الهی همه عالم تو را می خواهند کار آن دارد که تو کرا خواهی بنازم کسی تو او را خواهی که اگر برگردد تو او را در راهی.
الهی تو ما را ضعیف خواندی از ضعیف چه آید جز خطا و ما را جاهل خواندی و از جاهل چه آید جز جفا و تو خداوندی کریم و لطیف چه سرد جز از کرم و وفا و بخشیدن عطا.
الهی یادت چون کنم که من خود همه یادم من خرمن نشان خویش فراباد نهادم.
الهی وقت را بدرد می نازم و زیادتی را می سازم به امید آن که چون درین درد بگدازم درد و راحت هر دو براندازم.
الهی تو خواستی نه من خواستم دوست بر بالین دیدم چو از خواب برخاستم.
الهی دانی به چه شادم؟به آن که نه به خویشتن به تو افتادم.
الهی هر چند که ما گنهکاریم تو غفاری هر چند که ما زشتکاریم تو ستاری.
ملکا گنج فضل تو داری بی نظیر و بی یاری سزد که جفاهای ما در گذری.
الهی این تیغ است که چنین تیز است نه جای آرام و نه روی پرهیز است.