« روز نهم محرم »
** چــونــکه نـوبت
بـر بـنـی هــاشــم رســید
**
** ســاخــت ســاز جــنـگ عــبــاس(ع) رشـید **
** مــحــرم ســرّ و عــلــمـدار حـــســیـــن(ع)
**
** در
وفـــــاداری عـــــلــم در نــشـــأتــیـــن **
** در صـبــاحــت ثــالــث
خـورشــیــد و مــاه **
** روز خــصــم از بـیم آن چـون
شـب سـیاه **
** در شــجــاعــت یــادگـــار مـــرتـــضـــی(ع) **
** داده بـــر حــکـــم
قــضـــا دســـت رضــــا **
** خـواسـت در جـنگ عـدو
رخـصت ز شاه **
** گـفــت شــاهــش کــای عــلـمــدار ســپاه **
** چــون عـــلم گــردد نــگــون در کــارزار **
** کــار لــشــکــر یــابــد
از وی انــفـــطــار **
** گــفــت تــنــگ اســت
ای شه خـوبان دلم **
** زنــدگــی بـاشــد از ایــن پـس مـشـکــلـم **
** زیــن قــفــس
بــرهــان مـــن دلــگـیر را
**
** تــا بــه کــی زنــجـــیــر
بــایــد شــیــر را **
** گــفــت شه چـون نیست
زین کارت گریز **
**
ایـــن ز پـــا افـــتـاد کـانـرا دســت گـیـــر **
** جــنـگ و کـیـن بـگـذار
و آبــی کـن طلب
**
** بـــهـر ایـن افـســـردگـان
خــشــک لـــب **
** گــفـت ســمـعـاً ای
امـیـر انـــس و جــان **
** گــر چــه بــاشــد
قــطـــر? آبـــی به جـان **
** شــــد بـه ســـوی آب
تـازان بــا شــتــاب **
** زد ســــمــــنـــد بــــاد
پــــیــمــا را در آب **
** بـی مـحابـا جــرعـه ای
در کـف گــرفــت **
**چون به خویش آمد دمی گفت ای شگفت
**
** تـشـنه لـب در خـیمـه
سبـط مـصـطفی(ص) **
** آب
نــوشـــم مـــن زهـــی شــــرط وفــــا **
** زاد? شـــیــــر
خـــــدا بـــا مـــشــــک آب **
** خـــشـک لـــب از آب زد بـیـرون رکــاب **
«شهادت ابوالفضل العباس(علیه
السلام)واجمالی ازفضل ومقام آن برزگوار»
سید فاضلی از علماء عرب نقلکرد که چون حاجی محمد رضا
الازری (رحمة الله) در قصیده اش این مصرع را
گفت « یوم
ابوالفضل استجاربه الهدی » یعنی عاشوراء روزی
بود که هدایت ، یعنی وجود مقدس حضرت امام
حسین(علیه السلام) به حضرت ابوالفضل (علیه السلام) استجارهنمود و پناه برد. در نظر
مستبعد شمرد که شاید حضور حضرت امام
حسین(علیه السلام) نیفتد، بیت را تمام
نکرد و به همین حال بماند.پس حضرت امام
حسین(علیه السلام) را در خواب دید که
تشریف آورد و فرمود صحیح است آنچه گفته من مستجیر شدم به برادرم ابوالفضل (علیه
السلام)؛ و مصرع ثانی را حضرت فرمود « والشمس من کدر العجاج
لثامها » یعنی آن وقت من مستجیر و پناهنده شدم که آفتاب از تیره غبار معرکه
کربلاء نقابی پیدا کرده بود .
« نظر
سیدالعابدین علی بن الحسین(علیه السلام) الی عبیدالله بن عباس
بن علی بن ابیطالب(علیهم السلام) فاستعبر ثم قال
» روزی حضرت سید
سجاد(علیه السلام) بر عبیدالله بن عباس
نگریست،بگریست و فرمود «
ما من یوم اشد علی رسول الله من یوم احد » روزی بر رسول خدا(صلی الله
علیه وآله وسلم) سخت تر از روز احد نبود که عم او حمزة بن عبدالمطلب
اسدالله و اسد رسوله را بکشتند و سپس موته بر آن حضرت شدید بود که عموزاد? او جعفر
بن ابیطالب شهادت یافت. « ولا یوم کیوم الحسین(علیه السلام) ازدلف علیه
ثلثون الف رجل » و هیچ
روز مانند روز عاشوراء نبوده که سی هزار مرد که همه را
دعوی مسلمانی بود به قتل او مصمم بوده و حمله می آوردند. « کل یتقرب الی الله عزوجل بدمه» و همه بدان عمل به
خدای تقرب می جستند و حضرت امام حسین(علیه السلام) پیوسته موعظت و نصیحت فرموده و
خدا را به یادشان می آورد و هیچ متعظ نگشته، بنا حق خون
مطهرش را ریختند.
« ثم
قال(علیه السلام) رحم الله العباس ... » بعد
فرمودخداوندرحمت کند ابوالفضل
العباس(علیه السلام) را که به جان و
تن خود مواسات کرد و طاعت یزدانی به زندگانی این جهانی گزیده خویشتن فدیه برادر
نمود تا هر دو دست مبارکش ببریدند،خداوند او را در عوض دو بال کرامت فرموده تا با
ملائکه در جنات عدن می پرد، چنان که جعفر طیار را عنایت فرموده. « و ان للعباس(علیه
السلام) عندالله ... » و البته ابوالفضل العباس(علیه السلام) را در قیامت نزد خداوند تبارک و
تعالی منزلتی بلند باشد که جمیع شهداء بدان غبطه
خورند.