروپا از آنجا به ایران آمد.
اصالت ماهی قرمز معمولی به شرق آسیا میرسد و رنگ برونزه دارد و قادر به تحمل آب کم اکسیژن و بقا و تولید مثل در آبگیرهای کوچک است
اولین موضوعی که میتواند به عنوان یک عامل مهم در عمر بیشتر
ماهی موثر باشد محل زندگی آن است. ظروفی که در آنها ماهی
فروخته میشود، اغلب کوچکاند و نباید اشتباه کرد و ماهی را در همان ظروف کوچک نگاه
داشت. ماهیها
به
اکسیژن موجود در آب احتیاج دارند و این اکسیژن از طریق سطح هوایی که
با آب در تماس است وارد آب میشود. هر چه سطح مقطع بالای تنگ کوچکتر
باشد، اکسیژن
کمتری میتواند وارد آب شود. پس سعی کنید تا آنجا که ممکن است از ظروف
بزرگتر و با دهانهی پهنتر استفاده کنید.
نماد آب، آبی و آینه در جشن نوروز
در تاریخ فرهنگی ایران، گاه شمارها پیوسته در ارتباط با مفاهیم و مضامین
طبیعی بوده است. این نوع نگرش، خاص تمدن ایرانیان است. در تمدن
چین، نمادها برای بیان گاهشماری، به صورتهای اسطورهای،
که به طور عمده از ویژگی حیوانات نمادین مثل اژدها، که
نماد امپراطور است، استفاده شده است و رقص اژدها، که نمایشی از اژدها بانی است با
رنگ متناسب، برای به دست آوردن باران، این نعمت الهی، انجام میشده است. در یک رسم
اندونزییایی در نوروز، دستههایی از جوانان لباسی از اژدهای
کاغذی بر تن میکنند و در خیابانها میرقصند. در حالی که تماشاگران به آنها، کاهوی
سبز تعارف میکنندو آنها برای سرگرمی مردم کاهوها را میبلغند. در آفریقا
نیز از نماد اسب استفاده میشود و در تمدن آزتکها و اینکاها،
از نماد عقاب، در تمدن هند، گاهشماری خود را با نماد
آسمان، ماه، ستاره و خورشید، تعریف میکند. در تمدن ایرانی، رویکردهای نمادین، با
عناصر حیاتی و بارور کننده همراه هستند و به یقین نیز که به همین دلیل است که تنها
آغاز سال نو، که مصادف با بهار و رویش سبزه و جوانه زدن و روییدن پس از زمستان است.
فقط جشن نوروز است و به قول سعدی ، بامدادی که
تفاوت نکند لیل و نهار.
نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ ایرانیان است، گاه شماری نوروز،
باعث شکلگیری یک فرهنگ شده است که در بین کثیری دیگری از کشورها مثل
تاجیکستان، آذربایجان، ترکمنستان، افغانستان، بخشی از چین، حوزه هایی از بالکان،
ترکیه و... جاری و ساری است که کشورهای عضو خطه نوروز را
شامل شدهاند. این جشن در هندوستان و بین مسلمانان
اسپانیا نیز بر پا میشود.
نوروز، نمایان ترین جشنهای بهاری در بین تمامی کشورهاست که
انگیزه آن، نه علل تاریخی و یا حوادث ملی، بلکه، بر پایه الهام از طبیعت و
مفاهیم و مضامین آن است. به این ترتیب، مشاهده میشود که در تاریخ فرهنگی
تمدن ایران، بیان تعریف گاه شماری، الهام از طبیعت و نشانههای معرفتی آن دارد.
نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ طبیعی هستند که اولی آغاز
بهار و دومی آغاز پاییز است. تقدس و احترام و بزرگی
نوروز، برخاسته از نشانههای معرفتی ماه فروردین که ویژه
فرهوشیها و ارواح طیبه و پاک است شروع میشود و روز اول آن با نام
خداوند آغاز میگردد و اول بهار و اعتدال ربیعی و تحول طبیعت و زندگی مجدد است. در
نوروز مراسم فراوانی با آیینها و شعایری انجام میشده است که در نهایت،
احترام انسانی را به مواهب و انعام فراوان که از طریق طبیعت به او
بخشانده شده است منعکس میکند. طلب خیر و برکت، از جمله دعاهای جشن نوروز
است و همین به ماهیت این جشن نقش عبادی میداده است تا که از طریق گستردن
سفره هفتسین در حضور شاه و بارعام، مغان و فرهیختگان و مرشدان به اندرز شاهان
اقدام کنند تا که از مسیر اخلاق و آیین پاکی و سلامت دور نکردند. جشن آب پاشان یا
آبریزان، در دو زمان انجام میشده است. یکی در ماه تیر و روز تیر یعنی همان
«تیرکان» و یکی هم به هنگام حلول سال نو و وقت نوروز که جهت آماده شدن از لحاظ سنن
آیینی بوده است. «آدام متز» در تحقیقهای خود به این مراسم اشاره
میکند که رسم آبپاشان به هنگام نوروز و جشن تیرگان انجام میشده است که حکایت
از پاک شدگی و طهارت جسمانی برای پذیرایی از انعام معنوی
بوده است.
اما نماد آب و آبی، در تحلیل فرهنگی این رویکرد دارای
ویژگیهایی است که نشانگر ابعاد توجه به این مایه حیات و زندگی
است. شاید این نشانه نیز قابل توجه باشد که پشت سر مسافر نیز آب پاشیدن از
نوعی جلب عنایت حکایت میکند تا که راه روشن باشد و مسافر سلامت به مقصد رسد و به
روشنی و سلامت نیز باز گردد. شناخت مضامین محتوایی این نماد از حیث داشتههای
فرهنگی، میتواند انگیزهای برای توسعه دانش فرهنگی ما، نسبت به تمدن باشد تا که از
مشتقات آن بتوانیم برای ارزش نهادن به این نعمات زندگی اقدام به «فرهنگ سازی» کنیم.
حفظ محیط زیست، پاسداری از محیط زیست دریایی و ارزش نهادن به این مایه حیات، جز از
طریق فرهنگ سازی، مهیا و میسر نمیشود. طبعاً مراسم خاص روزهای ویژه و جشنها
موقعیتی هستند که یک بار دیگر به وظایف و رسالتهای انسانی خویش، توجه کنیم. به قول
حافظ:
زمان خوشدلی دریاب
دریاب که دایم در صدف گوهر نباشد.
بنابراین واژه جشن برای اطلاق مراسمی به کار میرفته است که مراسم آیینی و دینی
را با سرور و شادمانی توامان سازند. به عبارت دیگر جشن یعنی ستایش همراه با سرور و
شادمانی و در این میان جشن نوروز، جشنی است آیینی به منظور قدردانی از قوای
طبیعت و در عین حال ستایش پروردگاری که نعمتهای گوناگون طبیعت را جهت بهزیستی نوع
بشر، در دل طبیعت، ارزانی داشته است.
سامانههای فرهنگی کشورهایی که هم عرض با دریا هستند، بیشترین نوع تحلیلها را
نسبت به آب دارند. دریای بیکران که حاصل قطره قطره زندگی است، با ساحل امن در هم
آمیخته میشود و مفهوم «دل دریایی» و «دریا دلی» را به
عنوان صفت مردان دریا رقم میزند. زنان با پوشیدن لباس سفید به
استقبال همسران دریانورد خود میروند تا حکایت از یک حیات دوباره را نوید دهند و به
مردان خود بگویند که شجاعت شما را تبریک میگوییم. پیکران دریاها، با امواج خود
خاطره قلههای سخت را که برای کوه نوردان مطرح است برای دریا نوردان تداعی میکند و
به این ترتیب «نماد آب» صاحب معنا میشود. معانی نمادین آب را میتوان در سه مضمون
اصلی خلاصه کرد: چشمه حیات ، وسیله تزکیه و مرکز
زندگی دوباره ، این سه مضمون در قدیمیترین سنتها و آیینها با یکدیگر
تلاقی میکند و ترکیبات تخیلی گوناگون و در عین حال هماهنگی را شکل میدهند.
برای دریا نوردان و سنتهای مرتبط با آن. آب مرکز زندگی دوباره
است. آنان دریا را وسیله حیات و جریان زندگی میدانند. آنان از پیشینههای
تاریخی دریافتهاند که به مدد دریا، سرزمینها به هم مرتبط شده و با رفت و شد، از
حال اقوام با خبر شدهاند. داشتهها با سرزمینهایی که نداشتهاند تقسیم شده و
شناختههای یک سرزمین به سرزمین دیگر رفته و باعث «روشنایی» که از آب الهام گرفته
است شدهاند. راه دریا «ایتالیا» را با اسکناس و پول «چین» آشنا میسازد وقتی که
فرماندار یک قطعه اسکناس چین را که از دست مارکوپولو گرفته است. به تصور آنکه بریده
کاغذی بیش نیست، از سر نادانی قطعه قطعه میکند مارکوپولو در جواب به او میگوید که
به میزان 260 گرم طلای ناب را از دست داده است!
برای معناشناسان و عرفاً آب نشانگر نامحدود بودن امکانات است. آب در برگیزیده
تمامی نیروهای بالقوه و بدون شکل و حاوی تمامی نویدهای پیشرفت است. جالب آن که
تمدنهای دریایی، علت پیشرفت خود را همیشه بر مبنای آب دریاها و اینکه توانستهاند
آن را از طریق شناور، مطیع کنند و به آن شکل دهند. تفسیر کردهاند.
در نمادهای دریایی پیر دریا معنا و معرفتشناسی
است که با راه یافتن به مخزن عظیم از نیروی بالقوه آب و گرفتن نیرو از آن،
به اسطوره تبدیل شده است.
«ریک ودا» آب را زندگی بخش، نیروبخش و مصفا تعریف میکند و آن را همان قدر که
در زمینهمعنوی میستاید، در زمینه
مادی نیز تمجید میکند.
شما، ای آبهایی که نیرو
میبخشید.
قوت، عظمت شادی و
بصیرتمان ده.
ملکه، عجایب
شما، ای آبها، بزدایید
گناهان مرا
در بین آسیا و تمدن هند و ایران، آب شکل جوهری حیات و عنصر تولد دوباره جسمانی و
روحانی است.شنای روحانی در رود گنگ و مظهر آب در مراسم جشنهای اصیل ایرانی(نوروز و
آبپاشان و مهرگان) نماد باروری، خلوص، برکت و فضیلت است. آب در نماد تفصیلی دیگری
در هنگام انجماد به یکپارچگی میرسد و در شرایط پراکندگی به دریا
که میرسد حکایت از یکپارچگی میکند. چشمهها و نهرها جویها رودها و... به دریا که
میریزند تداوم و حیات میبینند و اگر در جایی راکد بمانند میگندند!
در متون هندو آمده است که همه جا آب بود و در متنی دایویی آمده است، آب گسترده و
بیکناره است.
آب، در معارف آیینی و اجتماعی، اصل و حامل حیات است و نماد جهانی حاصل
خیزی و باروری است. در برخی از اشعار گیلک و مازنداران، آب منزل رشد شالی
کاری است و برنج کاران آسیایی میگویند: آب آسمان، شالی میسازد!
آب در شعر سهراب سپهری، تداوم حیات و موجب زندگی است:
آب را گل نکنیم
در فرو دست انگار، کفتری میخورد آب
یا که در بیشه دور، سیرهای پر میشوید
یا در آبادی کوزهای پر میگردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان، میرود پای سپیداری تا
فرو شوید
اندوه دلی!
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده
در آب
زن زیبایی آمد لب رود
آب را گل نکنم
روی زیبا دو برابر شده است.
مردمان سر رود، آب را میفهمند
گل نکردندش، ما نیز
آب را گل نکنیم.
به تقریب، در همه جا، آب وسیله پاکی، شفافیت و طهارت آیینی است و آن، علامت
برکت است، از این رو، بسیار طبیعی است که تمدنهای مشرق زمین، آب
را، مترادف با برکت دیدهاند. آب، حکم زندگی مجازی را دارد هر چند که برای آبزیان،
حکم واقعی زندگی است، آب به خودی خود، فضیلتی تزکیه کننده در بردارد و به همین دلیل
گوهری و عنصری مقدس شمرده میشود. در مفهومی معنویتر، مولوی، نماد اساس
ملکوتی جهان را اقیانوسی میانگارد که آب این اقیانوس جوهر الهی است؛ این جوهر الهی
است که تمامی خلقت را لبریز میکند.
در کنار همین تزکیه روحانی. آب نماد پاکی است و به صورت وسیلهای پاککننده به
کار میآید، نمازهای روزانه، با به جا آوردن آیین وضو که از قواعد دقیق تبعیت
میکند، به جا آورده میشوند.
آب، از منظری دیگر، نماد زندگی است. این نماد گرایی از مضمونی
عرفانی برخوردار است: مضمون غوطه خوردن در چشمه جاودانگی همواره در تفکر عرفانی
دیده میشود.
در باور ژرمنها، آب برای اولین بار در بهار در سطح یخ ابدی جاری شدند، آنها،
نیاکان تمامی هستیاند زیرا با هوای جنوب جان گرفتهاند. شاعران رمانتیک آلمان به
طرزی زیبا، آب را با صفات مادرانه توصیف کردهاند.
از نمادگرایی در قدیم، آب به عنوان چشمه باروری زمین و ساکنان آن، میتوان به
نماد تحیلی آب، به عنوان چشمه باروری دست یافت. کشتیرانی، نشانگر جریان وجود انسان
در معرض سختیهاست تا که با در نوردیدن دریاها، به خواستهها و نیازها دست
یافت.
در فرهنگ نمادها، آبی از ژرفترین رنگهاست. نگاه، بدون آنکه
به مانعی برخورد کند با مفهوم آن در هم میآمیزد و تا بینهایت پیش میرود. گویی که
در این میان رنگ آبی، موانع بر سر راه درک شدگی را میشکافد. به این ترتیب، آبی،
غیرمادیترین رنگهاست. طبیعت، آبی را، جز برای نشان دادن شفافیت عرضه نمیکند. آبی
آسمان، خلیج نیلگون فارس، چتر آبی عشق. نسیم آبی صبح، کنید فیروزهای. صحن آبی حوض
و...
وقتی رنگ آبی برای یک شیء به کار میرود، آن را گره گشا میسازد به عنوان مثال،
وقتی که صحبت از آسمان آبی میشود منظور آن است که از ابر، مه، دود و کدری پاک (گره
گشایی) شده است. آبی، محل پیوند رویا و واقعیت است و جایی است که در آن،
احساس آرامش میشود.
پرنده آبی، نماد پرنده خوشبختی است. آلیس در سرزمین عجایب از
آینه آبی میگذرد و به دیگر سوی آینه میرود. در آن فضا، آبی، روشن و خیالی
خشنودیآور است و رویایی است که در آن به کمک و یاری آبی، رویا جان میگیرد. تمام
فضاهای رویایی، با رنگآبی پردازش میشوند. خلوص مترادف با آبی است و جایی که آبی
به کار میرود، معنای خلوص میخیزد. خلوص در عین آرامش و دقیقاً بر این است که در
کاربرد پزشکی از این رنگ، گفته میشود که یک محیط آبی، محیطی آرام و تسکین بخش
است.
تمثیل سفره آسمانی، سفره پر نعمتی است که اول صفت آبی بودن را
با خود به همراه دارد و پس از خوردنیها و نوشیدنی ها را.
آب و آبی و آینه بر سفره نوروز
آینه از ریشه واژه Speculation به معنای باریک اندیشی و تامل
است. در فرهنگ ایرانی، نشان از گویایی واقعیت دارد.
آینه، چون نقش تو بنمود
راست خود شکن آینه شکستن خطاست
آینه بازتاب روشنی آب و در نتیجه بیان واقعیت، راست گویی و صمیمیت است. روی
آینهای در موزهای نوشته شده بود همچون خورشید، ماه، آب، طلا، روشن و درخشان باش و
چون آینه، بازتاب ده، آنچه را که در دل داری.
آینه بازتاب آب است و آن هنگام که نور به خود میگیرد. به آبی میگراید، نور نیز
در آب منعکس میشود و به آب روشنی میبخشد. نور در آینه، تا عمق بیکران دو آینه
روبه رو، میدرخشد و ژرفا به خود میگیرد. آب و آینه، شباهت میگیرند و آبی را
میسازند و به اینسان، سفره نوروز (سفره هفتسین نوروزی) با وجود آب و آینه، رنگ
آبی به خود میگیرد!
سفره هفت سین نوروزی، ظرف آب و جام آینه را در کنار هم دارد. در شهرهای کویری
کشور که قدر آب را صد چندان میدانند، رنگ ظرف آب، سفال آبی رنگ است.
آینه در کنار ظرف آب، گواه صداقت و برکت و باروری است و وجود
سبزه تکمیل این زنجیره حیات است.
صافی آینه بر سفره هفت سین، هشداری است به مخاطب، هشداری است به ما، که هر چه
بیشتر صیقل ببینیم، پاکتر شویم و به این ترتیب، بهتر میتوانیم صفا و صمیمیت را
بازتاب دهیم.
پاک و صافی شود و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده.
وجود آینه، رمز و راز گفتاری است بین ما. که در کناره سفره هفتسین نشستهایم و
آب، سبزه و ماهی درون آب. این لحظه خلوتی است تا که یک سال عمر رفته را به محاسبه
بنشینیم و طرح نو برای سال آینده ریزیم که منزه و پاک، رفیق گرمابه و گلستان
باشیم.
از تو روزی چند اگر ماندم جدا ای آینه |
فارغ از یادت نبودم من، بیا ای آینه |
در وفا در محرمی در دوستی در غمخوری |
نیست همتایت به گیتی، مرحبا ای آینه |
عیب من با شخص من گفتی، ولی با غیر نه |
ای رفیق، ای بیریا، ای با صفا، ای آینه |
در طریق دوستی ثابت قدم دیدم ترا |
گر مرا برگ و نوایی بود یا، ای آینه |
رازداری، راست گویی، یک زبانی، یک دلی |
چون تو نتوان یافتن در هیچجا، آی آینه |
به این ترتیب، نقش وجود آب و آینه و رنگ آبی بر سرسفره نوروز و جشن آبپاشان،
نقشی برای تعالی اندیشی انسانهاست تا که با الهام از معانی این
نمادهای ارزشی و معنایی، راه کمال گیرند. جشنها، همه بهانه و وسیلهای است تا که
خود را در مقام انسانیت جستجو کنیم. پاسدار حریم پاک و پاکیها باشیم، آینهوار صاف
و صادق و چون آبی، شفاف و آرامبخش و گشاد دست.
در جشن آبپاشان، بر سر و روی هم آب، به نشانه پاکی و دوستی میپاشیم
و در مقابل آینه، بر سر سفره هفتسین، صیقل جسم و روان خود را
میخواهیم تا که بازتاب جلوههای راستی و پاکی باشیم.
نوروزتان، به پاکی آینه، به شفافی آب و روشنی و آرامی آبی
باد. همیشه سبز مانید، لحظه لحظه فرخنده و شادی بخش!
رویش
و زایش، تازگی و نوشدن، همه از ویژگیهای نخستین روز از نخستین
فصل سال است که ما به آن
نوروز میگوییم؛ همان روزی که عمرش شاید به قدمت تمامی نسلها و
آدمها و به بزرگی همهی تمدنها و فرهنگهایی است که آمدهاند و رفتهاند.
نوروز
هم یکی از آیینهایی است که با وجود همهی ناملایمات و افت و خیزها. تاریخ خودش را
حفظ کرده است و درست سالی یک بار به سراغمان میآید تا ما را از روز مرگی در
بیاورد و نهیب بزند که:
«این است معجزهی
طبیعت»
مدت برگزاری جشنهایی مثل مهرگان،
یلدا، سده و بسیاری دیگر، معمولاً یک روز یا یک شب بیشتر
نبوده است؛ ولی جشن نورزو دستکم یک یا دو هفته
ادامه دارد
در ادبیات فارسی، شاعران
و نویسندگان قرن
چهارم و پنجم هجری، مثل فردوسی،
منوچهری، عنصری، بیرونی و... و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطورهای آنها
بیگمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز
و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید میدانند.
مدت برگزاری جشنهایی مثل
مهرگان،
یلدا،
سده و بسیاری دیگر، معمولاً یک روز
یا یک
شب بیشتر نبوده است؛ ولی
جشن نورزو دستکم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت
برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید، یک ماه مینویسد.
توبه، تنها برای کسانی است که از روی نادانی مرتکب کاری زشت
می?شوند و زود توبه می?کنند. خدا توبه اینان را می?پذیرد.
نساء / 17
خدایا!
می?دانم گناه کردن یک?جور ناراحت کردن توست. یک?جور کار خرابی است. گناه
دنیای ما را زشت می?کند. تو دوست
نداری دنیا زشت باشد. اما
خدایا! تو حتماً بین گناه
و اشتباه فرق می?گذاری. راستش من گناه?های
زیادی انجام داده?ام، ولی خیلی?هایش اشتباه بوده است. یعنی اشتباهی
گناه کرده?ام.
توی این دنیا هزار جور گناه
وجود دارد که گاهی اوقات تشخیص دادنشان کار سختی است. اما چقدر خوب
است که تو کمکمان کرده?ای و گفته?ای گناه?ها
چه شکلی?اند.
من فکر می?کنم شکستن یک شاخه گل
گناه است. اذیت کردن
یک پرنده هم. آلوده کردن یک جوی کوچک، یا دور ریختن دانه?های برنجی که
اضافه می?آید.
اینها را قلبم
به من گفته است.
فکر می?کنم قلب هر کسی به او می?گوید چه کارهایی گناه
است. اما باید به قلب
اجازه داد که حرف بزند. اگر به او اجازه حرف زدن ندهیم یا به حرف?هایش گوش ندهیم یا
به حرف?هایش گوش ندهیم. او هم دیگر حرف نخواهد زد. آن وقت است که ما پشت سر هم
گناه
و اشتباه می?کنیم.
خدایا! مواظب قلبم باش. نکند دیگر حرف نزند.
بدون اینکه بخواهی جرزنی کنی یا بعضی چیزها را ندیده بگیری، فکر می?کنی
معمولاً روزی چند اشتباه داری؟ اگر جمع بزنی می?شود هفته??ای چند تا؟ و اگر حساب
همه را داشته باشی ماهی چند تا اشتباه می?شود؟
می?توانی چند تا از اشتباهات این هفته?ات را برای خدا بنویسی. راستی اگر
تو جای خدا بودی با کسی که هی اشتباه می?کند، و اشتباهاتش روی هم تلنبار می?شود، چه
می?کردی؟
برگرفته از کتاب: نامه?های خط خطی