اگرچه شیمیدرمانی یکی از راهکارهای موثر در درمان سرطانهای مختلف است، اما به نظر میرسد خودش روی سلولهای سالم بدن تاثیر میگذارد و باعث میشود که با تولید نوعی پروتئین، به رشد و مقاومتر شدن سلولهای سرطانی کمک شود.
بعضی افراد مبتلا به سرطان دوست دارند تمامی ریزه کاری های بیماری و درمان خود را بدانند و بعضی دیگر اطلاعات کلی را دوست دارند.
همیشه خودتان را هنگام پرسش از پزشکان پرستاران و داروخانه آزاد احساس کنید و هر مقدار که لازم است سئوال کنید. اگر متوجه جواب سئوال نشدید، مجدداً سئوال کنید تا متوجه شوید.
برای این که مطمئن شوید تمام جواب هایی که می خواهید را دریافت کرده اید، بهتر است یک لیست از سئوال های خود را قبل از مراجعه به پزشک تهیه کنید.
شیمی درمانی در کجا انجام می شود ؟ ادامه مطلب... از بیماریهای شایع آرنج و زانو، اگزما یا حساسیت است که به صورت خشکی پوست، پوستهریزی و خارش بروز میکند. هر بار قرار است به میهمانی بروم، عزا میگیرم چون مجبورم در مراسم زنانه هم لباسهای آستین بلند بپوشم تا سرآرنجهایم را که سیاه و پوستهپوسته شده، بپوشانم. مادرم همیشه میگوید دلیل مشکل من، گذاشتن آرنج روی میز موقع کار با لپتاپ یا نوشتن است. بسیاری از دوستانم از این رفتارهای عادتی دارند، ولی مشکل برایشان ایجاد نشده است. البته آنها هم گلایههایی از سیاهی رنگ پوست خود در نواحی خاص دارند. ادامه مطلب... شایعترین مشکلی که در ایام روزهداری مردم را به مطبها و درمانگاهها میکشاند، سردرد است. برای اینکه بتوانید با این نوع سردردها که عمدتا در نتیجه گرسنگی یا تشنگی پدید میآیند مقابله کنید، باید کمی الگوی خورد و خوراکتان را تغییر دهید، به این صورت که حجم غذایتان را کم کنید و کمتر هلههولههای پُرکالری بخورید و حتما سعی کنید تعداد و غلظت چای مصرفی روزانهتان را کاهش دهید تا به مروز بدن تان به چای کم عادت کند، زیرا یکی از عمده دلایل بروز سردرد در افراد روزهدار، کم نوشیدن چای است. میتوانید با کم نوشیدن و رقیق نوشیدن چای ، کمتر دچار سردرد شوید. ضمن اینکه حتما وعده سحری را بخورید و آن را پشت گوش نیندازید. آنهایی که میگویند: "ما ساعت 11 یا 12 شب غذا میخوریم تا مجبور نباشیم برای خوردن سحری بیدار شویم"، باید بدانند که امتناع از خوردن سحری و حذف این وعده مهم غذایی در ماه رمضان باعث کاهش بازده کالری در طی روز و در نتیجه غیرمفید بودنشان میشود. این افراد حتی در ساعات اولیه ی روز هم توان تمرکز و توجه فکری برای کار یا درس خواندن را ندارند. با این حساب، نخوردن سحری کار معقول و صحیحی نیست. از طرفی خوردن جدای افطار و شام از هم و با فاصله ی دو تا سه ساعت توصیه میشود تا افراد به یکباره هر غذایی که دم دستشان است، به سمت معده بیچارهشان روانه نکنند. جمله آخر هم اینکه اگر یک برنامهغذایی منظم و سالم برای خود و خانوادهتان ترتیب دهید، بدون ایجاد هیچ مشکل جسمی و روحی میتوانید ماه مبارک رمضان را به سلامت سپری کنید. من، تو، او سلام معمولا پستهای مناسبتی را خود خانم دکتر سارا میزدند اما با توجه به اینکه ایشان در حال حاضر عزادار مادر مرحومه اشان هستند و حال زیاد خوبی هم ندارند با کسب اجازه از ایشان وهمه بازدید کنندگان محترم به حرمت همین ایام وحضرت علی علیه السلام ,سروش دل را متبرک میکنم تا شاید مایه آرامش روحی سارا هم شود وبتواند با این داغ سنگین وچگر سوز راحت تر کنار بیاید چگـونه شهادت امیـرالمومنیـن (ع) رقـم خـورد؟ بنام خدا وسلام خانم دکتر سارا همانطور که حضورتان هم رسیدم وبهتون گفتم بعلت مسافرت از درگذشت مادر مرحومه شما اطلاع نداشتم والا اینقدر شرمنده شما نمیشدم همکاران در بیمارستان زنگ زدند وموضوع تاسف بار فوت ناگهانی مادر عزیزتان را گفتند که با عجله تمام برگشتم برای عرض تسلیت وابراز همدردی بحضورتان رسیدم خانم دکتر عزیز امیدوارم با شناختی که از روحیه بالای شما وایمان قوی شما دارم بتوانید این واقعه دردناک ونفس گیر را تحمل کنید برای روح مادر گرامی شما هم شادی وآرامش طلب میکنم وبرای شما وپدر بزرگوار وبرادران محترمتان صبر وبردباری آرزو میکنم همدردی مرا هم بپذیرید با عرض شرمندگی فراوان به خاطر دیر شدن تسلیتبه سارا خانم خیلی ناراحت شدم واقعا نمیدونم آدم چی میتونه بگه این وقتا و چه جوری به کسی تسلیت بده که خودش همیشه به دیگران تسلیت میداد سارا خانم از دست دادن عزیز خیلی سخته اینو میتونم درک کنم ولی ازدست دادن مادر خیلی خیلی سخت تر و تحملش برای بچه ها واقعا سخته من چون این دردو نکشیدم خیلی نمیتونم بفهمم که چی میکشی ولی همینقدر میدونم که هیچ کسی دیگه نمیتونه جای خالی اونو براتون پر کنه نوشتنم تو این وقتا خیلی سخته نمیدونی که چی داری مینویسی سارا جان از صمیم قلب بهت تسلیت میگم فقط امیدوارم خدا تو این روزای عزیز بهت صبری بده که بتونی این دردو به دوش بکشی صبری که مطمئنم تو داری چون ازت دیدم دیگه نمیتونم بنویسم متاسفم نه تو می مانی و نه اندوه ضایعه درگذشت مادر مدیریت محترم وبلاگ خانم دکتر سارا همکار بسیار محترم , را به ایشان وخانواده گرامیشان تسلیت عرض نموده و برای آن مرحومه غفران الهی و برای بازماندگان صبر و بردباری آرزومندیم . همدردی مرا در این غم سنگین پذیرا باشید بنام خدای جان آفرین خانم دکتر عزیز سارای مهربونم نمیدونم چطوری بهت تسلیت بگم که آرومت کند فقط از خدا میخوام که بهت صبر بده وروح مادر عزیزت که میدونم تا چه حد عاشقش بودی را با مادرت زهرای اطهر (س)مشحور کند دوستان گرامی خانم دکتر عزیز ودوست داشتنی ما که بخوبی میدونم برای همه شما هم عزیز بود متاسفانه سیاهپوش مادرش شده از طرف همه همکاران نویسنده وبلاگ سروش دل به مدیر گرامی خانم دکتر سارا در گذشت مادر با فضیلتشان را تسلیت عرض میکنم سارای من دوست مهربونم عزادار شده و در غم از دست دادن مادری که از نزدیک دیده بودم تا چه حد همدیگر را عاشقانه دوست داشتند چشمهای قشنگش از اشک پاک نمیشه سارا جان در مقابل تو درمانده شدم که از چه کلمات وجملاتی استفاده کنم که از غم سنگینت کم کنه خدایا روح مادر سارا را که یکی از بانوان خیر ونیکوکار ومعلمی گرانقدر بود را در بهترین جای بهشت ماوا بده خدا میدونه که جمعیتی که از فوت ناگهانی این بانوی گرانقدر با خبر شده بودند از عمق جانشانشان اشک میریختند وزجه میزدند ومیسوختند در این مدت عمر نه چندان بلتدشان شاگردان بسیار خوبی را تحویل جامعه دادند که هر کدام برای اجتماعشان فردی با لیاقت وشایسته هستند یکیش هم خود خانم دکتر سارا که از شاگردان بسیار خوب مادرشان در طول تحصیل بود به جامعه فرهنگی هم تسلیت میگم که معلمی نمونه را از دست دادند به همه شما بازدید کنندگان محترم هم تسلیت میگم که سارا برای شما عزیز بود انا لله وانا الیه راجعون سلام .الان داریم از پیش سارا میاییم .سارا مادرش را در این ماه خدا از دست داد خیلی ناگهانی وعیر منتظره بود دو روز پیش وقتی که تازه سحری خورده ونماز خونده چشمام گرم خواب شده بود گوشیم بصدا در آمد صدای هق هق گریه سارا ترس را ریخت بجانم فقط شنیدم که گفت :شهره بی مادری خیلی سخته چطوری تحمل کنم دیگه نفهمیدم چی داره میگه سراسیمه خودمو بهش رسوندم حالش خیلی خراب بود حال منم خراب شد یاد خودم ودرد بی مادری خودم افتادم ودل به دلش دادم وهر دو از داغ بی مادری جای اشک خون گریه کردیم سارا را دعا کنید حالش خوب نیست وچند بار در همین 3 روز اورژانسی به بیمارستان رساندیم سارا را دعا کنید
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سلیمی راد ( یکشنبه 91/5/22 :: ساعت 4:8 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سلیمی راد ( یکشنبه 91/5/22 :: ساعت 4:3 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سلیمی راد ( یکشنبه 91/5/22 :: ساعت 3:59 عصر )
*من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم*
*تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی*
*او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا*
*من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم*
*تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود*
*او هر روز بعد از مدزسه کنار خیابان آدامس میفروخت*
*معلم گفته بود انشا بنویسید*
*موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت*
*من نوشته بودم علم بهتر است*
*مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید*
*تو نوشته بودی علم بهتر است*
*شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی*
*او اما انشا ننوشته بود برگه ی او سفید بود*
*خودکارش روز قبل تمام شده بود*
*معلم آن روز او را تنبیه کرد*
*بقیه بچه ها به او خندیدند*
*آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد*
*هیچ کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد*
*خوب معلم نمی دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته*
*شاید معلم هم نمی دانست ثروت وعلم گاهی به هم گره می خورند*
*گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت*
*من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد*
*تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت
برای مادرت می خرید*
*او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می داد
که پدرش می کشید*
*سال های آخر دبیرستان بود*
*باید آماده می شدیم برای ساختن آینده*
*من باید بیشتر درس می خواندم دنبال کلاس های تقویتی بودم*
*تو تحصیل در دانشگا های خارج از کشور برایت آینده ی بهتری را رقم می زد*
*او اما نه انگیزه داشت نه پول درس را رها کرد دنبال کار می گشت*
*روزنا مه چاپ شده بود*
*هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت*
*من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی های کنکور جستجو کنم*
*تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی*
*او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را کشته بود*
*من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی کسی را کشته
است*
*تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه آن را به به کناری
انداختی*
*او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه*
*برای اولین بار بود در زندگی اش که این همه به او توجه شده بود** !!!!*
*چند سال گذشت*
*وقت گرفتن نتایج بود*
*من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی ام بودم*
*تو می خواستی با مدرک پزشکی ات برگردی همان آرزوی دیرینه ی پدرت*
*او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود*
*وقت قضاوت بود*
*جامعه ی ما همیشه قضاوت می کند*
*من خوشحال بودم که که مرا تحسین می کنند*
*تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند*
*او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند*
*زندگی ادامه دارد*
*هیچ وقت پایان نمی گیرد*
*من موفقم من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است**!!!*
*تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است**!!!*
*او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است** !!!!*
*من , تو , او*
*هیچگاه در کنار هم نبودیم*
*هیچگاه یکدیگر را نشناختیم*
*اما من و تو اگر به جای او بودیم*
*آخر داستان چگونه بود ؟؟؟*
*هر روز از کنار مردمانی می گذریم که یا من اند یا تو و یا او*
*و به راستی نه موفقیت های من به تمامی از آن من است و نه تقصیرهای او همگی از
آن او
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( پنج شنبه 91/5/19 :: ساعت 9:48 صبح )
پس از جریان جنگ صفّین و تحمیل ابوموسى اشعرى براى حکمیّت؛ و بعد از به وقوع پیوستن جنگ نهروان با خوارج، سه نفر از بزرگان خوارج که حضرت على(ع) را تکفیر کرده بودند تصمیم گرفتند تا به عنوان خونخواهى، سه نفر از والیان و سران حکومتى را ترور نمایند.
یکى عبدالرحمن بن ملجم مرادى بود که ترور امیرالمؤمنین، امام على(علیهالسلام) را در کوفه؛ و دیگرى بَرک بن عبدالله که او ترور معاویه را در شام؛ و سومین نفر عمر بن بکر، که ترور عمرو بن عاص را در مدینه به عهده گرفت.
و بعد از آن که هر سه منافق، هم قسم شدند که یا کشته شوند یا هدف شوم خود را به اجراء درآورند، هر کدام به سوى هدف مورد نظر خود رهسپار شدند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mastane_j ( چهارشنبه 91/5/18 :: ساعت 12:0 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سلیمی راد ( یکشنبه 91/5/15 :: ساعت 11:14 صبح )
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mohsen_f ( شنبه 91/5/14 :: ساعت 10:3 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر بیگدلی ( شنبه 91/5/14 :: ساعت 9:46 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » mastane_j ( چهارشنبه 91/5/11 :: ساعت 12:51 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » dr shohre khanom ( چهارشنبه 91/5/11 :: ساعت 1:40 صبح )
سال جدید
سال نو مبارک
روز پزشک گرامیباد
رمضان...
میلاد نور مبارک.......
اس ام اس ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز
27رجب عید مبعث پیامبر اکرم (ص)بر تمامی مسلمانان مبارک
اشیایی پرکاربرد که کثیفتر از کاسه توالت هستند!
7 نکته درباره آلرژی
4 قانون در مصرف دارو
[عناوین آرشیوشده]