سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
سروش دل
 
 
آسمانها و زمین و فرشتگان و شب و روز برای سه کس آمرزش می طلبند :دانشمندان و دانشجویان و سخاوتمندان . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله] 




»» اسرار تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام)

اسرار تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام)

تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام)

نجات از شقاوت

تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که
از جمله‏ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى
که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر
یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است
به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ریزى مى‏کنند،
مسئله‏ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است.

منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد؛ راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند.
لذا انسان بعد از این که راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى‏دهد و راه
هدایت مى‏پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و گمراهى پیش مى‏گیرد.
و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله‏اى است که همه‏ى آنان که به خود آمده‏اند، از
آن مى‏ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏گذرانند از آن نیز به
غفلت به سر مى‏برند.

لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر
بلند مى‏کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و رسیدن به سعادت
مى‏نمایند. مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، موجب محفوظ ماندن از شقاوت
و بدبختى است.

از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و
سستى نماییم. امام صادق(علیه‏السلام) در این رابطه مى‏فرماید: «یا ابا هارون، انا
نامر صبیاننا بتسبیح فاطمه علیهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم یلزمه
عبد فشقى»(1)؛ اى ابا هارون! ما بچه‏هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏کنیم به
تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا
هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است.

و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏شود که شایسته است والدین محترم، تسبیحات
حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول
این حدیث گردند.

دورى شیطان و خشنودى خدا

شیطان همواره دشمن دیرینه‏ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ها و خواطر
شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ى انسان است تا او
را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و
وساوس شیطانى است. بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در
حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى
ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس‏زنان تسلیم شوند، و عده‏اى اندک در تلاش‏اند
که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود
فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این
مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد.

وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید
و در کارها و اذکار و عبادت‎هاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون
شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حقتعالى است. آرى رضا و
رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است.

یکى از راه‎هایى که مى‏تواند شیطان را از انسان دور کرده و
موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه‏(علیهاالسلام) است.
امام باقر(علیه‏السلام) مى‏فرماید: «من سبح تسبیح فاطمه علیهاالسلام ثم استغفر، غفر
له، و هى مائه باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان»(2)؛ هر
کس تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد
مغفرت قرار مى‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صد تا است، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب)
دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى‏نماید.

از امام صادق(علیه‏السلام) روایت است که وقتی انسان در جاى خواب خود
مى‏خوابد، فرشته‏ی بزرگوارى و شیطان سرکشی به سوى او مى‏آیند، پس فرشته به او
مى‏گوید:

روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مى‏گوید:
روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و
تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏راند و
از او دور مى‏کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏کند، پس باز شیطان مى‏آید و
او را امر به گناه مى‏کند و ملک او را به خیر امر مى‏کند. اگر از فرشته اطاعت کرد و
تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏کند و حقتعالى عبادت تمام آن
شب را در نامه‏ى عملش مى‏نویسد.(3)

 

برائت از دوزخ و نفاق

بنا بر روایت امام صادق(علیه‏السلام)، تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام)
از جمله‏ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده است:

«تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال الله عز و جل:
«واذکروا الله ذکرا کثیرا.» و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است:
«من اکثر ذکر الله عز و جل احبه الله و من ذکر الله کثیرا کتبت له برائتان؛ برائة
من النار و برائة من النفاق»(4)؛ هر کس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند
او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت(منشور آزادى)
نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى. لذا تسبیحات
صدیقه‏ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق
مى‏گردد.



پی‎نوشت‎ها:

1ـ فروع کافى، کتاب الصلاه، ص 343، ح 13.

2ـ وسائل الشیعه، ج 4، ص 1023، ح 3.

3ـ شیطان دشمن دیرینه‏ى انسان، محمد نصیرى، ص 136.

4ـ اصول کافى، ج 2، ص 499، ح 3.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( شنبه 88/11/10 :: ساعت 7:43 صبح )

»» گفتگو با خدا

گفتگو با خدا

این مطلب اولین بار در سال 2001 توسط زنی به نام ریتا در وب سایت یک کلیسا قرار
گرفت، این مطلب کوتاه به اندازه ای تاثیر گذار و ساده بود که طی مدت 4 روز بیش از
پانصد هزار نفر به سایت کلیسا ی توسکالوسای ایالت آلاباما سر زدند. این مطلب کوتاه
به زبان های مختلف ترجمه شد و در سراسر دنیا انتشار پیدا کرد .

 

گفتگو با خدا

Interview with god 

 گفتگو با خدا

I dreamed I had an Interview with god  

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم .

So you would like to Interview me? "God
asked."

خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟

If you have the time "I said"

گفتم : اگر وقت داشته باشید .

God smiled

خدا لبخند زد

My time is eternity

وقت من ابدی است .

گفتگو با خدا

What questions do you have in mind for me?

چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟

 

What surprises you most about humankind?

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟

Go answered ….

خدا پاسخ داد ...

That they get bored with childhood.

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .

They rush to grow up and then long to be children
again.

عجله دارند که زودتر بزرگ  شوند و بعد حسرت دوران کودکی را
می خورند .

That they lose their health to make money

این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.

گفتگو با خدا

And then lose their money to restore their
health.

و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند .

 

By thinking anxiously about the future.  That

این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند .

 

They forget the present.

زمان حال فراموش شان می شود .

 

Such that they live in neither the present nor the
future.

آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال .

 

That they live as if they will never die.

این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .

 

And die as if they had never lived.

و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .

گفتگو با خدا

God"s hand took mine and we were silent for a
while.

خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم
.

 

And then I asked …

بعد پرسیدم ...

As the creator of people what are some of life"s lessons
you want them to learn?

به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی
اززندگی را یاد بگیرند ؟

 

God replied with a smile.

خدا دوباره با لبخند پاسخ داد .

 

To learn they cannot make anyone love them.

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود
کرد .

 

What they can do is let themselves be
loved.

اما می توان محبوب دیگران شد .

گفتگو با خدا

To learn that it is not good to compare themselves to
others.

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .

To learn that a rich person is not one who has the
most.

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد .

But is one who needs the least.


بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد

To learn that it takes only a few seconds to open
profound wounds in persons we love.

یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل
کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم .

And it takes many years to heal them.

و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد .

To learn to forgive by practicing
forgiveness.

با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن .

To learn that there are persons who love them
dearly.

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند
.

گفتگو با خدا

But simply do not know how to express or show their
feelings.

اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند .

To learn that two people can look at the same thing and
see it differently.

یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و
آن را متفاوت ببینند .

To learn that it is not always enough that they are
forgiven by others.

 یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند
.

They must forgive themselves.

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند .

And to learn that I am here.

و یاد بگیرن که من اینجا  هستم .

Always

همیشه


اثری از  ریتا استریکلند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( چهارشنبه 88/11/7 :: ساعت 11:21 صبح )

»» نامه دختر 9 ساله به رزمندگان یا گردوها

 

نامه دختر 9 ساله به رزمندگان یا گردوها

این جا هوا گرم است. این جمله را شما فقط، می خوانی. خرده نگیر. نگو نشان بده! حال بیشتر نوشتن را ندارم. کاغذ یا دفترچه خاطرات ندارم. این چند جمله را هم حاشیه یک کاغذ کوچک مچاله شده می نویسم، که گوشه راست بالایش هم چرب و چیلی است. یک لکه بزرگ زرد رنگ. گویا آبگوشت روی آن ریخته یا سوپ یا همچین چیزی. تازه با یک مداد کوتاه درپیت بی سر و دستخط خرچنگی. بگذریم.

نامه

 مثل لشکر شکست خورده پاهایمان را روی هم انداخته و دراز به دراز افتاده بودیم. روی علف های خشکیده. کافی بود دشمن حتی از آن بی دست و پاهاشان پیدا بشود و یک گلوله داغ تر از این هوا توی سینه های عرق کرده هر دومان خالی کند. تفنگ هایمان را جوری پرت کرده بودیم آن طرف که به زور دست به آن می رسید. کمربندها را باز کرده و انداخته بودیم پایین پا. قمقمه ها را هم تا آخرین قطره سر کشیدیم. تازه قار و قور شکممان را هم شنیدیم. هادی دست کرد توی کوله اش و یک کیسه پارچه ای سفید را درآورد. نخش را که محکم گره داده شده بود با چاقو برید.

- جون، ببین عجب چیزیه!

کیسه را از دستش کشیدم که گفت: ول کن ببینم این دیگه چیه؟ هادی برگه ای که چند تا شده بود از کیسه درآورد و کنجکاو شد ببیند توی کاغذ چیه؟ من هم کیسه را قاپیدم. توی کیسه مقدار زیادی مغز گردو و بادام بود. شروع کردم به خوردن مغزها. هادی تای کاغذ را باز کرده بود و محو نامه ای شده بود که می خواند.

به نام خدا

سرباز فداکار ایران سلام!

اسم من آرزو است. کلاس سوم دبستان هستم. معلممان گفته اگر می خواهید شما هم با دشمن بجنگید و رزمنده ها را خوشحال کنید و امام خمینی (ره) را خوشحال کنید باید خوب درس بخوانید. من که نمی دانم چه جوری با درس خواندن می شود به شما کمک کرد اما درس هایم خوب است امسال معدلم هجده و نیم شد. بیست نشد چون شب امتحان برق نداشتیم و پدرم هم مجبور بود زود بخوابد. چون کارگر اوستا حسن است. همیشه خیلی خسته است.

نامه ی هفتم(چند نامه)

مادر می گوید شما هم باید زود بخوابید. درس بسه دیگه. بابات خسته است. من شما را خیلی دوست دارم و همیشه سر نمازم برای شما دعا می کنم. دلم راضی نشد و برایتان کمی مغز بادام و گردو فرستادم. داداشم می گوید همه اش غذایمان پنیر شده. به مامانم می گفت برایمان کمی گردو بخر که خنگ نشویم. من سهمم را برای شما فرستادم.

گفتم شما بیشتر احتیاج دارید. من کمتر پنیر می خورم و بیشتر نان خالی می خورم.

شما هم با گردو بخورید. حتماً حتماً. اگه خنگ شوید دشمن گولتان می زند، ها. گفته باشم ...

 اگر پولمان بیشتر بود حتماً برایتان بیشتر می فرستادم ببخشید که کم است. توی زمستان که دبستان می رفتم سهمم فقط 40 گردو شد و مغزهای بادام را هم مادربزرگم به آن اضافه کرد. نوش جان. بخورید و قوی شوید و با دشمن. خوب بجنگید.

                               به امید پیروزی حق بر باطل

                                     آرزو

تقریباً نصف مغزها را خورده بودم. ملچ ملوچی را در گوش هادی راه انداخته بودم. دل ضعفه ام را گرفته بود. به هادی گفتم چی نوشته؟ حالا بخور که تمام میشه. ببینم چیه. هادی گفت: اگه ببینی شاید نخوری ....

 

راوی :

مهدی کبیری

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( سه شنبه 88/11/6 :: ساعت 10:40 صبح )

»» ما همون چارتا استخون و یه پلاکیم

 ما همون چارتا استخون و یه پلاکیم

خیلی شوخ‌طبع بود تا جایی که من دیگه نمی‌تونستم فرق شوخی و جدیش را تشخیص بدم.
در حین جدیت هم قیافش شوخ‌طبعی را نشون می‌داد.

یادمه روز آخری که با هم بودیم، از بیرون که اومدم خونه، گفتم: بابا جون این بار
که بری کی برمی‌گردی زود یا دیر خندید و گفت: خیلی دیر نیست . گفتم: چقدر طول
می‌کشه.

پلاک

 گفت: زیاد نیست. یه نگاهی به دور و برش کرد و دخترعموی دو ساله اش را
که اون شب مهمونمون بود نشون داد و گفت: عروسی زهرا خانم برمی‌گردم این حرف را که
زد دلم ریخت اما بازم گذاشتم سر شوخی‌هاش.

اما این بار شوخی نمی‌کرد رفت و بعد از هجده سال دقیقاً دو روز قبل عروسی دختر
عمویش بود که از معراج شهدا زنگ زدن خونمون و گفتن که جنازش پیدا شده
، 
من و مادرش خوشحال بودیم اما از یه طرف سوروسات عروسی زهرا خانم هم به
راه بود نمی توانستیم شادی اونها را بهم بزنیم و از طرفی اگه بی‌خبر می‌رفتیم خان
دادش ناراحت می‌شد، مادرش گفت: بالاخره که چی باید یه جوری خان دادش را مطلع کنیم.
بعد بریم، که ناراحت نشن. رفتیم خونشون تا اونجا مدام ذکر می‌گفتیم و صلوات
می‌فرستادیم که ناراحت نشن. خوشبختانه وقتی به برادرم گفتم که علی داره میاد خوشحال
شد اما بعد که گفتم: شهید شده و جنازش را دارن میارن زهرا خانم که شب
عروسیش با اومدن پسر عموش یکی شده بود خیلی ناراحت شد و گفت: چرا باید عروسی من به
خاطر چهار تا استخوان و یه پلاک عقب بیفته. زن داداشم گفت: حالا نمیشه بعد از عروسی
بریم سراغ مرده‌ها.....

مادر علی که ناراحت شده بود اما به روی خودش نمی‌آورد، گفت: باشه ما می‌ریم
معراج شهدا علی را تحویل می‌گیریم بعد میایم عروسی زهرا خانم........

اما این بار شوخی نمی‌کرد رفت و بعد از هجده سال دقیقاً دو روز قبل
عروسی دختر عمویش بود که از معراج شهدا زنگ زدن خونمون و گفتن که جنازش پیدا
شده

شب عروسی همین کار را کردیم اما هنوز زهرا دلخور بود و می‌گفت آخه چهار
تا استخون اونم بعد از سال‌ها چه ارزشی داره که عروسی من باید بهم بخوره........

چهار روز بعد از عروسی ، یه روز ساعت پنج صبح بود داشت اذان می‌گفت: که در خونه
را زدن با تعجب اینکه این موقع از صبح کیه در می‌زنه یا خدای ناکرده اتفاق بدی
افتاده رفتم در را باز کردم دیدم زهرا دختر برادرم با چشمای پر از اشک و گریه‌کنان
پشت دره. سلام عمو . علیک السلام عموجون. چی شده چرا گریه می‌کنی؟

عمو علی، علی.....

علی چی عمو جون؟

قبر علی کجاست؟ می‌خوای چی کار عمو؟

می‌خوام برم معذرت خواهی عمو.

ما همون چارتا استخون و یه پلاکیم

چی شده بیا تو درست حرف بزن ببینم چی شده.

عمو دیشب که خوابیده بودم چند بار از خواب پریدم اما هر بار که
می‌خوابیدم همین خواب را می‌دیدم، خواب می‌دیدم توی یه باتلاق خیلی بزرگ افتادم،
هرچی فریاد می‌زنم هیچ کس به کمکم نمی‌یاد، داد می‌زدم و همسرم را صدا می‌کردم اما
انگار نه انگار که صدای من را می‌شنید، هر چی دست و پا می‌زدم بیشتر فرو می‌رفتم.

بعد از ناامیدی از کمک دیگران، وقتی تا به گردن توی باتلاق فرو رفته
بودم، دیدم که چهارتا استخون و یه پلاک به دادم رسیدن و منو نجات دادن.

بهشون گفتم: شما کی هستین که من را نجات می‌دید؟؟؟

گفتن: ما همون چهارتا استخون و یه پلاکیم،

 بعد بهم گفتن؛ الدنیا دار الفانی...

بهشون گفتم منظورتون چیه؟ گفتن: به این دنیا دل نبند، که فانی و از بین رفتنی
است. بعدش گفتن لذت‌های دنیا فقط برای مدت کوتاهیه، بعد از دست میره. دنبال لذت‌های
بلند مدت باش.

با این حرف از خواب پریدم و تا الآن که بیام خونه شما این حالم بود. عمو شما فکر
می‌کنید علی من را می‌بخشه؟؟؟

در حالی که اشک‌هایش را پاک می‌کردم گفتم: آره دخترم می‌بخشه، حالا پاشو نمازت
را بخون تا شوهرت بیدار نشده با هم بریم خونتون که الانه نگرانت می‌شه. بعد
هر دو با هم به نماز ایستادیم، و صدای الله اکبر زهرا من را به یاد صدای علی
انداخت، وقتی سلام نماز را گفتم صدای زهرا را شنیدم « السلام علیکم و رحمة الله و
برکاته»

سال‌ها بود که توی این خونه به جز من و حاج خانم کس دیگه‌ای این‌جا نماز
نخونده بود.

وقتی بلند شدم رفتم کنار طاقچه تا جانمازم را روی طاقچه بذارم این عکس
علی بود که بهم لبخند می‌زد. وقتی برگشتم و صورت زهرا را نگاه کردم خیلی آروم بود و
از اون حالت قبل از نماز هیچ خبری نبود.



منبع :

وبلاگ لاهوتیان

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( دوشنبه 88/11/5 :: ساعت 12:9 عصر )

»» کاش کمی شرمنده می شدیم

کاش کمی شرمنده می شدیم

سلام برادر شهیدم! نامت چه بود؟ یادم رفته است.

سلام مرا هم به حضرت روح‌الله برسان!

برادر شهید من، خدا هنوز زنده است؟

شهدا

نکند تو دیگر برادر من نباشی؟

برادر! امروز دیگر بر سر خواهرم چادری نیست تا که از خون سرخ تو سیاه تر
باشد!

برادر راستی، کربلا که اسطوره نبود، بود؟

سیدالشهدا را می‌شناسی؟ من مایکل جکسون را می‌شناسم، و هاکلبری فین را!
تو چطور؟ بیل گیتس را می‌شناسی؟

در این دوره زمانه، حرف از بازنگری در دین خدا زده میشود، برای خدا هم
نسخه می‌پیچند!

 برادر! خدا آیا حواسش نبود چه میگوید؟

اینجا گرگ و میش است! البت نه به خاطر اینکه خورشید هنوز سایه­ی گرمش را
بر سرمان نگسترانیده است، بل به خاطر شبیه بودن ذاتی گرگ ها و میش ها! هم گرگ ها
لباس میش پوشیده‌اند و هم میش ها تابلوی من گرگ هستم بر گردنشان
آویخته!

برادر شهید من، فانوس داری؟ برای خودت نگه دار. من این وضع را دوست
دارم.

تو را هم دوست دارم.

نکند از قاب عکس بیرون بیایی!

برادر شهیدم! بسیار دوستت میدارم اما از من مخواه. مخواه که مانند تو
بیاندیشم و در اندیشه شهادت باشم. برادر اینجا آزادی اندیشه است!

راستی در ملک خدا هم آزادی هست؟ نیست؟ خب پس نمیفهمی چه میگویم، این
آزادی که میگویم خیلی چیز خفنی ست! گرگ و میش میکند همه جا را، حتی بهشت را! برادر
شهیدم! راستی نامت چه بود؟ یادم رفته است .........



منبع :

سبکبالان



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( یکشنبه 88/11/4 :: ساعت 12:8 صبح )

»» یادم باشد.....


یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی
بلرزد

خطی ننویسم که آزار
دهد کسی را

یادم باشد که روز و روزگار خوش است

وتنها دل ما دل نیست
یادم باشد جواب کین را با کمتر از
مهر و جواب

دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم
یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم
و برای سیاهی ها نور بپاشم
یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم
و از آسمان درسِ پـاک زیستن
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست ...
یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند
یادم باشد برای درس گرفتن و درس
دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار

اشتباهات گذشتگان
یادم باشد زندگی را دوست دارم
یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان
حیوان بی زبانی که به سوی

قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم
یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش
ع شق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد
یادم باشد معجزه قاصدکها را باور داشته باشم
یادم
باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش
باز می شود

یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم
یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت 
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم
یادم باشد زمان بهترین استاد است
یادم باشد قبل از هر کار با انگشت به پیشانیم بزنم تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم
یادم باشد با کسی انقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود
یادم باشد با کسی
دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود

یادم باشد قلب کسی را نشکنم
یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد
یادم باشد پلهای پشت سرم را ویران نکنم
یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد
یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست
یادم باشد که ادمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند
یادم باشد زنده ام و اشرف مخلوقات
 
بیایید همگی یادمان باشد و به هم یادآوری کنیم


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( شنبه 88/11/3 :: ساعت 11:22 عصر )

»» شکر

خدایا!
خدایا تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند ‍، تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بی نام ونشون ... ( جمعه 88/11/2 :: ساعت 3:38 عصر )

»» یادت بخیر

آنگاه که دفترمحبت خاطرات را ورق زدی

 

آنگاه که زیر پاهایت خش خش برگهای حرف هایت را حس کردی

 

هرگاه میان ستارگان آسمان ، تک ستاره ای خاموش دیدی

 

برای یک بار هم که شده

 

در گوشه ای از ذهن ملامت بار خود از ته قلبت فریاد بزن

 

همانگونه که من آرزوی فریاد نامت در خاطرم ماند

 

فریاد بزن : یادت بخیر

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بی نام ونشون ... ( پنج شنبه 88/11/1 :: ساعت 9:14 صبح )

»» همین جمعه بیا مهربانم






                                                                               

مولای من اینبار هم نیامدی

و سالهاست در پس پرده اشک کوچه باغ نگاه مهربانت را در تجسّم آه می بینم ، سالهاست نگاهم بی
ترانه حرفهایت مانده ، و سالهاست دیوار زمان انتظار شکستن را می کشد ،
ابراهیم بت شکن دوران ، فرزند ناجی نوح بیا و کشتی عشقت را به عاشقان بی
قرار عرضه دار و مگذار در اقیانوس پر تلاطم عشق و فراق جان دهیم. مولای من
خورشید جمعه که شعاع دهای پر تلألو خود را بر کوهسار گونه هایم که خیس
ندبة صبح است رقص کنان می پاشد به هوای آمدنت کوچه را می نگرم ، کوچه ای
که شاید دیر زمانی است بوسه خاکساری بر پاهای نازنینت نزده کوچه ای که
بارها و بارها به انتهای غریب و خالی خویش نگریسته و اشک هجران ریخته .
مهربانم این چه عشوه ای است که زمان و زمین را بدان سوخته ای
.
و
من گاه از پناه نیمه باز پنجره و از پس دریای جوشان چشمهایم آه کوچه را
لمس می کنم و چه آه سوزان و غمینی است آه منتظری که غروب یاقوتی جمعه زیبا
را ببیند و یار نیاید . مهربانم چه قرن ها ، چه عصرها و چه جمعه ها که
زمان به انتظار آمدنت بر سر راهت به انتظار نشست و تو ای معشوق زیبنده عرش
و فرش حتی به ناز نیم نگاهی بر قامت خمیدة منتظران دیرینه ات نینداختی .
مهربانم دیگر سکوت چشمها شکسته ، بغضهای نشکفته باز شده ، قلبهای بی آهنگ
تپیدن گرفته و آغوش زمان به آمدنت گشوده گشته .

 عزیزم
هر روز بر کوجه های سرد و یخ بسته ظلمت قدم می نهم آنقدر بوی نفرت از وجود
دیوان آدم نما بر خاسته ، آنقدر زمین سرد است که تنها قدمهای گرم تو یارای
آب کردن برفهای زمستان بی بهایش را دارد مهربانم چشمهایم در این ظلمت نمی
بیند چراغ فروزان راهم بیا

همین جمعه بیا مهربانم                                                                     


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دکتر سارا ( پنج شنبه 88/11/1 :: ساعت 8:17 صبح )

<   <<   6      
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سال جدید
سال نو مبارک
روز پزشک گرامیباد
رمضان...
میلاد نور مبارک.......
اس ام اس ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز
27رجب عید مبعث پیامبر اکرم (ص)بر تمامی مسلمانان مبارک
اشیایی پرکاربرد که کثیفتر از کاسه توالت هستند!
7 نکته درباره آلرژی
4 قانون در مصرف دارو
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 222
>> بازدید دیروز: 193
>> مجموع بازدیدها: 3318000
» درباره من «

سروش دل
مدیر وبلاگ : دکتر سارا[1786]
نویسندگان وبلاگ :
dr shohre  khanom
dr shohre khanom[154]
mastane_j[492]
iman_karami
iman_karami[197]
ehsan[50]
بی نام ونشون ...[263]
mohsen_f[201]
دکتر بیگدلی[404]
دکتر سلیمی راد
دکتر سلیمی راد[350]

پزشک هستم که آرزو دارم بتوانم از تخصصم در جهت کمک به همنوعم به نحو احسن استفاده کنم و بیاری خدا دردی از دردهای بیماران دردکشیده را از تن رنج کشیده اشان کم کنم ....

» پیوندهای روزانه «

دستورات دارویی [73]
استار دانلود [88]
سراب بهاییت [48]
همنشین [24]
سایت امام علی (ع) [64]
سایت امام علی (ع) [29]
تالارهای گفتمان کشف الیقین [31]
وب سایت ختم قرآن مجید [24]
سایت پاسخ به سوالات و شبهات(ایت الله انصاریان) [56]
سایت امام رضا(ع) [94]
پزشکان بدون مرز [78]
احادیث وروایات [174]
لبیک [30]
وب سایت شهید اوینی [83]
وب سایت تبیان [124]
[آرشیو(18)]

» آرشیو مطالب «
نوشته های روزانه
اخبار
ایام شهادت مولای دوجهان
مناجات
ضرب المثل
حدیث
حکایت
اس ام اس
مطالب علمی_پزشکی
امام عصر جانم بفدایت
نوشته های مذهبی
دلنوشته ها
متفرقه
اشعار
دانستنیها
نکته ها
بسیج
طنز وشوخی
هنر
تابستان 1387
زمستان 1386
مهر 1387
پاییز 1386
دی 1387
بهمن 1387
زمستان 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
شهریور 1388
مرداد 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 89
مرداد 1389
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
دی 90
آذر 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
مرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
تیر 92
خرداد 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
عاشقان
عشق و شکوفه های زندگی
ترنم یاس
اگه باحالی بیاتو
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
در انتظار آفتاب
خورشید تابنده عشق
بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا
آیینه های ناگهان
لحظه های آبی
***جزین***
لــبــخــنــد قـــلـــم
همنشین
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
دختر بهار
موضوعات اقتصادی
آخرالزمان و منتظران ظهور
لیلای بی مجنون
من وآینده من
سید علی خامنه ای
عشق سرخ من
قل هوالله احد
نگاهی به اسم او
نگاهی به اسم او
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
upturn یعنی تغییر مطلوب
نظرمن
افســـــــــــونگــــر
یکتاز
جاده های مه آلود
hamidsportcars
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
منتظرظهور
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
بندیر
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Darab University

سجاده ای پر از یاس
سرباز ولایت
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
فتوبلاگ حسین کارگر
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
کلبه درویشی
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خندون
هم نفس
صندلی داغ پارسی بلاگ
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
پر پرواز
آخرین روز دنیا
ورود ممنوع
.:: مرکز بهترین ها ::.
KING OF BLACK
در دوران بـــرزخی ...
►▌ استان قدس ▌ ◄
حنا، دختری با مقنعه
پرپر
نگارستان خیال
جبهه وبلاگی غدیر
مهر بر لب زده
SELENA MARIE GOMEZ
نغمه ی عاشقی
MNK Blog
هفت خط
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
.:: رایحه ::.
PARANDEYE 3 PA
فانوسهای خاموش
کانون فرهنگی شهدا
پژواک
نزار تنها بمانم
شهرستان بجنورد
یک کلمه حرف حساب
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
بی سر و سامان
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
هیات محبان بقیه الله عجل الله تعالی (شهرک آب ساری)
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
آقاشیر
بازی موبایل،بازی جاوا،بازی سیمبین،دانلود بازی موبایل های جدید
اتشنشانی بنادر کشور
web4life
صراط مستقیم
برترین عاشقانه ها و عکس ها
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
روانشناسی آیناز
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
خلوت من
نمایندگی دوربین های مداربسته
محب علی
۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩
کلبه عشق
نیمکت آخر
بانک اطلاعات ترفند های موبایل وکامپیوتر
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
شادیهای کوچک یک خانم خانه دار
تکنولوژی کامپیوتر
یادداشتها و برداشتها
اطلاعات عمومی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جاده خاطره ها
هستی تنهاااااا.....
سارا احمدی
معیار
امام زمان
ایساکو -فروشگاه برتر-مسیبیان
سکوتی پرازصدا
xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
مــــــ هـــــ ر بـــا ن
تراوشات یک ذهن زیبا
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
بادصبا
زنبور درمانی در جهان
جاده مه گرفته
فرق بین عشق و دوست داشتن
ایران اسلامی

تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
وب سایت روستای چشام (Chesham.ir)
جـــــــــــــــــــــــــذاب
.:: رمز موفقیت ::.
نرگس 1
اس ام اس جوک SMS jok
عکس سرا + جام جهانی 2010
O2H-SMS
منتظر مفرد مذکر غایب
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
محقق دانشگاه
فقط عاشق ها وارید شوند.................منامن
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
دوستدار علمدار
❤ღنیلوفرهای آبیღ❤
به امید او
هگمتانه
محمدمبین احسانی نیا
انسان جاری
زمزمه های تنهایی من...
برای اولین بار ...
حلقه منتظران
نمکستان
واقعه
اصل 110، اصل ولایت فقیه (ولایت نیوز)
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
خون شهدا
دلداده
ایهاالناس بدانید گدای حسنم
رازهای موفقیت زندگی
«نجوای شبانه»
عشق آباد شهرمن
تازه ترین ها
بچه های خدایی
تولید ورمی کمپوست//شرکت نوآوران جوان آوان پارس دزفول
شبستان
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
تفریحی
welcome to my profile
یامهدی
دل نوشته
har an che az del barayad
آدمکها
خدا، یه کاری کن ...
اسطوره عشق مادر
دانلود هر چی بخوایی...
نور
S&N 0511
**عاشقانه ها**
اتاق آبی
پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب
الهگان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
یادداشت های من
توشه آخرت
✘ Heart Blaugrana
در غزل فلسفه ی چشم تو در زیر سوالم
ترخون
عشق پنهان
Manna
دریایی از غم
Deltangi
ساحل نشین اشک
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
گل یا پوچ؟2
کبوتر نامه بر
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
یه دختره تنها
غدیریه
ورزشهای رزمی
رونوشت /سرنوشت.زارچ/سرچشمه فضیلت ها/یادداشت های احمد ترابی زارچی
خنده بازار
گل همیشه نازم
گل خشک
گلهای یاس
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
بچه های باخرز
نت سرای الماس
ستاره طلایی
السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
مردود
عمو همه چی دان
جایی برای خنده وشادی و تفریح
دهکده کوچک ما

جام جهان نما
خاطرات من و دکترم
نه/ دی/ هشتاد و هشت
behtarinamkhoda
فقط خدا
COMPUTER&NETWORK
سیرت پیشگان
دختر و پسرای ایرونی
.: هواداران دو آتیشه ی استقلال :.
شاه تور
متین
هر چی تو فکرته
Note Heart
ستاره سهیل
غزلیات محسن نصیری(هامون)
ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ
خط سوم
کلبه حقیرانه من
پاتوق دخترها
wanted
بهونه های بارونی
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
همه چیز از همه جا
یه کم فکر کنیم...!
اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
آتیه سازان اهواز
نور غدیر
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
این نیز بگذرد
دانلود کتاب
جواد قدرتی javadghodrati
شادِ شاد
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
ژئوماتیک
رویابین
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
نجوای عاشقانه
وفا
کیمیا
اخراجیها
کشکول
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
شعر و شکر ...
عشق پاک
نوری چایی_بیجار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
دوستانه
xXx عکسدونی xXx
دل نوشته های مائده
روزهای عاشقی یک سیب
نمی دونم بخدا موندم
نیلوفر مرداب
حباب زندگی

» صفحات اختصاصی «
گاهی به نگاهت نگاه کن !
هیچ میدونی یکی هست که مراقبمونه ؟؟
خوشبختی یک سفر است
اس ام اس تبریک عید فطر
بهترین مفهوم زندگی = زیستن
تاثیر بچه دار شدن بر مردان
چطور چربی بیشتری بسوزانید ؟
فنون آرایش صحیح بابی بروان
۱۴ میان وعده ای که چاق کننده نیست
چگونه پوستمان را جوان نگه داریم ؟
راز شخصیت شما در چهره تان نهفته است :
روش برخورد با کسانی که خود را عقل کل می دانند !
خیر بیبینی این شب چله مادر !
بیست و یک جمله انرژی زا از آنتونی رابینز
با آگاهی زندگی کنید
خیر بیبینی این شب چله مادر !
روز مادر مبارک
دعای هر روز ماه مضان
22 بهمن مظهر ایستادگی وحضور همیشگی ملت ایران است

» لوگوی لینک دوستان «







» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» طراح قالب «

Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.