10 حقیقت جالب در مورد مغز :
طی تاریخ، مغز انسان در نادیده گرفتن خودش نقش بسیار خوبی را ایفا کرده است. تمامی انسان ها، از مصریان باستان گرفته تا ارسطو، اهمیت چندانی به نقش ماده مرموزی که بین 2 گوش انسان قرار گرفته نداده اند. آناتومی شناس معروف گالن، به مغز به عنوان فرمانده حرکات بدن و صحبت کردن اعتبار داده است. اما حتی او نیز توجه چندانی به ماده ی سفید و خاکستری مغز نداشت. امروزه تحقیقات و پیشرفت تکنولوژی، امکان مشاهده نزدیک مغز انسان را به وجود آورده است و یافته هایی که به واسطه این تکنولوژی به دست آمده، بسیار شگفت انگیز است.
در ذیل، به برخی از این یافته ها اشاره می شود:
_مغز انسان بسیار بزرگ است. میانگین وزن مغز یک فرد بالغ، بین 1.3 تا 1.4 کیلوگرم است. برخی از جراحان مغز و اعصاب، بافت مغز زنده را مانند خمیر دندان و مواد نیمه جامد دیگر توصیف می کنند. در حدود 80 درصد از محتوی جمجمه انسان را مغز فرا گرفته است و مابقی آن از میزان یکسانی خون و مایع نخاعی انباشته شده است. به بیان دیگر حجم مواد انباشته شده در جمجمه انسان، با گنجایش یک بطری 2 لیتری آب معدنی برابری می کند.
_مغز انسان ها در حال کوچک شدن است. انسان های ما قبل تاریخ از مغز های بسیار بزرگتری برخوردار بودند و مطالعات نشان می دهد مغز انسان از 5 هزار سال پیش تا کنون، در حدود 150 سانتی متر مکعب کوچک تر شده که این میزان با 10 درصد از کل حجم مغز برابری می کند. تا کنون دلیل این کاهش اندازه مغز مشخص نشده است اما برخی بر این باورند که این کاهش حجم ، باعث افزایش کارایی مغز می شود. برخی دیگر، عدم نیاز به فک های بزرگ برای جویدن مواد غذایی سخت را دلیل کوچک شدن جمجمه و در نتیجه مغز می دانند. با این همه تا کنون شواهدی بر این موضوع که کوچک شدن مغز از میزان هوشمندی انسان می کاهد بدست نیامده است.
_مغز انسان انرژی خوار است. این عضو حیاتی که تنها 2 درصد از وزن بدن را تشکیل می دهد، در حدود 20 درصد از اکسیژن و 25 درصد از گلوکز خون را مصرف می کند. این میزان مصرف انرژی، بحث هایی را در میان دانشمندان به راه انداخته تا دریابند چه ماده غذایی منجر به تکامل مغز بزرگ در انسان شده است. در ابتدا گوشت به عنوان عامل آغاز کننده این تکامل انتخاب شد، اما به دلیل غیر قابل اتکا بودن این منبع غذایی، دانشمندان گیاهان غنی از انرژی را به عنوان ماده غذایی که باعث تکامل یافتن مغز انسان شده است معرفی کرده اند. از دیگر نظریه هایی که برای توضیح تکامل مغز ارائه شده است می توان به تغییرات آب و هوایی ، نیاز های محیطی و رقابت های اجتماعی اشاره کرد.
_چین خوردگی های مغز، انسان را هوشمند می کند. سطح مغز انسان از شیار های عمیق در هم پیچیده شده و از فرورفتگی ها و برآمدگی هایی تشکیل شده است. این سطح غشای مغزی خوانده شده و منزلگاه 100 بیلیون نورون یا سلول عصبی است. این ساختار پیچیده به مغز امکان داده تا در فضایی کوچکتر، بیشتر فشرده شده و در نتیجه قدرت پردازش آن افزایش پیدا کند.
_بیشتر سلول های مغز نورون ها هستند. دیدگاه های قدیمی که انسان تنها از 10 درصد از مغزش استفاده می کند، دیدگاه نادرستی است. اکنون آشکار شده است که زمینه به وجود آمدن این دیدگاه در واقع این است که نورون ها تنها 10 درصد از مغز انسان را تشکیل می دهند. بقیه سلول های مغزی که بیش از نیمی از وزن مغز را به خود اختصاص داده اند، سلول های Glia نام دارند که در زبان یونانی به معنای چسب است. از این رو در گذشته عصب شناسان معتقد بودند این سلول ها، برای در کنار هم نگاه داشتن نورون ها در مغز ایجاد شده اند، اما مطالعات جدید نشان می دهد که نقش این سلول ها، محافظت و ایجاد ایمنی برای رشد و عملکرد سیناپس ها می باشد.
_هنگامی که یک مرد و یک زن با یکدیگر برخورد می کنند ، در واقع دو دنیای متفاوت با یکدیگر رو به رو شده اند. آن ها دارای ارزش ها، اولویت ها، و عادت های متفاوتی هستند که تعیین کننده رفتار ها و واکنش های متفاوتی از آن هاست.
_جدیدترین تحقیقاتی که در مورد مغز زنان و مردان انجام گرفته، روشن ساخته که معماری و نحوه کارکرد مغز این دو گروه دارای تفاوت های اساسی است.
_در واقع مغز زن و مرد، اصولا متفاوت طراحی شده است و بنابراین عملکردهای متفاوتی دارد. به نظر می رسد که مرد ها در مقایسه با زن ها، اهمیت کمتری به روابط عاطفی می دهند. اینک می خواهیم ببینیم با توجه به تحقیقات، دلیل این مسئله چیست.
یکی از دلایل این امر، در تفاوت ساختمانی میان مغز مرد و زن نهفته است .
_پژوهشگران عصب شناسی، واکنش های مغزی زنان و مردان را توسط دستگاه MRI، مورد تحقیق قرار داده اند. در مغز زنان، اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیم کره چپ و راست وجود دارد که به آن ها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان بر خوردار باشند. از طرف دیگر در مردان، ارتباط کمتری بین دو نیم کره مغزی وجود دارد که به آن ها این قابلیت را می دهد تا مهارت بیشتری در استدلال های انتزاعی و هوش دیداری فضایی داشته باشند. در مورد وظایفی که توانایی تمرکزی می طلبند، مثل نقشه خوانی و تمرکز ، مغز مردان بهتر عمل می کند.
_مغز مرد ها تخصصی تر است. این صرفا به این معناست که تقسیم کار در آن صورت گرفته است. به عبارت دیگر، نیم کره راست مغز مرد ها، با عملکرد بینایی و فضایی، نظیر کسب مهارت های فیزیکی و تطابق های چشمی و ماهیچه ای سر و کار دارد. در حالیکه نیم کره چپ، به مهارت های گفتاری و شناختی، نظیر بیان احساسات و درک مسائل انتزاعی اختصاص یافته است. ولیکن مغز زن ها عمومی تر است. به این معنا که دو نیم کره راست و چپ مغز، با هم بر روی مشکلات کار کرده و هر دو عملکرد نسبتا مشابهی داشته و تقسیم کار بین آن ها صورت نگرفته است. دکتر چین برا می گوید : درست به همین علت است که بعضی از مردم احساس می کنند مرد ها در مقایسه با زن ها از سرعت تصمیم گیری و قابلیت درک بیشتری برخوردار هستند. در واقع چنان چه یکی از نیم کره های مغز زنی آسیب ببیند، نیم کره دیگر قادر به کپی کردن تمام مسئولیت های آن می باشد اما نظیر این حالت در مورد مردها صادق نبوده و بطور مثال چنان چه نیم کره چپ مغز مردی آسیب ببیند، این امکان وجود دارد که توانایی تکلم را برای همیشه از دست بدهد. قابل ذکر است میزان سلول های مغز مردان 4 درصد بیشتر از زن هاست و مغز آن ها 100 گرم سنگین تر می باشد. هوش مردان و زنان با هم برابر است. جالب است بدانید که بالاترین ضریب هوشی که تا به حال در میان انسان ها ثبت شده ، مربوط به یک زن نویسنده است .
دو نیم کره مغز انسان توسط یک تونل به یکدیگر متصل می شوند . حجم ترافیک میان این دو نیم کره، در مورد مردان به مراتب کمتر از زنان بوده و ارتباط میان دو نیم کره مغز، در میان زنان تنگاتنگ تر است. به همین دلیل، زنان اطلاعات محیطی را به مراتب آسان تر از مردها گردآوری و تحلیل و پردازش می کنند. بعلاوه، بخاطر این ارتباط تنگاتنگ، زنان بهتر از مردان می توانند چند کار را در آن واحد انجام دهند. بطور عکس، مردان متمایل اند کار ها را به طور ردیف شده ، پشت سر هم ، و دقیقا یکی پس از دیگری انجام دهند. پیچیدگی پردازش موازی داده ها و اطلاعات در مغز زنان، آن ها را به مراتب پیچیده تر می گرداند، در حالیکه رفتار مرد ها ماشینی تر به نظر می رسد. مغز یک مرد، در مقایسه با مغز یک زن به مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا تغییر وضعیت بدهد. بنابراین هنگامی که خانم ها با همسرشان در حال بحث و گفتگو در مورد مسائل اقتصادی یا مکالمه ای روشن فکرانه بوده و ناگهان بخواهند از احساساتشان صحبت کنند، احتمالا می بینند که همسرشان حوصله این کار را ندارد، زیرا به همان سرعت آن ها نمی توانند از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر جهت دهند.
آیا تا به حال به این اندیشیده اید که چرا مردها در طول روز یا پس از کار، نیاز دارند مدت زمانی در محیطی آرام به خود استراحت دهند؟
چنانچه مغز آن ها در طول روز به مدت طولانی بر روی فعالیت های عقلانی تمرکز کرده باشد، قادر نخواهد بود که به سرعت به وضعیت احساسی و ابرازگر تغییر جهت بدهد. دانستن این تفاوت بین زن و مرد، می تواند از ایجاد سوء تفاهم جلوگیری کرده و در نحوه برخورد انسان با فرد مقابل موثر باشد. بعلاوه، شناخت تفاوت ها، به برقراری ارتباط عمیق تر و غنی تر با جنس مخالف و شناخت هرچه بیشتر او و تنظیم توقعات متقابل از یکدیگر کمک می کند، شناختی که می تواند جایگزین برتری جویی ها، ناسازگاری ها و انتظارات کاذب طرفین از یکدیگر بوده و آن ها را به سمت بر قراری روابط سیال تر و سازنده تری پیش ببرد.